دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

گشتالت و گشتالت درمانی

تکنیک‌های گشتالتی برای رشد شخصی 

در گشتالت‌تراپی هدف این است که افراد از خود، آگاهی بیشتری کسب کنند. گشتالت‌تراپی(GT) اصولا بر لحظه حال متمرکز است.

اصول گشتالت

کلمه gestalt یک کلمه آلمانی است که به‌معنی «شکل-قالب» یا کل است. به‌عبارت دیگر، روی تمامیت فرد تمرکز دارد. بنیانگذاران گشتالت معتقد بودند که باید انسان‌ها را به‌عنوان یک کل در نظر بگیریم و نه فقط به‌عنوان قسمت‌هایی تقسیم‌شده از یک کل منسجم. تمرینات گشتالت نیز بر احساس فرد در هر لحظه به‌طور کلی متمرکز است. بر اساس گشتالت درمانی، احساسات تنها در صورتی حل می‌شوند که در حال و در جلسه درمان در مورد آنها بحث شود. 

درمان گشتالتی که توسط پرلز(Fritz Perls) و هسمرش لورا در دهه ۱۹۴۰ شکل گرفت، نوعی رویکرد وجودی – پدیدارشناختی است، مبتنی بر این اصل که افراد را باید در بستر رابطه جاری آنها با محیط شناخت. این رویکرد منبع داده‌­ها را تجربه انسان می داند و تاکید زیادی بر تجربه درمانگر و مراجع از واقعیت دارد. هدف مقدماتی این است که درمانجویان از آنچه تجربه می‌کنند و نحوه‌ای که آن را انجام می‌دهند آگاهی لحظه‌ای کسب کنند.

این رویکرد پدیدارشناختی است زیرا که روی برداشت‌های درمانجو از واقعیت تأکید دارد و به این دلیل وجودی است که بر این عقیده استوار می‌باشد که افراد همیشه در حال فرایند شدن، نوسازی و کشف کردن دوباره خویش هستند. گشتالت درمانی روی فرایند بیشتر از محتوا تاکید دارد.

به نظر می‌رسد که پرلز، در تدوین نظریات خود، از سه حوزه فکری خاص و مستقل تأثیر پذیرفته است:

  1. روانکاوی (به خصوص دیدگاه ویلهم رایش)
  2. مکتب اصالت وجود و پدیدار ‌شناسی اروپا
  3. روان‌شناسی گشتالتی

تفاوت گشتالت درمانی و روانکاوی

گرچه پرلز تحت تأثیر روانکاوی قرار داشت، ولی در چند زمینه با نظریه فروید مخالف بود. در حالی که برداشت فروید از انسان‌ها اصولاً ماشینی است، پرلز انسان را موجودی فعال و نقش آفرین در زندگی خویش می‌دید. فروید بر تعارض‌های درون‌روانی سرکوب شده از زمان کودکی تمرکز داشت، در حالی که پرلز، برای بررسی وضعیت فعلی ارزش قائل بود.

به عقیده پرلز نحوه‌ای که افراد در زمان حال رفتار می‌کنند، خیلی بیشتر از اینکه «چرا» بدین‌گونه رفتار می‌کنند برای خودشناسی اهمیت دارد.

اصالت وجود، پدیدارشناسی و روان‌شناسی گشتالت

تأکید پرلز بر ادراک و کل‌نگری و چگونگی واکنش فرد در مقابل پدیده‌ها، تأثیری است که پرلز از مکاتب اصالت وجود، پدیدارشناسی و روان‌شناسی گشتالت گرفته است. در روان‌شناسی اصالت وجود تأکید بر آن است که فرد در زمان حال چه «تجربه‌ای» دارد، در حالی که در گشتالت درمانی، ضمن پذیرش اهمیت تجربه، تأکید بر آن است که فرد در زمان حال «هستیش» را چگونه درک می‌کند.

پست های مرتبط

روان‌شناسی گشتالت، که به منزله نظریه‌ای در زمینه ادراک به وجود‌ آمد، بر روابط متقابل میان شکل شی و زمینه آن و فرایندهای ادراکی تأکید داشت. این مکتب، واکنشی بود نسبت به شیوۀ اجزاء نگرانه‌ای که سعی می‌کرد ادراک و فرایندهای ذهنی را از راه تجزیه آنها به اجزا و یا به محتویات ذهنی مطالعه کند.

از آغازگران نهضت روان‌شناسی گشتالت می‌توان به ورتهایمر، کافکا و کهلر اشاره کرد. تفکر گشتالتی بر بصیرت، بر ویژگی‌های شکل و زمینه، بر سیلان فرایندهای ادراکی، و بر ادراک کننده به مثابه یک شرکت کننده فعال در امر ادراک  تأکید دارد. تمام این‌ها به نحو خاصی در گشتالت درمانی مورد استفاده و بهره‌برداری قرار می‌گیرند.

مفاهیم اساسی در گشتالت درمانی

  • انطباق : فرایندی که به وسیله آن فرد محدودیت‌هایی را که در زندگی دارد کشف کرده و خود را از غیرخود تشخیص می‌دهد.
  • آگاهی : آگاهی به فرآیندی می گویند که مبتنی بر مشاهده و توجه به افکار، احساسات و اعمال خود مثل احساسات جسمانی و ادراک های دیداری و شنیداری است و تجربه اکنون شما را تشکیل می‌دهد.
  • مفهوم خود : فرآیندی خلاق است که شخص را به سمت رفتار خودشکوفایی هدایت می‌کند. این کار به دلیل پاسخگویی به نیازها و فشارهای محیطی است. ویژگی اصلی خود، شکل‌دهی و تمایز گشتالت‌ها از یکدیگر است.
  • خودتنظیمی ارگانیسمی : هر ارگانیسمی (موجود زنده) سعی می کند به وسیله حذف نیازهای پیدا شده، به یک تعادل حیاتی برسد. زمانی که ارگانیسم به عدم تعادل رسید؛ می‌تواند از راه تخلیه تنش به وسیله تجربه هیجانی یا برآورده کردن نیاز، خودتنظیمی را انجام دهد.
  • درون فکنی : پذیرفتن مفاهیم، معیارهای رفتار و ارزش‌های دیگران بدون انتقاد را درون فکنی می گویند.
  • مفهوم زمینه و شکل : قسمتی از زمینه ادراکی است که اگر “شکل” نباشد، از آن به عنوان زمینه یاد می‌شود. همراهی شکل و زمینه، موجب تشکیل گشتالت می شود. شکل، آن چیزی است که شخص در حال حاضر به آن توجه دارد.
  • فرافکنی : فرایندی است که در آن فرد اجزای شخصیت خود را که هیچ شناختی به آن ندارد و یا از شناخت آن‌ها دوری می کند، به دنیای خارج و به افراد دیگر نسبت می‌دهد.

تکنیک‌های گشتالت برای رشد شخصی 

روش‌های روان‌درمانی گشتالت اساسا حول آنچه فریتز پرلز «قوانین و بازی‌ها» می‌خواند، می‌چرخد. تکنیک‌های گشتالت برای کمک به ما در برقراری ارتباط با نیازهایمان، ساده و ابتکاری هستند. آنها در حقیقت ما را به مسئولیت‌پذیری دعوت می‌کنند؛ نسبت به آنچه احساس می‌کنیم، شجاع باشیم و بر اساس آن عمل کنیم تا رشد کنیم و تبدیل به خود واقعیمان شویم.

۱- فراموشی خاطرات بد گذشته

موضوعات معلق به وقایع گذشته اشاره دارند که بر حال ما تأثیر می‌گذارد. این احساسات کنترل‌نشده، احساسات مسدود شده، گره‌های شخصی است که ما را از زندگی کامل در لحظه حال بازمی‌دارد. مثلا افرادی را در گذشته زندگیمان را در نظر بگیرید. طبق نظریه گشتالت، همه ما با دوستان، اقوام، نزدیکان و عزیزان خود که در گذشته‌اند، هنوز مشکلاتی داریم، حتی بدون آنکه از آنها آگاه باشیم.

ما نباید از این موضوعات حل نشده اجتناب کنیم. در عوض، باید بتوانیم این احساسات را روشن کنیم تا از چسبیدن به درد و رنج یا حتی به‌وجود آمدن کینه در دلمان جلوگیری کنیم. ما می‌توانیم از نظر ذهنی فرد را در کنارمان تصور کنیم و آنچه را که همیشه می‌خواستیم بیان کنیم، به آن فرد خیالی بازگو کنیم. نظریه گشتالت معتقد است هنگامی‌که مسائل بازمانده از گذشته را فاش و شناسایی کردیم، آنها را رها خواهیم کرد، سپس گشتالت های ناتمام را می‌بندیم و جلو می‌رویم.

۲- تکنیک صندلی خالی

روش صندلی خالی گاهی اوقات به عنوان روشی برای پیش‌بینی گفتگوی خیالی با افراد دیگر استفاده می‌شود. هدف در این مکالمه خیالی ایجاد روند عزاداری یا رفع آسیب‌هایی است که از دیگران برای ما به جا مانده است. استفاده از صندلی خالی برای رشد شخصی هم مناسب است؛ شروع یک گفتگوی درونی که در آن مخالف خود را پیدا می‌کنیم و با آنها صحبت می‌کنیم. با استفاده از این تکنینک، در حقیقت می‌توانیم با خودمان گفتگو کنیم.

گشتالت درمانی

از یک طرف خودمان را قرار می‌دهیم که ناراحت است و مانع از حرکت ما می‌شود و از طرف دیگر، آن بخشی از وجودمان را روی صندلی قرار می‌دهیم که می‌خواهد با آن وجه دیگر روبرو شود تا زندگی پربارتر، آزادتر و بازتری داشته باشد. تصور کنید این دو وجه وجودتان بر روی صندلی قرار گرفته‌اند. انتظار چه نوع گفتگویی از آنها دارید؟ شاید گفتگویی مانند مکالمه زیر شروع شود:

  • وجه منفی: من خیلی خسته‌ام، هیچ قدرتی ندارم.
  • وجه مثبت: تو دوباره قدرت من را می‌گیری و در زندگی من فضای زیادی را اشغال می‌کنی. به من بگو واقعاً چه مشکلی داری.
  • وجه منفی: من خودم را دوست ندارم و زندگی فعلی‌ام آن چیزی نیست که دوست داشته باشم.
  • وجه مثبت: خوب، به جای شکایت، به من بگو برای بهتر شدن چه کاری انجام دهیم؟

۳- من مسئول هستم

یکی از بهترین تکنیک‌های گشتالت، بازی مسئولیت پذیرفتن است. این روش ساده به نظر می‌رسد، اما تعهد زیادی لازم دارد. هدف آن کمک به ما در آگاهی بیشتر از آنچه در درونمان اتفاق می‌افتد است. برای درک آن، مسئولیت تمام کارهایتان را بپذیرید و سپس با استفاده از این تغییرات، رفتار فعال‌تری را تشویق کنید. این روش به‌طور موثری اعتماد به نفس شما را تقویت می‌کند. 

مثلا: «سرم درد می‌کند و شکمم هم درد می‌کند. می‌دانم که من به چیزهای زیادی فکر می‌کنم و استرس دارم. اما من مسئول آن هستم و می‌پذیرم که باید چیزها را تغییر دهم.» «من فهمیده‌ام که حق حرف زدن و ابراز وجود دارم. من مسئولم اطمینان حاصل کنم که صادقانه صحبت می‌کنم. بدون ترس ابراز وجود می‌کنم و احترام به خودم و دیگران برایم اولویت دارد.»

۴- تمرین در حال بودن و هوشیاری

در گشتالت درمانی، درمانگر باید روی چگونگی تجربه شخص کار کند نه چرایی آن. درمانگر می‌خواهد بداند که فرد چگونه با مشکلات روبرو می شود و چگونه با آنها زندگی می‌کند؛ چگونه آنها را احساس می‌کند و آنها را درونی می‌کند. برای انجام این کار، باید فضا را برای شناسایی احساسات و تفکرات فعلی خود ایجاد کنیم. درمانگر از جملاتی مانند زیر استفاده می کند:

  • «به من بگو چه احساسی داری»
  • «به من بگو که کجای بدنت آن را احساس می‌کنی» 
  • «برای من توضیح بده که اکنون چه نکته‌ای در این موضوع می‌بینی» 

انجام این تکنیک به‌صورت شخصی به ما برای درک خود در لحظه اکنون کمک می‌کند. ما می‌توانیم آگاهی را تمرین دهیم و هر احساس، فکر و هیجانی را به‌وجود آوریم. این مسئله به معنای نادیده‌گرفتن یا درونی‌سازی مشکلات نیست.

اگر از چیزی مطمئن شدید، آن را بگویید. خود واقعیتان را در معرض دیدتان قرار دهید. آنچه را می‌گویید احساس کنید. (فریتز پرلز)

۵- سوالات خود را به تأیید تبدیل کنید

این تکنیک به ما کمک می‌کند واقعیت‌های درونمان را اعلام کرده و قوای خود را برای حل تعارض بسیج کنیم. چگونه می‌توانیم انجامش دهیم؟ همه ما یکی از آن روزها را تجربه کرده‌ایم که به خود گفته‌ایم: «چرا من اینطور احساس می‌کنم؟ چرا احساس می‌کنم خیلی ناامید و ناتوان هستم؟» گشتالت در این موارد یک پیشنهاد ساده دارد: سوالات را به جملاتی که خودتان را تایید می‌کنید، تبدیل کنید. چند نمونه را بررسی کنیم:

  • سوال: چرا امروز خیلی احساس بدی دارم؟
  • تایید احساس: امروز حالم بد است. من قصد دارم امکانی ایجاد کنم تا این احساس را تغییر دهم و فردا برایم روز بهتری شود.
  • سوال: چرا احساس می‌کنم پارتنرم از من دور می‌شود؟
  • تایید احساس: پارتنرم از من دور می‌شود. من قصد دارم از او سوال کنم که آیا مشکلی در رابطه‌مان وجود دارد؟

منابع :

۵ ۱ رای
رأی دهی به مقاله

* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه مقالات سایت، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام هماهنگ نمایید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها