دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

هیستری و فضای مجازی

هیستری و سایبر اسپیس: (گفتگو با اسلاوی ژیژک)

اسلاوی ژیژک

این تز بزرگ من درباره‌ جنسیت است. چیزی که درباره‌ فضای مجازی خیلی شُک دهنده بود، این نبود که پیش از این یک “واقعیت واقعی” وجود داشت و حالا فقط یک واقعیتِ مجازی وجود دارد، بلکه توسط تجربه‌ی واقعیت مجازی [به نوعی که گذشته را هم تحت تاثیر قرار می دهد] آگاه شده‌ایم که چگونه هیچگاه واقعیت واقعی وجود نداشته است. واقعیت همیشه مجازی بوده است، ما فقط از آن بی‌خبر بودیم.

من فکر می‌کنم چیزی که درباره‌ی سـکس مجازی بسیار وحشتناک است این نیست که خدای من، ما قبلاً یک پارتنر واقعی داشتیم که لمسش می‌کردیم، در آغوش می‌گرفتیمش، فشارش می‌دادیم و حالا شما تنها در مقابل صفحه‌ی نمایش خودارضایی می کنید و یا حتی خودارضایی نمی کنید، شما فقط از اینکه بدانید شاید دیگری هم از طریق صفحه یا هرچیز دیگر لذت می برد، لذت می برید. بلکه نکته اینجاست که ما آگاه شده ایم که چگونه هیچ وقت سـکس واقعی وجود نداشته است.

فقط این نیست که خودارضـایی، داشتن رابطه‌ی جـنسی با یک پارتنر تخیل‏ شده است. چه اتفاقی می‌افتد اگر سکـس واقعی فقط خودارضـایی با یک پارتنر واقعی باشد؟ باید گفت، شما فکر می‌کنید در حال انجام دادن آن [سکـس واقعی] با یک پارتنر واقعی هستید اما در اصل شما از او به عنوان یک دستگاه خودارضایـانه استفاده می‌کنید، پارتنر واقعی فقط به شما حداقلی از ماتریال را می دهد تا شما بتوانید فانتزی هایتان را اجرا کنید. به زبانی دیگر، در سـکس همیشه حداقل سه نفر وجود دارند. فقط شما و پارتنرتان نیستید، شما باید یک فانتزی داشته باشید تا آنرا پشتیبانی کند. وقتی که فانتزی از هم بپاشد، پارتنر منزجر کننده می‌گردد. این وحشت است.

در “هملت” شکسپیر برای مثال: اواسط نمایش، هملت به اوفلیا نگاه می‌کند و این لحظه‌ی “فاجعه بار واقعیت” است: چه انسان منزجر کننده‌ ایست او(اوفلیا). به این علت که دقیقاً آن پشتیبانی فانتاسمی گم شده است. فکر می‌کنم یک بعد اصلی مجازیت با نظم نمادین یا نظم زبان هم ذات است.

نکته‌ی دیگری هم وجود دارد، که ممکن است به پدیدارِ ذهنِ جمعی متصل شود. من ادعا می کنم که شخص باید به بُعدی از “نامُرده” بودن نزدیک شود. دقیقاً به این جهت که نامُرده به سادگی به معنای “زنده” نیست، بلکه به معنی مرده، اما با این وجود زنده است. درباره‌ی استفان کینگ و زامبی‌ها و خون آشام‌ها فکر کنید. اینجا من سایبر اسپیس را با چیزی که لکان بافتِ لیبیدو (Lamella) می‌نامد، متصل می‌کنم، یعنی جوهری از زندگی که هیچگاه نمی‌تواند ویران شود. مسئله اینجا دیگر میرا بودن نیست بلکه برعکس: نوعی از فرمِ زندگی ترسناک است، مثل خون آشام‌ها، که شما هیچوقت نمی‌توانید از دست آن خلاص شوید.

آیا شما کارکرد undelete در کامپیوتر را می‌شناسید؟ مسئله‌ی ما با کامپیوترها این نیست که چیزی می‌تواند پاک شود: مثلاً شما تمام بعدازظهر کار کرده‌اید و سپس یک قطعی برق و همه چیز از دست می‌رود. درست است، این چیزها اتفاق می‌افتند. اما می‌دانید، گاهی اوقات این خیلی هولناک‏تر است که شما نمی‌توانید چیزی را واقعاً پاک کنید. یکبار که وارد شد، دیگر وارد شده است.

اینجا من مسئله‌ی کلونینگ[cloning] را هم می‌بینم. مسئله‌ی کلونینگ این نیست که : ”آیا من فردیتم را از دست خواهم داد، آیا من در موقعیت بدلی قرار خواهم گرفت و الی آخر”. مسئله‌ی کلونینگ اینست که شما هیچوقت نخواهید مرد. شما خودتان را می کشید (ایده‌ال صحبت می‌کنم، البته که هنوز از لحاظ علمی امکان این وجود ندارد) و آنها تکه کوچکی از شما را پیدا می‌کنند و دوباره شما را بازسازی می کنند. شما بی نهایت بازتولید شونده هستید. هیچکس نمی‌داند این چگونه فردیت را متاثر خواهد کرد.

ناخودآگاه فرویدی، خیلی به آن چیزی که کسی روبروی اسکرین کامپیوتر انجام می‌دهد شباهت دارد. ناخودآگاه فرویدی، کلاً زبان بدن یا تونالیته نیست، نه. ناخودآگاه فرویدی دقیقاً این درماندگی است، جایی که شما با کسی در حال صحبت کردن هستید و در همان زمان شما نمی‌دانید که چه کسی واقعاً مخاطب شماست. شما اساساً نامطمئن هستید، به این دلیل که اساساً این یک سمپتوم است. سمپتوم‌های هسیتریایی نیز دقیقاً همچین ساختاری دارند.

پس نکته من اینجا در امتداد خطی است که شما ترسیم کردید، سایبر اسپیس خیلی اوقات در جهتی هیستریایی عمل می‌کند، که دقیقاً همین نامطمئنیِ بنیادین است: من نمی‌دانم نامه من به دست چه کسی خواهد رسید = من نمی دانم دیگری از من چه می‌خواهد و بدین گونه من تلاش می‌کنم تا این نامطمئنی را انعکاس دهم. سایبر اسپیس در احساسی آشکار می‌شود که ما نمی‌توانیم از روی مشخصات تکنولوژیکی‌اش تصمیم بگیریم که در جهتی منحرف عمل می‌کند، یا در جهتی هیستریایی.

همینطور هیچ اقتصاد روانی معینی برای کارکرد سایبراسپیس ثبت نشده است. اما بیشتر اوقات ما فکر می‌کنیم که سایبراسپیس در اقتصادی هیستریایی گرفتار آمده است. به این دلیل است که من نه تنها به نسخه‌های پارانوئیک سایبراسپیس، بلکه عمیقاً به نسخه‌های رهایی بخش آن هم اعتماد نمی‌کنم، یعنی اینکه “ما با هویت‌های چندگانه بازی می‌کنیم” و از این قبیل چیزها.

پست های مرتبط

من فکر می‌کنم، اگر بتوانم خلاصه‌اش کنم، اینگونه است که سه یا چهار نسخه‌ی اصلی از سایبر اسپیس وجود دارد: نسخه عقلِ سلیم آن اینست که ما هنوز همان انسان‌های واقعی هستیم که با یکدیگر صحبت می‌کنیم و سایبر اسپیس تنها مدیوم دیگری است. این بسیار ساده لوحانه است، به این دلیل که سایبر اسپیس چگونگی سوژه بودن را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد. سپس ما نسخه پارانوئیکِ سایبر اسپیس را داریم: سایبر اسپیس، چیز مادری، یعنی در این حالت ما استقلال فردی‌مان را از دست می‌دهیم. سپس ما این نسخه‌ی رهایی بخشی انحرافی ( منظور همان سوژه‌ی چندگانه‌ی منحرف پست مدرن است که توسط افرادی چون دلوز و فوکو مطرح شده است) را داریم، به این معنی که ما از دست استبداد پدرشاهی خلاص شدیم. و نسخه آخر، نسخه‌ی امروزی نوس فیِ یر(Noosphere) است. مردم به شدت مجذوب پدیدارهایی هستند که در واقع بسیار استثنایی‌اند. من کسی را نمی‌شناسم، که وقتی در برابر کامپیوتر می‌نشیند واقعاً به نوعی غسل تعمید روانی باز گردد، کسی که تبدیل به یک عضو نوس فی یر شود، اینگونه نیست. تجربه‌ی هستیریایی تجربه‌ی بنیادین است.

وقتی من از انحراف صحبت می‌کنم، منظورم انحراف به عنوان عملی معین نیست، مثلاً آمیزش مقعدی. برای لکان، انحراف یک گرایش بسیار دقیق سوبژکتیو را بر می‌گزیند، که یک گرایشِ خود ابژه سازی یا خود ابزاری است. از آنجائی که مشخصه‏ ترس هیستریکی، ابزاری برای دیگری شدن است، بنابراین جزء بنیادی سازنده‌ی سوبژکتیویته، هیستریکی است: من نمی‌دانم برای دیگری چه هستم. هیستری، یا روان نژندی به طور کلی همیشه یک وضعیت سئوال است.

این پیام قاطع فروید است: سوژه‌ی هیستریک رویاهای خود را در یک سناریوی منحرف واقعیت نمی‌بخشد، نه به این دلیل که او(زن و مرد) از سرکوبی یا از قانون می‌ترسد، بلکه به این دلیل که او همیشه مشکوک است: من می‌توانم اینکار را انجام دهم، اما چه می‌شود اگر آنهم مرا راضی نکند. چه می‌شود اگر حتی همین سناریوی منحرف جعلی باشد. یک ماسک کاذب باشد.

 منبع : مجله الکترونیکی زغال

۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله

همه ما در مراحل و زمان هایی از زندگی، نیاز به گفت و گو و مشاوره داریم. جهت دریافت وقت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ تماس بگیرید.

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها