دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

بازی درمانی ملانی کلاین

بازى‌درمانى کلاین، دسترسى مستقيم به ناخودآگاه را ممکن مى‌سازد

کلاین عقیده دارد که کودک، خیال پردازی ها، امیال و تجربه های کنونی خود را به گونه ای رمزی در بازی بیان می کند. بازی درمانی راهی برای بررسی احساسات، اضطراب و تجربیات ناخودآگاه کودکان است.

ملانی کلاین و نوه‌اش مایکل در 1938

امروزه روانشناسان فراوانی از سبک بازی درمانی روان تحلیلگری برای درمان اضطراب، افسردگی، ترس‌ها، مشکلات عاطفی و هیجانی و حتی مشکلات رفتاری کودکان استفاده می‌کند اما جالب است که بدانیم تاریخچه استفاده از این روش نزد روانشناسان به سال ۱۹۱۹ باز می‌گردد. هلموت در این سال و برای اولین بار بازی را پلی ارتباطی برای برقراری ارتباط کلامی با کودک و امری مهم در روانکاوی دانست. کودکان معمولا پس از سال اول زندگی می‌توانند با هر شی جدا از ماهیت اصلی آن به گونه ای بازی کنند که انگار شی دیگری است. این کودکان در اواخر سال دوم زندگی از اشیا به عنوان عنصر نمادین استفاده می‌کنند. به عنوان مثال این استعداد نمادسازی کودک است که باعث می‌شود جارو در بازی نقش اسب را به خود بگیرد یا با دستان خود حالت پرواز هواپیما را بوجود آورد.

منطق تحلیلی ملانی کلاین در کار با کودکان در عین پیچیدگی بسیار ساده است. هر کجا محتوایی با نشانه‌های اضطراب باشد، نزدیک‌ترین نقطه برای دسترسی به ناهشیار است. به عقیده کلاین این اضطراب‌ها هستند که مخل رشد ذهنی هستند و خلاقیت و توانایی بازی کردن را از کودک سلب می‌کنند. اضطراب‌هایی که از منابع متفاوتی نشات می‌گیرد.

تکنیک بازی درمانی کلاین، از مشاهدات بالینی فروید حول بازی کودک با قرقره که در مقاله‌ی آنسوی اصل لذت در سال ۱۹۲۰ اشاره شده، مشتق شده است. کودک به دلیل کامل نشدن زبان و عدم توانایی تداعی آزاد با کمک بازی به طور نمادپردازانه‌ای، اضطراب و فانتزی‌هایش را بیان می‌دارد. اضطراب برای کلاین مانعی جهت رشد ذهن است. اضطراب بیشتر ناشی از عمل پرخاشگری است تا لیبیدو و دفاع‌ها.

کلاین پی برد زیر فشار اضطراب، کودکان موضوعات و احساسات خود را دوپاره می‌کنند. آنها تلاش می‌کنند احساسات خوب را حفظ کرده و موضوعات خوب را درون‌فکنی کنند. درحالیکه اُبژه‌های بد را به بیرون رانده و احساسات بد را فرافکنی می‌کنند. در این حالت، کودک دنیای درونی و پیچیده‌ای در روان خود می‌سازد. کلاین در کار بالینی، وارد این فضا می‌شود و با تفسیر، از سطحی به سطح دیگر وارد می‌شود. تفسیرهایی که سرنخ‌های آن را از محتوای ناهشیار بیمار بیرون کشیده است.

کلاین با تعبیر دادن تلاش می‌کرد اضطراب را از محتوای ذهنی جدا ‌کند و بیمار را به تفکر کردن سوق دهد. کودک خلاق‌تر و امن‌تر، از اینکه به سمت فکرهای جدیدتر برود نمی‌ترسد. این کودک اهل رفتار اکتشافی است و به فکرهایش فکر می‌کند. کلاین به کودک کمک می‌کند برای خودش ذهنی دست و پا کند و در نهایت از فکر کردن نترسد.

بازی درمانی به مثابه تداعی آزاد

تکنیک بازی درمانی کلاین مانند تداعی آزاد فروید است. در واقع دو اصل از اصول فروید، کلاین را در تمام طول کارش راهنمایی می‌کرد:

  • ۱- کشف ناهشیار: اصلی‌ترین کار تحلیل، بررسی ناهشیار است. کار روانکاو بررسی کردن ناهشیار است. او رد پای پنهانی را جستجو می‌کند و می‌بیند.
  • ۲- تحلیل انتقال: ابزار بررسی این است که از طریق انتقال، محتوا‌های مرتبط خودشان را نشان می‌دهد.

سیمپتوم‌ها و رویاها همه نمودهای انتقال هستند. انتقال برای کلاین یعنی در این جریان هر چیزی از مسیری به مسیر دیگر منتقل شود و از مسیر انتقالی، دسترسی به مسیر اصلی پیدا می‌شود.

کلاین معتقد بود که جلسات تحلیل باید در فضای روانکاوی و اتاق بازی تحلیلی باشد زیرا با پیگیری دقیق انتقال و اضطراب در اتاق تحلیل می‌توان به کشف دنیای غنی فانتزی‌های ناهشیار و روابط موضوعی کودک پرداخت. اسباب‌بازی‌هایی که کلاین استفاده می‌کرد، ساده و بدون تزئینات است. پر واضح است که وی تلاش می‌کرد خلاقیت کودک روی اسباب‌بازی‌های ساده پیاده شود تا به مستقیم‌ترین حالت ممکن تداعی‌ها صورت بگیرد.

پست های مرتبط

فضای تحلیل نباید خانه کودک و اتاق بازی همیشگی خانه‌اش باشد زیرا که انتقال ممکن است رخ ندهد. ستون فقرات روانکاوی که همان انتقال است، می‌تواند بر مقاومت‌ها غلبه کند. اگر قرار باشد روانکاو و فضایی که با او تجربه می‌کند مانند تجربه‌اش با همه آدم‌های قبلی زندگی بیمار باشد که انتقالی صورت نخواهد گرفت.

اگر روانکاو مانند رفتار پدر و مادر و اُبژه‌های مهم زندگی‌اش با بیمار رفتار کند و همان واکنش را نشان دهد، باز تجربه تنهایی و تروما برای بیمار تکرار می‌شود. اما اگر در سایه‌ی متفاوت بودن، الگوی پدر و مادر را برای او تکرار شود، انتقال مد نظر صورت گرفته است. ما امیدواریم در سایه‌ی انتقال، تجربه تنها نبودن را در این مسیر برای بیمار به همراه داشته باشد.

انتقال از دید بسیاری روانکاوان هدیه‌ای است که بیمار به روانکاو می‌دهد، همچون رویا، اما فرق اساسی آن این است که به روانکاو این پیغام را می‌دهد که تو شبیه هیچکسی که من قبلاً در زندگی داشته‌ام نیستی.

بازی درمانی

انتخاب وسایل بازی

اسباب بازی‌های مورد استفاده در بازی‌های کودکان به طور عمده شامل مردان و زنان کوچک چوبی، اتومبیل، خانه، توپ، شن، مداد، رنگ، وسایل خانه و … می‌باشد. اندازه کوچک این اسباب بازی‌ها و تعداد و تنوعشان کودک را قادر می‌سازد که خیالبافی ها و تجارب خود را در سطح وسیعی بیان کند. برای رسیدن به این اهداف بهتر است که اسباب بازی‌ها از نوع مکانیکی نباشد و تنها در رنگ و اندازه با یکدیگر متفاوت باشند. همین سادگی وسایل است که کودک را قادر می‌سازد از آن‌ها در شرایط مختلف و بر اساس موضوعاتی که در بازی او خواهد آمد به صورت خیالی یا واقعی استفاده کند. گاه کودک در بازی‌های خود نقش خودش و درمانگر را تعیین می‌کند. مثلا بازی فروشنده و خریدار، دکتر و بیمار، مادر و فرزند، زن و شوهر، معلم و … و در نتیجه نه تنها با این کار علاقه خود را برای تغییر نقش بیان می‌کند، بلکه چگونگی احساس خود را در مورد رفتار والدین و سایرین نیز بیان می‌کند.

پرخاشگری در بازی کودک

از بحث ناهشیار و انتقال که بگذریم، خشونت در بازی کودک کلاینی مستقیم و غیر مستقیم بیان می‌شود. گاهی با شکستن، گاهی با برخورد اسباب‌بازی‌ها بهم، گاهی با استفاده از قیچی یا چاقویی روی میز. کلاین این شانس را به کودک می‌داد تا حتی به صورت کلامی به سمت کلاین خشم را ابراز کند. احساساتی چون طرد شدن یا ناکامی، حسادت به والدین یا خواهر و برادر، و به طور کلی تناقض عشق و نفرت نسبت به کودک تازه متولد شده، احساس گناه و اضطراب‌های مزاحم، همگی در بازی، ترمیم می‌یابند.

رانه‌های ترمیمی گامی مهم در انسجام است. تعارض بین عشق و نفرت پر رنگ می‌شود. از دید کلاین ظرفیت ایگو اینگونه پایه‌ریزی می‌شود. ترمیم موضوع خوب درونی و بیرونی، بر پایه عشق، در مواجهه با دشواری‌ها و تعارض‌ها مهم هستند و همین روند باعث رشد ذهنی و خلاقیت می‌شود.

تکرارِ تجربه‌ی فقدانِ اُبژه از شدت اضطراب می‌کاهد. احتمالاً برای همین است که کودکان عاشق تکرارند. تکرار همان بازی‌ها، قصه‌ها و لالایی‌ها. با تکرار در ذهن، آنها را برای ترمیم از قبل هم آماده‌تر می‌کند. ترمیمی که در رابطه با اُبژه‌هایش رقم می‌زند و به اُبژه‌ی خوب اعتماد بیشتری می‌کند. حتی اگر اُبژه‌های بیرونی محروم کننده بوده باشند، در دل همین ترمیم کودک می‌فهمد، نفرت به هولناکی قبل نیست. در دل همین تکرار، اُبژه‌ی خوب به تدریج باز آفرینی می‌شود و بهتر از قبل در دل ایگو درونی‌سازی می‌شود. هرچقدر بیشتر تکرار کند بیشتر از قبل از آنِ ایگو می‌شود و این امر موجب رشد ایگو می‌گردد.

کلاین معتقد بود بایستی پرخاشگری کودک به رسمیت شناخته شود. او معتقد است بایستی بدون دادن احساس گناه و بازداری اجازه داده شود که پرخاشگری در اتاق تحلیل تخلیه شود و با دادن تعبیر به کودک کمک شود تا احساسات و تکانه‌ها و روابطش با چهره‌های بیرونی را تفکیک کند.

تفاوت کودک کلاینی با کودک وینیکاتی

کودک در منظر کلاین سرشار از رشک و خشم است و کودکی‌اش با آشفتگی زیادی همراه است. اما کودک از منظر وینیکات خوشحال‌تر است و با مادر به حد کافی خوب به دنیا می‌آید و آن‌گونه که کلاین می‌بیند لبریز از خشم و بغض نیست. زمانی که تجربه‌ در آغوش گرفتن به میان می‌آید تکانه‌ها، فانتزی‌ها و اضطراب‌هایش را می‌تواند در بر بگیرد.

منابع

  • مقاله جهت‌گیری‌های جدید در روانکاوی با ملانی کلاین
  • کتاب ملانی کلاین (نظریه‌ پرداز روابط موضوعی و روانکاوی کودک)
۵ ۱ رای
رأی دهی به مقاله

همه ما در مراحل و زمان هایی از زندگی، نیاز به گفت و گو و مشاوره داریم. جهت دریافت وقت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ تماس بگیرید.

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها