نظریه نوروساینس عاطفی پانکسپ
سیستم جستجوگر در مغز به عنوان یک سیستم انگیزشی عمل میکند.
سیستم شهوت همان سیستم لیبیدویی(Libido) است که زیگموند فروید در نظریه روانکاوی خود معرفی کرده است.
یاک پانکسپ (Jaak Panksepp)، عصبپژوه برجسته، در نظریه نوروساینس عاطفی (Affective Neuroscience) خودش ۷ سیستم هیجانی-انگیزشی پایه (basic emotional systems) در مغز را معرفی کرده است. اینها در نواحی زیرقشری قرار دارند (قدیمیترین لایههای مغز) و به شکل جهانشمول در همهی پستانداران دیده میشوند.
تحقیقات گسترده در زمینهی کاربردهای بالینی انسانی، این فرضیه را پشتیبانی کردهاند که عدم تعادل در این سیستمهای هیجانی کهن، بهشدت با اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب مرتبط هستند.
۷ سیستم هیجانی-انگیزشی پایه پانکسپ
تا سال ۱۹۸۲، پانکسپ قانع شده بود که دستکم چهار سیستم هیجانیِ مبتنی بر مغز وجود دارد: انتظار (Expectancy)، خشم (Rage)، ترس (Fear) و وحشت/جدایی (Panic). در مقالهای Psychological Review و بهویژه در کتاب Affective Neuroscience (1998)، او این فهرست را گسترش داد و به ۷ سیستم فرماندهندهی هیجانیِ پایه رساند:
- در سوی مثبت: SEEKING (جستجوگر)، CARE (مراقبت)، PLAY (بازی)، LUST (شهوت).
- در سوی منفی: FEAR (ترس)، SADNESS (اندوه و غم)، ANGER (خشم).
مادر طبیعت (همان تکامل) با همهی پستانداران به قدیمیترین زبان سخن میگوید: زبان هیجانی. این «صداهای نیاکانی»، انتخابهای حیوانات را در مسیر زندگی هدایت میکنند. هر هیجان اولیه جنبهی ارزشی (valence) دارد: یا خوشایند است یا آزارنده. هیجانهای خوشایند (SEEKING، LUST، CARE و PLAY) جانوران را به سوی چیزی میکشانند، در حالیکه هیجانهای ناخوشایند (RAGE، FEAR و PANIC) آنها را از موقعیتها یا اشیاء دور میکنند.
پستانداران عمیقاً عاطفیاند
تمام پستانداران موجودات دارای احساس هستند؛ یعنی زنده بودن و مواجهه با چالشهای زندگی برای آنها با «احساس» همراه است. واژهی emotion(هیجان) از فعل لاتین emovere به معنای «به حرکت درآوردن» گرفته شده است، و این همان چیزی است که حتی در روند تکامل زندگیهای اولیه میبینیم. هیجانهای اولیه، توانایی به حرکت در آوردن جانوران را در راستای بقای آنها، تضمین کردند. هیجانها باعث شدند حیوانات:
- برای یافتن منابع کاوش کنند (SEEKING / جستجو)،
- برای رقابت بر سر منابع یا دفاع از آنها بجنگند (RAGE / خشم)،
- از خطر بگریزند یا اجتناب کنند (FEAR / ترس)،
- جفتیابی کنند و تولیدمثل داشته باشند (LUST / شهوت).
سپس، پستانداران به دلیل ماهیت اجتماعیتر خود، سیستمهای انگیزشی جدیدی پیدا کردند:
- مراقبت از فرزندان (CARE / مراقبت)،
- سیستم اندوه جدایی برای حفظ تماس و پیوند اجتماعی (Sadness / اندوه)،
- و سیستمی که جوانها را به بازی، کشتی گرفتن، دویدن و دنبال کردن همدیگر وادار میکند (PLAY / بازی و شادی اجتماعی). این بازیها هم به پیوند اجتماعی کمک میکنند، هم حدود روابط اجتماعی را یاد میدهند و حتی در بزرگسالی به صورت شوخی و خوشمزگی ادامه مییابند.
زیرقشری بودن هیجانات نخستین
هیجانهای نخستین (primary affects) در سطح زیرقشری (subcortical) شکل میگیرند. این موضوع هم در مورد هیجانهای عاطفی اولیه مثل خشم (ANGER) و ترس (FEAR) صدق میکند و هم در مورد هیجانهای هموستاتیک مثل گرسنگی (HUNGER) و تشنگی (THIRST). شواهد فراوانی وجود دارد که نشان میدهد سامانههای هیجانی اولیهی مغز به نئوکورتکس وابسته نیستند.
در انسان، هیجانهای شدید باعث کاهش فعالیت قشری میشوند(Damasio , 2000) و آسیب به قشر اغلب منجر به افزایش هیجانی بودن، میشود. این یافته با این ایده سازگار است که قشر مغز، نقش مهار یا تنظیم هیجانها را دارد تا فعالسازی آنها.
انواع سیستم هیجانی پانکسپ
- SEEKING / Expectancy (سیستم جستجوگر) : پایهی انگیزش، کنجکاوی، یادگیری و حرکت به سوی اهداف است. معادل زیستی لیبیدو در روانکاوی فرویدی.
- RAGE / Anger (خشم) : نقش دفاعی دارد و به بقای فرد کمک میکند.
- FEAR / Anxiety (ترس / اضطراب): واکنش به خطر و تهدید؛ از فعال شدن آمیگدال و ساختارهای زیرقشری ناشی میشود.
- LUST (شهوت / میل جنسی) : غریزهی جنسی و تولیدمثل. پیوند نزدیکی با SEEKING دارد، اما اختصاصاً به جفتیابی و لذت جنسی مربوط است.
- CARE / Nurturing (مراقبت / پرورش) : پایهی رفتارهای مراقبتی، پرورش فرزند و همدلی.
- PANIC / Sadness (وحشت / اندوه) : واکنش به جدایی از دلبستگان، طرد یا فقدان. با گریه، اندوه و نیاز به دلبستگی دوباره همراه است. نقش مهمی در شکلگیری پیوندهای اجتماعی دارد.
- PLAY / Social Joy (بازی / شادی اجتماعی) : میل به بازی، تعامل اجتماعی و یادگیری مهارتها. برای رشد اجتماعی، شناختی و تنظیم هیجان بسیار ضروری است.
نام سیستم | کارکرد اصلی | ناحیههای عصبی | انتقالدهنده شیمیایی |
---|---|---|---|
SEEKING (جستجوگر) | انگیزه برای کاوش، حرکت به سوی هدف، یادگیری | ناحیه تگمنتوم شکمی، هسته اکامبنس، هیپوتالاموس | دوپامین |
RAGE (خشم) | دفاع از خود، مقابله با تهدید | آمیگدال، هیپوتالاموس، ماده خاکستری پیرامون قنات (PAG) | سروتونین، نوراپی نفرین |
FEAR (ترس) | فرار، اجتناب از خطر و تهدید | آمیگدال، هیپوتالاموس، PAG | گابا، گلوتامات، نوراپی نفرین |
LUST (شهوت) | میل به جفتگیری و لذت جنسی، احساس لذت بخش | هیپوتالاموس، PAG | اندورفین، تستوسترون، استروژن |
CARE (مراقبت/دلبستگی) | پرورش فرزند، همدلی، حمایت از دیگران | هیپوتالاموس قدامی، نواحی لیمبیک | اوکسیتوسین، پرولاکتین |
PANIC/GRIEF (هراس/اندوه جدایی) | واکنش به جدایی و طرد، احساس فقدان و اندوه | شکنج قدامی سینگولیت، تالاموس، هیپوتالاموس، PAG | اوپیوییدها، اندورفین ، سروتونین |
PLAY (بازی) | یادگیری اجتماعی، رشد مهارتها، تعامل گروهی | کورتکس پیشپیشانی، تالاموس، ساختارهای زیرقشری | دوپامین، اندورفین |
سیستم جستجوگر
سیستم جستجوگر (seeking system) به عنوان یک سیستم پاداش دهنده شناخته می شود. این سیستم فراهم کننده ی برانگیختگی و انرژی است که موجب فعال شدن علاقه ما نسبت به محیط اطراف می شود. در سوی ادراکی، تولید کننده این احساس است که اگر محیط پیرامون را کاویده و با ابژه ها وارد تعامل شویم چیزی مثبت در انتظار ماست. در سوی حرکتی موجب ارتقای رفتارهای کاوش گرایانه همانند جستجوی غذا می شود. این سیستم در برگیرنده رفتارهایی چون بو کشیدن و لمس کردن و کاوش دهانی است.
این سیستم به شکلی قوی در مدت برانگیختگی جنسی و دیگر حالات مرتبط با اشتها فعال می شود (گرسنگی، تشنگی و حتی تمایل به سیگار کشیدن). این سیستم با بازی، به ویژه انواع پرتحرک آن و برخی انواع پرخاشگری نیز مرتبط است.
اجزای سیستم جستجوگر :
- ۱- ventral tegmental area (ناحیه تگمنتوم شکمی)
- ۲- nucleus accumbens (هسته های اکامبنس)
- ۳- هیپوتالاموس
- ۴- prefrontal cortex ( لوب پیش پیشانی)
- ۵- آمیگدال
سلول های ما در این سیستم در ناحیه تگمنتوم شکمی واقع هستند. آکسونهای آنها از ناحیه پشتی – جانبی هیپوتالاموس گذشته و به هسته آکامبنس می رسند. آنها به سمت بالا و شکنج قدامی سینگولیت و دیگر نواحی قشری لوب پیشانی و به سمت پایین به طرف آمیگدال می روند. واسطه شیمیایی این سیستم دوپامین است. این سیستم جرئی از سیستم دوپامینی (mesocortical-mesolimbic) است. در مسیر mesolimbic از VTA به هسته اکامبنس، دوپامین تولید می شود.
رابطه سائق های لیبیدویی با سیستم جستجوگر
مفهوم سائق (drive) در روان کاوی امروز مفهومی مطابق مد روز نیست. ما انسان ها با همان نیروهای تکاملی زیست شناختی درگیر هستیم که اجداد ما را تحت تأثیر قرار داده اند. بنابراین مشکل است که تصویر دقیقی از چگونگی کارکرد واقعی دستگاه ذهنی انسان بدون ارجاع به مفهومی شبیه مفهوم فرویدی سائق به دست آورد. فروید واژه ی آلمانی (Tribe) را در مورد سائق (Drive) به کار برد ولی مترجمین انگلیسی زبان ترجیح دادند از اصطلاح (Instinct) استفاده کنند. امروز از اصطلاح سایق های اشتهایی (Appetitive drives) به جای سائق های لیبیدویی استفاده می شود.
سیستم جستجوگر چگونه فعال می شود؟
طیف وسیعی از سازوکارهای نیازسنج در هیپوتالاموس وجود دارند. این ردیاب ها به شکلی مداوم از محیط درونی نمونه گیری می کند تا اقتصاد ظریف آن را اداره کند. نواحی مختلف هیپوتالاموس این سیستم های ردیابی را خاموش و روشن می کنند (به مثابه گاز و ترمز). به طور مثال یکی از این سیستم ها دمای بدن را تنظیم و قرار داشتن آن را در یک محدوده باریک مشخص، تضمین می کند. ردیاب گرسنگی، ردیاب تشنگی و حتی ردیاب جنسی نیز وجود دارد.
روشن نیست که این سیستم های ردیاب تا چه حد به شکل اختصاصی عمل می کنند؛ به طور مثال آیا ردیاب های تشنگی تنها به تشنگی توجه دارند. احتمالاً اینها به شکلی کامل اختصاصی نیستند، ولی موضوع مهم این است که اینها تولید کننده «نیاز» هستند و این نیازها سیستم جست و جوگر را فعال می کنند. به عبارتی دیگر وقتی که سیستم های نیازسنج به این نتیجه برسند که یکی از سازوکارهایی که مسئولیت تنظیم آن را به عهده دارند از دامنه ی قابل قبول فراتر رفته، رفتار جست و جوگرانه (اشتهایی) را برای تصحیح ان فعال می کنند.
سیستم جستجوگر چه می کند؟
همان طور که از نام آن برمی آید دست به کاوش می زند. می توان چنین فکر کرد که به جست و جوی ابژه ای خاص که مرتبط با نیاز فعلی ما بوده و توسط ردیاب های نیاز، شناسایی شده می پردازد. واقعیت تا حدی پیچیده تر است. سیستم جست و جوگر ظاهراً خود نمی داند که چه چیزی را جست وجو می کند. در قاموس روان کاوی می توان چنین گفت که بی ابژه (Objectless) است. این سیستم به شکلی یکسان به وسیله ی تمام برانگیزاننده ها فعال می شود و وقتی فعال شد تنها در پی چیزی به شکلی غیر اختصاصی می رود. تنها چیزی که می داند این است که چیزی را که می خواهد در آن بیرون قرار دارد.
شکل عملکرد سیستم جست و جوگر بدون در نظر گرفتن سیستم حافظه که با آن به شکلی تنگاتنگ مرتبط است، قابل درک نیست. این سیستم ها فراهم کننده تجلیات و بازتاب ابژه ها هستند که ارگانیزم را قادر به یادگیری از تجارب خود می کند. یکی از اساسی ترین کارکردهای این همکاری تشخیص دادن این است که در دنیای خارج چه ابژه هایی واجد خصوصیاتی هستند که می توانند برای ارضای نیازهای محیط درونی به کار گرفته شوند. همانند هر سیستم یادگیری این نیز محتاج یک سازوکار پاداش دهنده است. پانکسپ به این بخش توسعه یافته از سیستم جست و جوگر نام سیستم شهوت می دهد
سیستم شهوت
این سیستم قدمتی طولانی دارد و به نام سیستم لذت، پاداش یا تقویت کننده نامیده می شود. این نامها بیانگر آن هستند که عملکرد سیستم همراه با خشنودی است، یعنی همراه با ارضای اشتهایی که سیستم جست وجوگر را فعال می کند. در سمت ادراکی این سیستم تولید کننده احساس خوشحالی لذت بخش است (احساس خوب بودن). در سوی حرکتی، این سیستم رفتار اشتهایی را خاموش و آن را با رفتارهای ارضا کننده جایگزین می کند. یک رابطه متقابل میان فعال شدن سیستم جست وجوگر و سیستم شهوت موجود است.
سیستم شهوت شامل گروهی پیچیده از ساختارهایی هستند که از هیپوتالاموس برخاسته و به طور عمده در عمق مغز پیشین نزدیک به پایانه اصلی انشعابات برآمده از سیستم جستوجوگر نهفته اند. تحریک این نواحی در انسان ایجاد احساس ارگاسم می کند. این سیستم در PAG خاتمه می یابد که در واقع در آن احساس لذت تولید یا درک می شود. واسطه شیمیایی این سیستم ، اندورفین است.
رابطه اعتیاد به مواد مخدر و سیستم جستجوگر
سیستم های جستجو گر و شهوت برای تقویت و ارتقای یادگیری طراحی شده اند و موجب برانگیخته شدن ما در جهت کسب مهارت هایی که برای برآورده شدن نیازهای درونی مان در دنیای خارج لازم هستند می شوند. ردیاب های نیاز در هیپوتالاموس سیستم جستجگو را فعال می کنند و این سیستم قادر به تولید رفتارهایی می شود که برای برآوردن نیازهای واقعی زیستی ما لازمند.
تولید لذت به خودی خود در خدمت هیچ هدف زیست شناختی نیست (مانند رفتار خود تحریکی). استفاده از مواد مخدر مانند کوکایین و آمفتامین، سیستم جست و جوگر را تحریک می کنند و به شکل مصنوعی آثار مثبت به وجود می آورند. هرویین و تریاک، مراکز لذت مغز را تحریک می کنند. این مواد رفتارهای اشتهایی و احساس لذت بخش کاذبی ایجاد می کنند که هدفی زیست شناختی ندارند.
اختلالات روانی مرتبط با سیستم جستجوگر
به یاد داشته باشید که سیستم جستجوگر و هسته اکامبنس نقش مهمی را در ایجاد رفتارهای وسواسی دارند.
- کاهش سیستم جستجوگر موجب افسردگی می شود.
- افزایش سیستم جستجوگر موجب مانیا می شود.
حتی در حال استراحت سیستم جست و جوگر از درجه ای از فعالیت برخوردار است. تا زمانی که زنده ایم همیشه به چیزی نیاز داریم. کاهش فعالیت سیستم جست و جوگر برای مدتی طولانی منجر به کاهش (یا به از بین رفتن علاقه) بیمارگونه به دنیای اطراف می شود. به همین ترتیب برانگیختگی بیش از حد آن به ایجاد حالات هیجانی و افزایش علاقه به شکلی نامناسب نسبت به ابژه های اطراف می انجامد.
فعال شدن سیستم شهوت باعث خاموش شدن سیستم جست و جوگر می شود که به معنی آن است که نیازهای درونی در حال ارضا شدن هستند.
سیستم هیجانی | اثرات رفتاری | ارتباط با شخصیت (Big Five) | ارتباط با آسیب روانی |
---|---|---|---|
SEEKING / جستوجو | کاوشگری، کنجکاوی، فعالیت | گشودگی به تجربه | پایین : افسردگی – بی انگیزگی
بالا : اعتیاد – مانیا – تکانشگری |
RAGE / خشم | پرخاشگری، عصبانیت | سطح پایین توافق پذیری، ثبات هیجانی | بالا : پرخاشگری – اختلالات شخصیت ضداجتماع
پایین : وابستگی و انفعال |
FEAR / ترس | فرار، احتیاط | ثبات هیجانی | بالا : اختلال اضطرابی، PTSD |
LUST / شهوت | رفتار جنسی، تحریک جنسی | – | اختلالات جنسی ، کمبود میل جنسی |
CARE / مراقبت | مراقبت از فرزندان و دیگران، همدلی | سطح بالای توافق پذیری | پایین : اختلال شخصیت خودشیفته |
PANIC / وحشت و اندوه | گریه، فریاد، اضطراب جدایی | ثبات هیجانی | بالا : افسردگی، اختلال خلقی، اضطراب جدایی |
PLAY / بازی و شادی اجتماعی | بازی، مسابقه، کشمکش دوستانه، شادی اجتماعی | برون گرایی | بالا : بیش فعالی
پایین : انزوای اجتماعی، شخصیت اسکیزوئید |
پیشبینیهای درمانی پانکسپ
اوتیسم : پانکسپ پیشبینی کرد کودکان اوتیستیک ممکن است دچار اختلال در سیستمهای اوپیوئیدی مغز باشند و سطح بالایی از اوپیوئیدهای درونزا داشته باشند. پژوهشها نشان دادند درمان با دوز پایین نالتروکسان (مهارکنندهی اوپیوئید) به حدود ۴۰٪ از کودکان اوتیستیک کمک کرد و فعالیت های اجتماعی آنها را افزایش داد (Bouvard , 1995).
افکار خودکشی : پانکسپ پیشبینی کرد اوپیوئیدها میتوانند درد جدایی اجتماعی و افکار خودکشی را کاهش دهند. پژوهشی با دوزهای بسیار پایین بوپرنورفین یا B2 نتایج امیدوارکنندهای نشان داده اند. (Yovell , 2016).
افسردگی : پانکسپ افسردگی را تجلی سیستم PANIC (اندوه) میدانست. یافتهها نشان دادند بیماران افسرده سطوح پایینتر SEEKING و سطوح بالاتر اندوه و ترس دارند (Montag, 2017). او پیشبینی کرد تحریک عمقی مغز (DBS) در مسیر دوپامین مزولیمبیک (سیستم SEEKING) میتواند افسردگی مقاوم به درمان را کاهش دهد.
داروی نوین ضدافسردگی (Glyx13 / rapastinel) : پروژهای طولانیمدت با الهام از پژوهشهای پانکسپ روی موشهای بازیگوشتر از معمول منجر به کشف داروی Glyx13 شد. این دارو در کارآزماییهای بالینی فاز II و III، در عرض ۲ ساعت خلق را بالا برده و دستکم یک هفته اثر مثبت داشته است. (Preskorn , 2015).
منابع :
- https://www.frontiersin.org/journals/neuroscience
- مغز و دنیای درون – مارک سولمز و اولیور ترنبال
- http://mybrainnotes.com
🌿 آیا نیاز به مشاوره دارید؟
در مقاطع مختلف زندگی، گفتوگو با یک مشاور میتواند مسیرتان را روشنتر کند.
جهت رزرو وقت مشاوره حضوری یا آنلاین، با ما در ارتباط باشید.