دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

نظریه روابط شی ملانی کلاین

پستان خوب = مادر خوب = دنیای خوب

به عقیده ملانی کلاین، رابطه کودک با پستان، اساسی است و روابط بعدی وی با اشیای کامل مانند مادر و پدر را شکل می دهد.

ملانی کلاین

نظریه روابط شی(Object relations theory)، بر مشاهدات دقیق کودکان خردسال استوار بود. برخلاف فروید که بر ۵ سال اول زندگی تاکید کرد، ملانی کلاین بر ۵ ماه اول پس از تولد تاکید نمود. او اصرار داشت که سائق های کودک(گرسنگی، میل جنسی و غیره) به سمت یک شی (پستان، آلت مردی، واژن و الی آخر) هدایت شده اند.

ملانی کلاینبه عقیده ملانی کلاین، رابطه کودک با پستان، اساسی است و روابط بعدی وی با اشیای کامل مانند مادر و پدر را شکل می دهد. گرایش اولیه کودکان به برقراری رابطه با اشیای جزئی، به تجربیات آنها کیفیت غیر واقع بینانه یا خیالی می دهد که بر تمام روابط میان فردی بعدی تاثیر می گذارد. بنابراین، عقاید کلاین گرایش دارد به اینکه، تمرکز نظریه روان کاوی را از مراحل رشد مبتنی بر اندام، به نقش خیال پردازی اولیه در تشکیل روابط میان فردی، تغییر جهت دهد.

علاوه بر کلاین نظریه پردازان دیگر نظیر مارگارت ماهلر نیز به تجربیات اولیه کودک با مادر اندیشیده اند. ماهلر معتقد بود که درک هویت کودکان بر مبنای رابطه سه مرحله ای با مادرشان استوار است. اول اینکه کودکان نیازهای اساسی دارند که مادرشان به آنها رسیدگی می کند، دوم اینکه آنها یک رابطه همزیستی امن با مادر برقرار می کنند و سوم اینکه آنها از قلمرو حفاظتی مادر خود خارج می شوند و فردیت جداگانه خودشان را تشکیل می دهند.

هاینز کوهات اظهار داشت، کودکان در طول اوایل طفولیت که والدین آنها و دیگران طوری با آنها رفتار می کنند که انگار درک هویت شخصی دارند، خودپنداره ای را تشکیل می دهند.

جان بالبی در مورد دلبستگی کودکان به مادرشان و پیامدهای منفی جدا بودن از مادر تحقیق کرد. ماری اینسورث و همکاران او روشی را برای ارزیابی نوع سبک دلبستگی که کودک نسبت به مراقبت کننده خود پرورش می دهد ابداع کردند.

درآمدی بر نظریه روابط شی

نظریه روابط شی پیامد نظریه سائق فروید است، اما دست کم از سه نظر با شکل قبلی خود تفاوت دارد.

  1. اول اینکه نظریه روابط شی بر سائق های زیستی تاکید کمتری دارد و برای الگوهای با ثبات روابط میان فردی اهمیت بیشتری قائل است.
  2. دوم اینکه نظریه روابط شی بر خلاف نظریه پدر سالارانه فروید، بیشتر بر صمیمیت و محبت مادر تاکید می ورزد.
  3. سوم اینکه، نظریه پردازان روابط شی عموما تماس و ارتباط انسان و نه لذت جنسی را انگیزه اصلی رفتار انسان می دانند.

به طور کلی، نظریه ماهلر به تلاش کودک برای کسب خودمختاری و خودپنداره، نظریه کوهات به شکل گیری خود، نظریه بالبی به مراحل اضطراب و نظریه آینسورث به شیوه های دلبستگی مربوط می شود.

فروید معتقد بود سائق ها، نیروی محرک، منبع، هدف و شی دارند، به طوری که دو مورد آخر اهمیت روان شناختی بیشتری دارند. گرچه ممکن است به نظر برسد که سائق های مختلف، هدف های مجزایی دارند؛ اما هدف اصلی آنها یکی است : کاهش دادن تنش، یعنی کسب لذت. شی سائق هر فردی، بخشی از او، یا چیزی است که هدف از طریق آن ارضا می شود.

کلاین و نظریه پردازان دیگر روابط شی با این فرض اساسی فروید شروع کرده و بعد در این باره گمانه زنی می کنند که چگونه روابط اولیه واقعی یا خیالی کودک با مادر یا پستان، الگویی برای تمام روابط میان فردی بعدی می شود.

بخش مهمی از هر رابطه ای، بازنمایی های روانی اشیای مهم اولیه مانند پستان مادر یا آلت تناسلی پدر است که درون فکنی شده یا در ساختار روانی کودک جذب شده اند و بعدا به همسر فرد فرافکنی می شوند. گرچه کلاین خود را طرفدار فروید می دانست؛ ولی نظریه روان کاوی را فراتر از محدوده فروید کشاند و فروید ترجیح می داد توجهی به او نداشته باشد.

روابط موضوعی

موضوع یا ابژه یا شئ هر گونه شخص، چیز و یا فعالیتی است که بتواند غریزه یا نیازی را ارضا کند. برای مثال اگر ما انرژی روانی خود را در مادر خود که می‌تواند نیازهای اساسی ما را برآورده کند صرف کنیم، در اینجا مادر به عنوان یک شی در نظر گرفته می‌شود. در آغاز ارتباط میان کودک و “بخشی” از اشیاء که همان پستان مادر است، برقرار می‌شود. پستان غرایز کودک را یا ارضا و یا ناکام می‌کند و این سبب می‌شود کودک آن را به صورت پستان خوب و یا پستان بد برداشت کند و از آنجا که در این مرحله پستان مادر نمایانگر دنیای کودک است، کودک دنیا را بر اساس این ارتباط  “خوب و ارضا کننده” و یا “بد و ناکام کننده” در نظر می‌گیرد.

به مرور زمان دنیای کودک گسترش یافته و کودک با خود مادر به جای صرفا “پستان” او ارتباط برقرار می‌کند و این ارتباط الگویی برای روابطش در بزرگسالی را شکل می‌دهد. برای مثال فردی که در نوزادی خود مورد بی‌توجهی یا آزار والدینش قرار گرفته باشد در بزرگسالی هم انتظار رفتار مشابهی را از دیگرانی که یادآور والدین طردکننده یا آزارگر او هستند، دارد.

  • پستان خوب = مادر خوب = دنیای خوب
  • پستان بد = مادر بد = دنیای بد‌ید

زندگی روانی کودک

از نظر ملانی کلاین، کودکان زندگی را به صورت لوح سفید آغاز نمی کنند، بلکه آن را با آمادگی فطری برای کاهش دادن اضطرابی شروع می کنند که در نتیجه تعارض ناشی از نیروهای غریزه زندگی و مرگ دچار آن می شوند. آمادگی فطری کودک برای عمل کردن یا واکنش نشان دادن، مستلزم وجود موهبت پدید آیی نوعی است که فروید این مفهوم را قبول داشت.

خیال ها

ملانی کلاین فرض کرد کودک حتی هنگام تولد، زندگی خیالی فعالی دارد. این خیال ها، بازنمایی های روانی غرایز ناهشیار نهاد هستند، آنها را نباید با خیال پردازی های هشیار کودکان بزرگتر و بزرگسالان اشتباه گرفت. منظور او صرفا این بود که کودکان از تصورات ناهشیار خوب و بد برخوردارند.

وقتی کودک بزرگ می شود، خیال های ناهشیار مرتبط با پستان، همچنان بر زندگی روانی تاثیر دارند، اما خیال های تازه تر نیز نمایان می شوند. یکی از این خیال ها، عقده ادیپ یا آرزوی کودک برای نابود کردن یکی از والدین و تصاحب جنسی دیگری را شامل می شود. چون این خیال ها ناهشیار هستند، می توانند متضاد باشند. برای مثال، پسر بچه می تواند خیال کند که مادرش را کتک می زند و در عین حال از او بچه دار می شود.

اشیا درونی

طبق نظریه ملانی کلاین بچه‌ها با خیال‌پردازی فعال متولد می‌شوند که همان بازنمایی ذهنی(یا تصورات) غرایز فرویدی را شامل می‌شود. کلاین این خیال‌پردازی ها را که همان تصویرات هیجانی و ذهنی درونی کودک از اشیاء بیرونی هستند را اشیاء درونی نامید؛ این اشیای درونی به قدری واضح و واقعی هستند که کودک قادر به تمایز میان این دنیای خیالی و دنیای واقعی نیست. 

کلاین نیز معتقد بود که انسان ها سایق غریزی از جمله غریزه مرگ دارند. البته سائق ها باید شیئی داشته باشند. بنابراین پستان خوب، شی سائق گرسنگی و اندام جنسی، شی سائق جنسی است. اولین روابط شی با پستان مادر است، ولی خیلی زود علاقه به صورت و دست ها گسترش می یابد که به نیازهای او رسیدگی و آنها را ارضا می کنند.

کودکان در عالم خیال، این اشیای بیرونی از جمله آلت تناسلی پدر، دست ها و صورت مادر، و اندام های دیگر بدن را درون فکنی کرده یا آنها را جذب ساختار روانی خود می کنند. اشیای درون فکنی شده، چیزی بیش از افکار درونی درباره اشیای بیرونی است، آنها خیال های درونی کردن شی به صورت عینی و مادی هستند. برای مثال کودکانی که مادر خود را درونی کرده اند، معتقدند او همواره درون بدن آنهاست. نظر کلاین این است که این اشیا از خودشان نیرو دارند و این شبیه مفهوم فراخود فروید است که فرض می کند وجدان پدر یا مادر به درون کودک منتقل می شود.

همانندسازی فرافکن در نظریه ملانی کلاین

همانندسازی فرافکن یک مکانیزم دفاعی ناهشیار در نظریه ملانی کلاین است که در آن کودکان بخش‌هایی از خود یا شی درونی (معمولا بخش‌های ناخوشایند) را جدا و به شی بیرونی نسبت می‌دهند(فرافکنی) و سپس به شکل تغییریافته به درون خود بازمی‌گردانند(درون‌فکنی). این مکانیزم دفاعی عمدتا در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مشاهده می شود.

مواضع نظریه ملانی کلاین

۱) موضع پارانوئید – اسکیزوئید

اصطلاح “موضع پارانوئید-اسکیزوئید” یک حالت ذهنی ابتدایی یا اولیه را در ۳ یا ۴ ماه اول زندگی کودک توصیف می‌کند که در آن خود تجزیه می‌شود. ویژگی اصلی این موضع، تقسیم کردن “خود” و “شی درونی” به دو قسمت خوب و بد است. کلاین بر این باور بود که کودکان از اضطراب زیادی که ناشی از غریزه‌ مرگ است، رنج می‌برند. تجارب اضطراب‌آور ضربه‌ تولد، گرسنگی و ناکامی، کودک را بر آن می‌دارد که از طریق “دو نیمه سازی”، “فرافکنی” و”درون فکنی” با این اضطراب مقابله کند.

بنابر نظریه ملانی کلاین نوزاد در ۶ ماه نخست زندگی، خود و شی درونی اش را به دو نیمه‌ خوب و بد تقسیم می‌کند و به طور جداگانه احساسات عشق و نفرتش را به مادر (و یا پستان) فرافکنی می‌کند و در نتیجه “شی مادری” به دو قسمت “پستان خوب” (مادر ارضاکننده و دوست‌داشتنی) و “پستان بد” (مادر ناکام‌کننده و آزارگر) تقسیم می کند.

 ۲) موضع افسرده

موضع افسرده به دنبال موضع پارانوئید- اسکیزوئید، در ۶ ماه دوم زندگی نوزاد پرورش می‌یابد. کودک همزمان با رشد و بلوغ فیزیکی و هیجانیش شروع به یکپارچه‌سازی ادراکش از والدین(اشیاء‌ درونی) و همچنین خودش می‌کند. او دیگر می‌تواند احساسات متضاد عشق و نفرت را کنار هم قرار دهد و متوجه می‌شود که یک فرد واحد می‌تواند هم خوب و دوست‌داشتنی و هم بد و نفرت‌انگیز باشد. زمانی که کودک متوجه می‌شود مادر بد و مادر خوب او در واقع یکی هستند به دلیل امیال مخرب قبلی‌اش نسبت به مادر احساس گناه و همزمان میل به جبران می‌کند و همچنین از امکان از دست دادن مادر می‌ترسد.

منابع :

  • نظریه های شخصیت. جس فیست، گرگوری فیست. ترجمه یحیی سیدمحمدی
  • درآمدی بر آراء ملانی کلاین. هانا سیگال. مهیار علینقی
  • نظریه های شخصیت. حمزه گنجی، مهدی گنجی
۴.۲ ۵ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

4 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پرتو
۱۳۹۹/۱۲/۰۷ ۱۳:۲۷

والا من که سر در نیاوردم چی به چی بوده. لطفا شرحی دهید که کلاین و فروید و بقیه از کجا فهمیدن که کودک حس کرده مادر در درون او هست و خیلی موارد دیگر‌ ‌؟ حتی اگر ماه ها به کودک زل زده باشند هم بازم مگه میشه افکار و درونیات کودک زیر دو سال رو فهمید. یه چیزایی اینا هم گفتن ها.

مریم جاهد
پاسخ به  پرتو
۱۴۰۰/۰۲/۲۴ ۰۰:۰۷

وای واقعا درست گفتی منم هیچی نمی فهمم از این و اشپیتز

اردشیر
پاسخ به  پرتو
۱۴۰۱/۱۰/۲۵ ۰۴:۲۳

سلام پرتوی عزیز
نه، در واقع این یک نظریه است، که منطبق بر فرضیات شخص ملانی کلاین هستش، این دیدگاه لزوما به معنی قطعیت این امر نیست، در واقع این نظریات راهی هستش برای بیان روان کودک و تاثیری که در سالهای بعد میگذاره نه اینکه واقعا اینطور باشه.
ارادتمندم

erfan
۱۴۰۲/۰۳/۲۳ ۱۴:۲۰

روانشناسی فیستو کپی کردی