خیالبافی در برابر رؤیاپردازی
رؤیاهای شما بیش از آنچه فکر میکنید به واقعیت متصل هستند
این مقاله ، تحلیل عمیقی از تمایز بنیادین میان خیالبافی به عنوان یک فعالیت ذهنی گسسته و ایستا، و رؤیاپردازی و زندگی به عنوان تجربیاتی به هم پیوسته و معنادار ارائه میدهد.
همه ما تجربه غرق شدن در افکار و خیالبافی در طول روز را داشتهایم. لحظاتی که ذهن ما به دنیاهایی دیگر پرواز میکند و از واقعیت فاصله میگیرد. اما آیا این پروازهای ذهنی همیشه مفید و خلاقانه هستند؟ گاهی اوقات، این سفرها نه تنها به خلاقیت منجر نمیشوند، بلکه ما را از زندگی واقعی باز میدارند. این مقاله بر اساس دیدگاههای وینیکات، تمایز حیاتی و شگفتانگیزی را بین خیالبافی های فلجکننده و رؤیاپردازیهای سازنده آشکار میکند و به شما نشان میدهد که چگونه دنیای درونتان میتواند سکوی پرتاب یا زندانی زیبا، برای شما باشد.
یافتههای کلیدی نشان میدهد که خیالبافی(fantasying)، پدیدهای منزوی است که انرژیمان را جذب میکند، و به فلج شدن عمل منجر شده و فاقد عمق نمادین است؛ این حالت با گسستگی (dissociation) مرتبط است. در مقابل، رؤیاپردازی(dreaming) و زندگی(living) از یک جنس هستند، یکدیگر را غنی ساخته و دارای ارزش نمادین و شاعرانه هستند که هسته زنده شخصیت را تشکیل میدهند.
ریشه وضعیت بیمار به محیط اولیه کودکی او بازمیگردد که در آن، سازگاری بر مشارکت فعال اولویت داشت و او را به عقبنشینی به دنیای درونی خیالبافی سوق داد. فرآیند درمانی بر یکپارچهسازی این بخشهای گسسته متمرکز است تا خیالبافی به واقعیت تبدیل شود و بیمار به دنیای نمادین رؤیاها دسترسی پیدا کند.
خیالبافی در برابر رؤیاپردازی و زندگی
در حالی که رؤیا و زندگی در یک راستا قرار دارند و به یکدیگر مرتبط هستند، خیالبافی(daydreaming) پدیدهای جداگانه است که نه به رؤیا و نه به زندگی کمک میکند.
خیالبافی(Fantasying) به عنوان یک حالت ذهنی آسیبزا و غیرسازنده توصیف میشود که ویژگیهای زیر را داراست:
- گسستگی: این پدیده با حالت گسستگی همراه است، نه سرکوب. فرد ممکن است در ظاهر کاری انجام دهد، اما ذهن او در جای دیگری است و یکپارچگی شخصیتی وجود ندارد.
- ایستا و منزوی: خیالبافی انرژی را جذب میکند اما به زندگی واقعی یا دنیای رؤیاها کمکی نمیکند. این یک الگوی ثابت است که از اوایل کودکی بیمار بدون تغییر باقی مانده است.
- فلجکننده عمل: در حالت خیالبافی، فرد ممکن است کارهای بزرگی را (مانند نقاشی کشیدن یا انجام یک کار مهم) در ذهن خود فوراً به انجام برساند، اما در واقعیت هیچ اتفاقی نمیافتد. این حالت، مانع از اقدام در دنیای واقعی میشود.
- فاقد ارزش نمادین: خیالبافی، سطحی و فاقد لایههای معنایی است. این یک بنبست است و ارزش شاعرانه یا تفسیری ندارد.
- حفظ قدرت مطلق: با خیالبافی، فرد از محدودیتها و ناکامیهای «اصل واقعیت» اجتناب میکند و در یک حالت قدرت مطلق ذهنی باقی میماند.
- دفاع در برابر رؤیا: خیالبافی میتواند به عنوان یک دفاع در برابر رؤیاپردازی واقعی عمل کند.
رؤیاپردازی و زندگی واقعی که مرتبط با سلامت روان هستند، ویژگیهای زیر را دارند:
- همراستا و مرتبط: رؤیا با روابط ابژهای در دنیای واقعی و زندگی با دنیای واقعی به شیوههایی آشنا و سالم در ارتباط است.
- دارای ارزش نمادین: برخلاف خیالبافی، رؤیاها سرشار از «شعر» هستند؛ یعنی دارای لایههای متعدد معنایی مرتبط با گذشته، حال، آینده، درون و بیرون بوده و اساساً درباره خود فرد هستند.
- مرتبط با هسته شخصیت: رؤیاها و زندگی واقعی با «هسته زنده شخصیت فردی» در ارتباط هستند و به رشد و غنای آن کمک میکنند.
- بازی خلاقانه: بازی خلاقانه (Creative playing) با رؤیاپردازی و زندگی همسو است، اما به خیالبافی تعلق ندارد.
مطالعه موردی یک زن میانسال:
تحلیل این مفاهیم بر اساس مطالعه موردی یک زن میانسال با استعدادهای هنری بالقوه صورت میگیرد که زندگی او تحت تأثیر یک گسستگی اولیه قرار گرفته است.
بیمار احساس میکند در زندگی «از قافله عقب مانده است» و علیرغم پتانسیلهایش، همواره خود و دیگران را ناامید کرده است. او از نوعی گسستگی رنج میبرد که باعث میشود احساس نکند به عنوان یک انسان کامل وجود دارد. بخش اصلی وجود او در یک توالی سازمانیافته از خیالبافیها زندگی میکند، در حالی که بدن او به طور جداگانه در مدرسه و محل کار حضور داشته است. او با اندوه و خشم شدیدی نسبت به ناکافی بودن خود دست و پنجه نرم میکند. بیمار در معرض خطر خودکشی قرار داشت. فعالیتهایی مانند سیگار کشیدن و بازیهای وسواسی و خستهکننده (مانند بازی یکنفره) به عنوان نسخههای بعدی «مکیدن شست» عمل میکنند که صرفاً جای خالی را پر میکنند؛ این جای خالی، حالت اساسی «هیچ کاری نکردن در حین انجام همه کارها» است.
الگوی گسستگی بیمار در اوایل کودکی او شکل گرفته است. به عنوان کوچکترین فرزند، او وارد دنیایی از بازیها و ساختارها شد که قبل از او توسط خواهر و برادرهای بزرگترش سازماندهی شده بود. او تنها بر اساس «انطباق» (compliance basis) میتوانست در بازیها شرکت کند و صرفاً نقشی را که به او محول میشد، ایفا میکرد. او هرگز به طور فعال در بازیها مشارکت نداشت. نکته کلیدی این است که: «در حالی که او بازیهای دیگران را انجام میداد، تمام مدت درگیر خیالبافی بود. او بر اساس یک فعالیت ذهنی گسسته در این خیالبافی زندگی میکرد.»
در فرآیند درمان، بیمار به این درک دردناک میرسد که محیط کودکیاش هرگز نیاز او به حالت بیشکلی (formlessness) را درک نکرده و در عوض او را بر اساس مفاهیم دیگران، «الگوبرداری» (patterned) و «برش» (cut out) داده است. این درک با خشم شدیدی همراه است. درمان بر کمک به بیمار برای آگاهی از گسستگی خود و تمایز قائل شدن بین خیالبافی و رؤیاپردازی متمرکز است. رؤیاها نقش مهمی در فرآیند درمانی ایفا میکنند، زیرا محتوایی را که قبلاً در خیالبافی قفل شده بود، آزاد کرده و برای رؤیاپردازی و زندگی در دسترس قرار میدهند.
|
موضوع
|
در خیالبافی (Fantasying)
|
در رؤیا (Dream)
|
|
دوختن لباس
|
فعالیتی صرفاً درباره دوختن لباس، بدون ارزش نمادین. یک بنبست است.
|
دارای معنای نمادین عمیق. کلمه کلیدی «بیشکلی» است که به شخصیت بیمار پیش از الگوبرداری شدن توسط دیگران اشاره دارد.
|
|
تصاحب آپارتمان
|
داستانی درباره افرادی که آپارتمان را تصاحب میکنند. فاقد ارزش شاعرانه و یک بنبست است.
|
دارای «شعر» است. به یافتن امکانات جدید در شخصیت خود و لذت بردن از همانندسازی با دیگران (مانند والدین) بدون از دست دادن هویت اشاره دارد.
|
|
بازی یکنفره (Patience)
|
یک «باتلاق» و بنبست که بیمار در حین انجام آن «وجود ندارد».
|
میتواند به عنوان مبارزه با خدا یا سرنوشت برای کنترل تقدیر تفسیر شود.
|
پیشرفت و چالشهای بیمار
- آگاهی و عمل: پس از درک مفهوم «بیشکلی»، بیمار فعالیتهای سازنده زیادی را در زندگی واقعی انجام میدهد.
- ترس از سلامتی: با این پیشرفت، بیمار دچار ترس از دست دادن هویت خودش میشود
- اضطراب آزادی: او با اضطراب ناشی از عدم قطعیتی که با آزادی انتخاب همراه است، روبرو میشود. او برای «قطعیت الگوی بیماری» دلتنگی میکند، زیرا در آن حالت میتوانست همه چیز را پیشبینی کند.
- امکان کنترل خود: در نهایت، بیمار به امکانی هیجانانگیز دست مییابد: «من ممکن است بتوانم مسئول خودم باشم. کنترل زندگی ام را در دست بگیرم.»
مهمترین آسیب خیالبافی، تداخل آن با «رؤیا و واقعیت روانی درونی» است که حتی از تداخل آن با دنیای واقعی بیرونی نیز شدیدتر است. لحظهای که فرد به درک این موضوع میرسد که نیاز او به «بیشکلی» در کودکی نادیده گرفته شده و خشم شدیدی را تجربه میکند، یک نقطه عطف درمانی است، زیرا این خشم دارای انگیزه منطقی و معطوف به یک موضوع واقعی است.
تمایز میان خیالبافی (به عنوان یک فعالیت گسسته و بیثمر) و رؤیا/زندگی (به عنوان فرآیندهای نمادین و یکپارچه) برای درک و درمان بیمارانی که از گسستگیهای مشابه رنج میبرند، حیاتی است. این تمایز به بیمار امکان میدهد تا به تدریج از حالت فلجکننده بیماری به سوی سلامت روان حرکت کند.
واژهنامه مفاهیم کلیدی
|
اصطلاح
|
تعریف بر اساس متن
|
|
خیالپردازی (Fantasying)
|
یک فعالیت ذهنی گسسته و ایزوله که انرژی را جذب میکند اما به رؤیا یا زندگی واقعی کمکی نمیکند. این فعالیت فاقد عمق نمادین است، فوراً اتفاق میافتد (اما در واقعیت هرگز رخ نمیدهد) و مانع از اقدام در دنیای واقعی میشود.
|
|
رؤیا (Dreaming)
|
فرآیندی که با زندگی واقعی و روابط ابژهای در یک راستا قرار دارد. رؤیاها دارای ارزش نمادین و «شاعرانه» (لایههای متعدد معنا) هستند و میتوانند محتوایی را که قبلاً در خیالپردازی محبوس بوده، آزاد کرده و قابل تحلیل کنند.
|
|
گسستگی (Dissociation)
|
حالتی روانی که در آن بخشهایی از شخصیت فرد از هم جدا میشوند و به او اجازه میدهند تا همزمان در دو حالت مجزا زندگی کند (مثلاً در دنیای واقعی حاضر باشد اما ذهناً در دنیای خیالپردازی غرق شود). این حالت با سرکوب متفاوت است و دسترسی به بخش گسسته را دشوار میسازد.
|
|
سرکوب (Repression)
|
فرآیندی که در آن بخش بزرگی از رؤیا و احساسات مربوط به زندگی به صورت فعال به ناخودآگاه رانده میشود.
|
|
بیشکلی (Formlessness)
|
یک مفهوم کلیدی که به وضعیت اولیه و شکلنگرفته شخصیت اشاره دارد. این مفهوم نماد نیازی در کودکی است که هرگز به رسمیت شناخته نشده است؛ یعنی نیاز به شروع از یک حالت بدون الگو و شکل، پیش از آنکه توسط دیگران قالبریزی شود.
|
|
قدرت مطلق (Omnipotence)
|
احساس قدرتی نامحدود که افراد در حالت خیالپردازی گسسته خود حفظ می کنند. این احساس با محدودیتهای اصل واقعیت در تضاد است و باعث میشود هرگونه تلاش برای اقدام واقعی، به دلیل از دست دادن این قدرت، ناامیدکننده به نظر برسد.
|
|
اصل واقعیت (Reality Principle)
|
محدودیتها و ناکامیهایی که در زندگی واقعی و در تعامل با دنیای خارج وجود دارد.
|
|
ارزش شاعرانه (Poetic Value)
|
کیفیتی که به رؤیا نسبت داده میشود و به معنای وجود لایههای متعدد معنایی مرتبط با گذشته، حال، آینده، درون و بیرون است. این کیفیت در خیالپردازی که محدود و تکبعدی است، وجود ندارد.
|
منبع : D. W. Winnicott – Playing and Reality
🌿 آیا نیاز به مشاوره دارید؟
در مقاطع مختلف زندگی، گفتوگو با یک مشاور میتواند مسیرتان را روشنتر کند.
جهت رزرو وقت مشاوره حضوری یا آنلاین، با ما در ارتباط باشید.