دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

مراحل رشد روانی – جنسی

شخصیت چگونه رشد می کند؟

فروید معتقد بود که هسته اصلی شخصیت، پیش از ۵ سالگی و در یک سری مراحل روانی – جنسی شکل می گیرد. سائق جنسی کودک در این نظریه اهمیت زیادی دارد.

مراحل رشد روانی - جنسی فروید

فروید دیدگاهی را مطرح کرد که بر اساس آن زندگی انسان توسط امیال زیستی اولیه (primitive biological) تعیین می‌شود؛ امیالی که فرد در طول رشد خود باید بر آن‌ها غلبه کند تا بتواند با الزامات جامعه سازگار شود. این امیال یا غرایز (instincts) در ذهن به شکل آرزوها (wishes) نمایان می‌شوند و برای ارضا شدن به سوی اشیاء بیرونی جهت‌گیری دارند. او آن‌ها را غرایز جنسی (sexual instincts) نامید، هرچند واژه جنسی در اینجا در معنای گسترده‌تری به‌کار رفته و بیشتر به معنای لذت جسمانی است.

در نظریه مراحل رشد روانی – جنسی فروید، هر مرحله با یک ناحیه شهوت زای بدن توصیف می شود. در هر مرحله بخش متفاوتی از بدن کودک به منطقه اروژن اصلی تبدیل می شود. منطقه اروژن(erogenous zone) یعنی منطقه ای که احساسات لذت بخش تولید می کند. هر یک از این مناطق، منبع اصلی لذت، عصبانیت و سرخوردگی را تشکیل می دهد، که در افکار، رفتارها و حرف های فرد نشان داده می شوند.

فروید (۱۹۰۵) ۵ مرحله را در رشد امیال کودکانه (infantile) شناسایی کرد که بر اساس ناحیه‌ای از بدن که در آن زمان محور میل جنسی بود، از هم متمایز می‌شوند.

  1. مرحله دهانی (oral stage): که لذت غریزی عمدتاً از طریق مکیدن، خوردن و … به‌دست می‌آید.
  2. مرحله مقعدی (anal stage): پس از دو سالگی، تمرکز لذت به ناحیه مقعد منتقل می‌شود و کودک از عمل دفع لذت می‌برد.
  3. مرحله آلتی (phallic stage): در حدود سه تا چهار سالگی، محور میل جنسی دوباره تغییر می‌کند و به آلت تناسلی در پسرها و کلیتوریس در دخترها منتقل می‌شود.
  4. مرحله نهفتگی (latency stage) : پس از این مرحله، یک دوره آرامش نسبی در رشد روانی-جنسی آغاز می‌شود که تا شروع بلوغ ادامه دارد.
  5. مرحله تناسلی (genital sexuality) : با نوجوانی، میل جنسی بازمی‌گردد و در رشد طبیعی، تمام تثبیت‌های مرحله‌های قبلی در قالب تمایلات جنسی تناسلی یکپارچه می‌شوند.

در هر مرحله رشد، تعارضی(کشمکش)میان امیال غریزی و فعالیت‌های آگاه ذهن وجود دارد که باید قبل از اینکه کودک به مرحله بعدی برود، حل شده باشد. گاهی فرد مایل نیست یا نمی تواند از یک مرحله به مرحله دیگر برود، زیرا نیازهای مربوط به یک مرحله رشدی دائما ناکام شده یا نیازها توسط والد آسانگیر به قدری ارضا شده اند که کودک نمی خواهد پیش برود. در هر دو صورت گفته می شود که فرد در این مرحله رشد تثبیت شده است. در حالت تثبیت (fixation)، بخشی از لیبیدو یا انرژی روانی همچنان در آن مرحله رشد صرف می شود و انرژی کمی برای مراحل بعدی باقی می ماند.

سائق جنسی کودک در نظریه روانی – جنسی اهمیت زیادی دارد. فروید باور داشت که کودک برای کسب لذت جسمانی که از دهان، مقعد و اندام های تناسلی به دست می آید، برانگیخته می شود و این نواحی شهوت زا، مراحل رشد را در خلال ۵ سال اول زندگی توصیف می کنند. تجربه های کودک در طول این مراحل، ویژگی های شخصیتی آنها در بزرگسالی را رقم می زنند.

مراحل رشد روانی – جنسی از نظر فروید

مرحله دهانی (oral stage)

اولین مرحله رشد روانی – جنسی، از تولد تا حدود ۲ سالگی ادامه دارد. منبع اصلی لذت دهان است. کودک از مادر یاد می گیرد که دنیا را به صورت خوب یا بد، ارضا کننده یا ناکام کننده، امن یا خطرناک درک کند. اگر به بچه بیش از حد غذا بدهند یا به او غذا نرسانند، ممکن است صفات شخصیت دهانی (Oral traits) به وجود آید و در بزرگسالی به صورت جویدن آدامس، جویدن ناخن، پرخوری، و اعتیاد به سیگار و الکل بروز می کند.

فیشر و گرینبرگ (۱۹۷۷) ویژگی‌های شخصیت دهانی را این‌گونه خلاصه کرده‌اند:

پست های مرتبط
  • درگیر بودن با موضوعات «دادن و گرفتن»
  • دغدغه استقلال و وابستگی
  • افراط در خوش‌بینی یا بدبینی
  • دوسوگرایی شدید (ambivalence)
  • بی‌صبری
  • استفاده از کانال دهانی برای کسب لذت

دو تیپ شخصیتی دهانی :

  1. شخصیت جذت دهانی (oral receptive personality): مشخصه آن انفعال (passivity)، آرامش، و وابستگی است. بازتاب لذت نوزاد از در آغوش بودن و مکیدن سینه مادر است. این افراد زودباورند و خیلی به توجه نیازمند هستند.
  2. شخصیت پرخاشگر دهانی (oral aggressive personality): بیشتر با دوره از شیر گرفتن همراه است. مشخصه آن فعالیت، پرخاشگری و لذت از گاز گرفتن است. افرادی که دوست دارند جر و بحث کنند و طعنه بزنند؛ ایراد گیر و بدبین هستند. (گاز گرفتن یا تف کردن) 

شیوه جذب دهانی (oral incorporative) ابتدا روی می دهد و تحریک لذت بخش دهان، توسط دیگران یا غذا را شامل می شود. بزرگسالانی که در مرحله جذب دهانی تثبیت شده اند، بیش از حد به فعالیت های دهانی مانند خوردن، نوشیدن، سیگار کشیدن و بوسیدن می پردازند. اگر آنها در کودکی بیش از حد ارضا شده باشند، شخصیت دهانی بزرگسال آنها برای خوشبینی و وابستگی غیر معمول آمادگی خواهد داشت. آنها بیش از اندازه ساده لوح و سطحی هستند. به دیگران اعتماد می کنند و برچسب تیپ شخصیت منفعل به آنها زده می شود. فعالیت های جذب دهانی شامل: جمع آوری اشیا(کلکسیون)، شنونده خوبی بودن(جذب کردن دانش)، ادم زود باور بودن(تمام شنیده ها را قورت دادن)

پرخاشگر دهانی یا آزارگر دهانی (oral aggressive or oral sadistic)، هنگام بیرون زدن دردناک دندان ها روی می دهد، در نتیجه مادر را علاوه بر عشق، با نفرت در نظر می گیرد. او مسئول هر چیزی در محیط کودک است، بنابراین باید مسبب درد نیز باشد. افرادی که در این سطح تثبیت می شوند، مستعد بدبینی، خصومت، و پرخاشگری بیش از حد هستند، احتمالا اهل جر و بحث، اظهارات نیش دار و گزنده، و بی رحمانه با دیگران رفتار می کنند. آنها به دیگران حسودی می کنند و می کوشند برای تسلط یافتن، از آنها بهره کشی کنند و آنها را به بازی بگیرند. این افراد سادیستیک یا دیگر آزار هستند.

مرحله دهانی هنگام از شیر گرفتن پایان می یابد، اگر تثبیت اتفاق افتاده باشد، مقداری لیبیدو باقی می ماند.

مرحله مقعدی (Anal stage)

دومین مرحله رشد با لذت‌های مقعدی (anal pleasures) و تعارض کودک با والدین در موضوع آموزش کنترل ادرار و مدفوع (potty-training) مرتبط است. اگر این تعارض‌ها شدید باشند (چه به دلیل آموزش بسیار سخت‌گیرانه یا لذت شدید از این دوره) تثبیت مقعدی (anal fixation) رخ می‌دهد.

تقریبا در ۲ سالگی روی می دهد و منطقه اروژن، باسن و مقعد است. فروید معتقد بود که تجربه آموزش استفاده از توالت در مرحله مقعدی، تاثیر بسزایی بر رشد شخصیت دارد. عمل دفع لذت شهوانی برای کودک تولید می کند، اما با شروع آموزش استفاده از توالت، کودک باید یاد بگیرد این لذت را به تعویق اندازد. وقتی والدین تلاش می کنند زمان و مکان عمل دفع را تنظیم کنند، برای اولین بار ارضای تکانه غریزی با مانع روبرو می شود. کودک یاد می گیرد سلاحی دارد که می تواند از آن علیه والدین استفاده کند. کودک بر چیزی کنترل دارد و می تواند تصمیم بگیرد از درخواست های والدین اطاعت کند یا نه.

مبارزه کودک با والدین در این مرحله در ویژگی‌هایی چون لجبازی (obstinacy) و خساست (stinginess) تداوم می‌یابد؛ کودک از واگذاری دارایی با ارزش خود (مدفوع) مطابق دستور والدین امتناع می‌کند. همچنین ممکن است کودک در مقابل تمایل به کثیف‌کاری شدید، میل به نظم، پاکیزگی و دقت وسواس‌گونه را به‌عنوان دفاع ایجاد کند. شخصیت موسوم به وسواسی-جبری (obsessive-compulsive) از همین‌جا شکل می‌گیرد و با نظم، لجاجت و خشکی رفتاری مشخص می‌شود.

اگر آموزش استفاده از توالت خوب پیش نرود، کودک ممکن است به یکی از این دو روش زیر واکنش نشان دهد.

  1. روش اول دفع کردن در زمان و مکانی است که والدین تایید نمی کنند. اگر کودک این روش را برای کاهش دادن ناکامی رضایت بخش بداند و بارها از آن استفاده کند، امکان دارد شخصیت پرخاشگری مقعدی (anal aggressive personality) را پرورش دهد. این مبنای شکل های متعدد رفتار خصومت آمیز و سادیستی در زندگی بزرگسال، از جمله ستمگری، ویرانگری، و قشقرق است. چنین فردی احتمالا نامنظم و شلخته خواهد بود و دیگران را به صورت اشیایی در نظر می گیرد که باید تملک شوند. به این افراد شخصیت ول دهنده (anal expulsive) هم گفته می شود
  2. روش دوم، نگهداشتن مدفوع است. احساس لذت شهوانی به وجود می آورد(که از روده پر حاصل می شود) و می تواند روش موفقیت آمیز دیگری برای به بازی گرفتن والدین باشد. اگر کودک چند روز دفع مدفوع نکند، انها نگران می شوند. کودک روش جدیدی برای جلب محبت و توجه والدین کشف می کند. این رفتار مبنای پرورش شخصیت نگهدارنده مقعدی (anal retentive personality) است. چنین فردی لجوج و خسیس است، چیزها را احتکار می کند و نگه می دارد، زیرا احساس امنیت به چیزی که ذخیره و تملک شده، بستگی دارد. احتمالا مقرراتی، به طور وسواسی تمیز، لجوج، دقیقه نودی، و بیش از حد با وجدان و وظیفه شناس خواهد شد.

مرحله آلتی (phallic stage)

در حدود چهار، پنج سالگی تمرکز از مقعد به اندام های تناسلی جابجا می شود. کودکان در مرحله آلتی به کاوش کردن و دستکاری اندام های تناسلی خود و همبازی هایشان علاقه زیادی نشان می دهند. لذت از طریق رفتارهایی چون استمنا و خیالپردازی از ناحیه تناسلی حاصل می شود. کودک درباره تولد و اینکه چرا پسرها آلت مردی دارند و دخترها ندارند، کنجکاو می شود. امکان دارد در این باره صحبت کند که می خواهد با والد جنس مخالف ازدواج کند. مرحله آلتی آخرین مرحله پیش تناسلی یا کودکی است. حل کردن تعارض های آلتی، بسیار پیچیده است. پذیرفتن این تعارض ها برای خیلی از افراد دشوار است، زیرا تصور زنا با محارم را که در خیلی از فرهنگ ها حرام است، در بر دارد. واقعیت و اخلاقیات با نهاد شرور دست به گریبان می شوند.

سومین مرحله رشد روانی-جنسی، همان جایی است که عقده ادیپ (Oedipus complex) شکل می‌گیرد.

عقده ادیپ در پسرها (Oedipus complex) : تعارض اساسی مرحله آلتی بر میل ناهشیار کودک به والد جنس مخالف تمرکز دارد. میل ناهشیار به جایگزین یا نابود کردن والد همجنس است. مادر موضوع عشق پسر بچه می شود. او از طریق خیالپردازی و رفتار آشکار، تمایلات جنسی خود را به مادر نشان می دهد. پسر پدر را مانعی بر سر راه خود می بیند. حسادت می ورزد و نسبت به پدر احساس خصومت می کند. همراه با میل پسر به گرفتن جای پدرش، این ترس وجود دارد که پدر تلافی کرده و به او آسیب خواهد رساند. می ترسد که پدر اندام مزاحم او ( آلت مردی پسر) را که منبع لذت و تمایلات جنسی اوست قطع کند. بدین ترتیب اضطراب اختگی (castration anxiety) ایفای نقش می کند. پسر محبت مقبول تری را جایگزین میل جنسی به مادر کرده و با پدرش همانند سازی می کند.

عقده الکترا در دخترها (electra complex) : مانند پسر اولین موضوع عشق دختر، مادر است. اما در مرحله آلتی، پدر موضوع عشق تازه دختر می شود. دختر مادرش را بخاطر وضعیت ظاهرا پست تر خود سرزنش می کند و در نتیجه، عشق او به مادر کمتر می شود. شاید او حتی از مادرش به خاطر آنچه تصور می کند بر وی روا داشته است بیزار شود. او به پدرش حسادت کرده و عشق خود را به او منتقل می کند زیرا او اندام جنسی بسیار با ارزشی دارد. دختر رشک آلتی مردی (penis envy) را پرورش می دهد که قرینه اضطراب اختگی پسر است. دختر معتقد است که آلت مردی خود را از دست داده، در حالی که پسر می ترسد آن را از دست بدهد.

دختر تلاش می‌کند با اغوای پدر، قدرت آلت او را به‌دست آورد و بعدها خیال‌پردازی داشتن فرزند از پدر را در ناخودآگاه معادل داشتن آلت تلقی می‌کند. در دختران، پایان عقده ادیپ بیشتر از ترس از دست دادن محبت مادر ناشی می‌شود تا ترس از صدمه جسمانی، و در نتیجه گرایش‌های ادیپی در دخترها نسبت به پسرها کمتر سرکوب می‌شود و پدر غالباً تا بزرگسالی به‌عنوان چهره‌ای جذاب باقی می‌ماند.

فروید معتقد بود این عقده ادیپ زنانه هرگز نمی تواند به طور کامل حل شود. وضعیتی که باور داشت به شکل گیری نامناسب سوپر ایگو در زنان منجر می شود. عشق زن به مرد همیشه با رشک آلت مردی آمیخته است که می تواند با داشتن بچه پسر، تا اندازه ای آن را جبران کند. دختر در نهایت با مادر همانند سازی کرده و عشق خود به پدر را سرکوب می کند.

شخصیت آلتی (phallic personality) : تعارض هایی که به طور نامناسب در این مرحله حل شده اند، حالت مداوم اضطراب اختگی و رشک آلت مردی را ایجاد می کنند. شخصیت آلتی گواه بر خودشیفتگی شدیدی است. این افراد در برقرار کردن روابط دگر جنس گرای پخته مشکل دارند؛ نیاز دارند که همواره از ویژگی های جذاب و بی همتای آنها تعریف و تمجید شود. مادام که آنها مورد چنین تاییدی قرار بگیرند، خوب عمل می کنند، اما چنانچه این تایید وجود نداشته باشد، احساس بی کفایتی و حقارت می کنند.

  • فروید شخصیت آلتی مردانه را به صورت جسور، گستاخ، مغرور و پرمدعا توصیف کرد. سعی می کنند مردانگی خود را از طریق پیروزی های جنسی مکرر ابراز کنند.
  • شخصیت آلتی زنانه با حسادت به آلت مرد همراه است؛ این افراد در زنانگی خود اغراق کرده و از استعدادها و جذابیت خود برای مغلوب کردن مردان و چیره شدن بر آنها استفاده می کند.

نمایش پر تنش مرحله آلتی در همه ما سرکوب شده است. تاثیرات آن، ما را هنگام بزرگسالی در سطح ناهشیار برانگیخته می کند و ما این تعارض را چندان به یاد نمی آوریم.

انتقادات به عقده ادیپ

تصاویر اسطوره‌ای و انسان‌شناختی که فروید (۱۹۱۳) به‌عنوان شواهد عقده ادیپ مطرح کرد، شواهد علمی محسوب نمی‌شوند. پژوهش‌های تجربی چندان از وجود کمپلکس ادیپ پشتیبانی نکرده‌اند. مطالعات کودکان در سنین ادیپی تغییر پیش‌بینی‌شده در احساسات مثبت از مادر به پدر در پسرها، یا از مادر به پدر و سپس بازگشت به مادر در دخترها را نشان نداده‌اند (Kagan & Lemkin, 1960).

مطالعات واتسون (Watson & Getz, 1990) نشان دادند در کودکان ۳ تا ۶ ساله، تمایل عاطفی نسبت به والد مخالف و پرخاشگری نسبت به والد هم‌جنس در چهارسالگی دیده می‌شود، اما در پنج یا شش سالگی کاهش می‌یابد. از سوی دیگر، مطالعات درباره حسادت به آلت (penis envy) نیز شواهد کافی ارائه نکردند که زنان بدن خود را در مقایسه با مردان حقیر بدانند (Fisher, 1973). برخی شواهد حتی نشان داد زنان به‌طور کلی از بدن خود احساس راحتی و اعتماد بیشتری دارند. حتی در خود روان‌تحلیل‌گری هم دیدگاه‌های ویکتوریایی فروید درباره زنان بدون انتقاد نمانده است (Mitchell, 1973).

مراحل رشد روانی-جنسی فرویددوره نهفتگی (latency period)

سه ساختار اصلی شخصیت تقریبا در ۵ سالگی شکل گرفته اند و رابطه بین آنها محکم شده است. ۵ یا ۶ سال بعدی آرام است. دوره نهفتگی مرحله رشد روانی – جنسی نیست. غریزه جنسی خفته است و موقتا به فعالیت های تحصیلی، سرگرمی ها، ورزش ها و برقراری روابط با اعضای همجنس والایش می یابد.

مرحله تناسلی (genital stage)

آخرین مرحله رشد روانی – جنسی است که با بلوغ آغاز می شود. بدن از لحاظ فیزیولوژیکی جا می افتد و اگر در مراحل قبلی رشد، تثبیت مهمی روی نداده باشد، فرد می تواند زندگی عادی را اداره کند. شدت تعارض در این دوره کمتر از مراحل دیگر است. تعارض از طریق والایش به حداقل می رسد. تیپ شخصیت تناسلی می تواند در عشق و کار، رضایت خاطر کسب کند، که دومی راه خروج قابل قبولی برای والایش تکانه های نهاد است.

نظریه شخصیت فروید(مراحل رشد روانی – جنسی) به دوران بعد از نوجوانی چندان توجهی ندارد.

منابع :

  • نظریه های شخصیت. دوان پی شولتز، سیدنی الن شولتز. ترجمه یحیی سید محمدی. نشر ویرایش
  • Psychoanalytic Theories (2003): Perspectives from Developmental Psychopathology
    Peter Fonagy و Mary Target
۴.۱ ۲۸ رای ها
رأی دهی به مقاله

🌿 آیا نیاز به مشاوره دارید؟

در مقاطع مختلف زندگی، گفت‌وگو با یک مشاور می‌تواند مسیرتان را روشن‌تر کند.
جهت رزرو وقت مشاوره حضوری یا آنلاین، با ما در ارتباط باشید.

📱 ارتباط با واتساپ: ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸

3 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها