دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

نظریه نوروتیک فروید

روان رنجوری نتیجه سرکوب امیال ناخودآگاه است.

امیالی که در ناخودآگاه سرکوب شده‌اند (مثل امیال جنسی یا پرخاشگری شدید) علت اصلی بروز علائم نوروتیک هستند.

نظریه نوروتیک فروید

در مدل توپولوژیک، نوروز(Neurosis) وقتی شکل می‌گیرد که تعارض بین امیال ناخودآگاه (به‌ویژه جنسی و پرخاشگرانه) و نیروهای سرکوب‌کننده به وجود بیاید. اگر سرکوب موفق نباشد، امیال ناخودآگاه راهی برای بازگشت پیدا می‌کنند و در قالب علائم نوروتیک (مثلاً فوبیا، وسواس، هیستری) ظاهر می‌شوند. بنابراین در این مدل، نوروز بیشتر نتیجه شکست سرکوب در سطح ناخودآگاه است.

در مدل ساختاری، نوروز نتیجه تعارض ساختاری بین اید و ایگو و سوپر ایگو است. وقتی ایگو در این میان شکست بخورد، اضطراب پدید می‌آید؛ بنابراین ایگو، مکانیسم‌های دفاعی را به کار می‌گیرد. بسته به اینکه ایگو چه دفاعی انتخاب کند، شکل نوروز متفاوت می‌شود (مثلاً فوبیا، پارانویا، وسواس، افسردگی).

نظریه نوروز فروید در مدل توپولوژیک

فروید تمایز مهمی میان علائم نوروتیک (neurotic symptoms) و تیپ های شخصیتی (character traits) قائل شد. اگر فرد بتواند در برابر تکانه های غریزی (instinctual impulses) به‌خوبی از خودش دفاع کند (مثلاً با سازوکارهای دفاعی موفق)، نتیجه‌اش تبدیل به ویژگی شخصیتی پایدار می‌شود. مثال: کودکی که میل شدید به وابستگی دارد، ممکن است آن را به شکلی سالم مدیریت کند و در بزرگسالی فردی مهربان و دلسوز شود (ویژگی شخصیتی مثبت). اما اگر دفاع ناکام باشد و سرکوب(repression) به‌خوبی کار نکند، تکانه های غریزی به شکل علائم نوروتیک ظاهر می‌شوند. مثال: همان میل به وابستگی اگر درست سرکوب نشود، می‌تواند به اضطراب جدایی یا چسبندگی در روابط منجر شود.

در روند رشد طبیعی، وقتی کودک مراحل روانی-جنسی (psychosexual stages) را طی می‌کند، تلاش‌های غریزی او به‌تدریج به سمت تمایلات جنسی بالغ و تناسلی (adult genital sexuality) پیش می‌رود. با این حال، تعارض‌های شدید ممکن است منجر به تثبیت انرژی روانی-جنسی (fixation of psychosexual energy / libido) در مراحل پیشین شود. اگر رشد روان-جنسی را به حرکت رو به جلوی یک لشکر تشبیه کنیم، «تثبیت» شبیه به استقرار پادگان‌هایی در مسیر است که در نتیجه، نیروی پیشروی کلی را تضعیف می‌کند. در زمان فشار روانی (psychological stress)، لیبیدو (libido) ممکن است به نقطه‌ای که در آن تثبیت شده بود بازگردد(regression) و فرد تحت سلطه همان امیال کودکانه قرار گیرد.

مثال‌هایی از تثبیت در هر مرحله:

  • مرحله دهانی (Oral stage): اگر در کودکی نیازهای دهانی (مثل شیر خوردن یا آرامش از طریق مکیدن) با تعارض همراه باشد، فرد در بزرگسالی در شرایط استرس ممکن است به خوردن افراطی، سیگار کشیدن یا ناخن جویدن پناه ببرد.
  • مرحله مقعدی (Anal stage): اگر کودک در آموزش دستشویی تحت فشار سخت‌گیرانه یا تحقیر باشد، ممکن است در بزرگسالی در زمان استرس به وسواس تمیزی یا انباشتن اشیاء یا کنترل گری دچار شود.
  • مرحله آلتی/اُدیپی (Phallic stage): اگر تعارض اُدیپی شدید باشد، فرد ممکن است در بزرگسالی در روابط عاشقانه و جنسی دچار اضطراب شدید یا حسادت افراطی شود.

مسئله این است که در دوران نوزادی این امیال طبیعی‌اند، اما برای یک بزرگسال (یا نوجوان) امیال شدید ادیپی (oedipal)، مقعدی (anal) یا دهانی (oral) آزاردهنده و تعارض‌برانگیز هستند. به‌عنوان مثال، بیمار وسواسی (obsessional) که پس از رفتن به دستشویی، یک‌ونیم ساعت دست‌هایش را می‌شوید، از دید فروید درگیر کشمکش با امیال غریزی مرحله مقعدی است. این نشانه، هم‌زمان هم میل به کثیف‌کاری را بازنمایی می‌کند و هم دفاع در برابر همین میل، (یعنی شست‌وشوی افراطی برای پاک‌کردن خود).

مثال‌:

  • فردی که وسواس مرتب‌کردن بیش‌ازحد دارد: میل ناخودآگاه به «بی‌نظمی و رها بودن» دارد (مرحله مقعدی). اما دفاعش به‌شکل وسواس در نظم افراطی ظاهر می‌شود.
  • کسی که مدام در روابطش شکاک است: میل ناخودآگاه به صمیمیت و نزدیکی دارد (مرحله آلتی). اما ترس و دفاعش به‌شکل کنترل و شکاکیت افراطی، نمود پیدا می‌کند.
پست های مرتبط

این ایده که نوروتیک‌ها، امیال پیش‌تناسلی (pre-genital impulses)، (دهانی، مقعدی یا فالیک) شدیدتری را تجربه می‌کنند، در پژوهش کلاین (Kline, 1979) تا حدی تأیید شده است. او یک پرسشنامه طراحی کرد که میزان تثبیت افراد در مراحل دهانی و مقعدی را می‌سنجید. هرچه این تثبیت‌ها بالاتر باشد، سطح کلی نوروتیسیزم (اضطراب، وسواس، ناپایداری هیجانی) هم بالاتر است.

مرحله دهانی (oral stage): لذت از مکیدن، خوردن، وابستگی.

  1. فاز خوش‌بینانه (optimistic) : اعتماد، امید، دریافت مثبت از جهان.
  2. فاز بدبینانه (pessimistic) : وابستگی شدید، بدبینی، ناامنی.

مرحله مقعدی (anal stage): لذت از نگه‌داشتن یا رها کردن مدفوع

  1. فاز خوش‌بینانه: کنترل‌گری، نظم ، صرفه جویی و کمال گرایی
  2. فاز بدبینانه: لجاجت و بی‌نظمی و پرخاشگری منفعل

نقش پرخاشگری در مدل فروید

تحول مهم در مدل نوراتیک فروید، به نقش پرخاشگری (aggression) مربوط می‌شد. فروید در اندیشه‌های نخستینش بیشتر بر مشکلات ناشی از امیال روانی-جنسی (psychosexual drives) تمرکز داشت و پرخاشگری را واکنشی به ناکامی این امیال می‌دانست. یعنی وقتی میل جنسی، سرکوب یا ناکام می‌ماند، پرخاشگری به عنوان واکنشی نسبت به این ناکامی ظاهر می‌شود. اما تجربه وحشتناک جنگ جهانی اول تأثیر عمیقی بر او گذاشت و باعث شد بیش‌ازپیش به امیال ویرانگر (destructive urges) بپردازد. به‌تدریج، فروید (۱۹۲۰) پرخاشگری را یک میل غریزی (impulse) به‌اندازه میل جنسی و بخشی ذاتی از طبیعت انسان تلقی کرد. او وجود یک غریزه دوم (second instinct) را مطرح کرد: غریزه مرگ (Thanatos) که با تخریب یا انحلال (destruction / dissolution) ارضا می‌شود.

نظریه غرایز دوگانه (Dual Drive Theory):

  1. غریزه زندگی (Eros): میل به بقا، عشق و تولید مثل.
  2. غریزه مرگ (Thanatos): میل به تخریب، فروپاشی و نابودی.

پرخاشگری نیز باید درست همانند امیال جنسی، تحت کنترل قرار گیرد. رفتارهای خود-ویرانگر (self-defeating behaviors) در افراد نوروتیک اکنون می‌توانست به‌عنوان نتیجه امیال ویرانگر در نظر گرفته شود که به‌طور دفاعی علیه خود فرد تغییر جهت داده اند. علاوه بر این، پافشاری سخت‌گیرانه برخی افراد بر الگوهای خودتخریب‌گر (self-destructive patterns of behavior) می‌توانست به‌عنوان نوعی ارضای کشش به سوی نابودی را توضیح دهد.

پیامد بالینی این تغییر از نظریه تروما (trauma theory) به مدل سائق (drive model) این بود که هدف روان‌کاوی تغییر یافت:
به‌جای تمرکز صرف بر کشف آسیب‌های روانی گذشته (traumata)، اکنون روان‌کاوی به سمت یکپارچه‌سازی (integration) امیال ناخودآگاه غیرقابل‌قبول حرکت کرد. در مدل قدیمی (trauma theory) تمرکز روان‌کاوی روی کشف و تحلیل تروماها بود. یعنی روان‌کاو سعی می‌کرد علت روان رنجوری را در رویدادهای آسیب‌زا یا صدمات دوران کودکی پیدا کند. در مدل سائق، هدف تغییر کرد، روان‌کاوی به جای تمرکز صرف روی تروما، به یکپارچه‌سازی خواسته‌ها و امیال ناخودآگاه سرکوب‌شده پرداخت. وقتی این امیال سرکوب می‌شوند، انرژی روانی آن‌ها باقی می‌ماند و به شکل علائم نوروتیک (وسواس یا رفتارهای خودویرانگر) ظاهر می‌شود.

امیالی که در ناخودآگاه سرکوب شده‌اند (مثل امیال جنسی یا پرخاشگری شدید) علت اصلی بروز علائم نوروتیک هستند. هدف درمان این است که این امیال را به سطح آگاهی بیاوریم و به شکل سالم و کنترل‌شده آن‌ها را یکپارچه کنیم، نه اینکه فقط روی گذشته و تروماها تمرکز شود.

🔒
محدودیت دسترسی
برای دریافت کامل مقاله، لطفاً در واتساپ ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ پیام دهید:
📱 لینک واتساپ سایت
ویژگی مدل توپولوژیک مدل ساختاری
ذهن خودآگاه، پیش‌آگاه، ناخودآگاه نهاد، ایگو، سوپرایگو
علت نوروز بازگشت امیال ناخودآگاه به علت شکست سرکوب تعارض بین نهاد، ایگو و سوپرایگو
نقش ایگو منفعل؛ قربانی سرکوب فعال؛ میانجیگری که دفاع می‌کند ولی گاهی شکست می‌خورد
مکانیزم اصلی سرکوب (Repression) مکانیسم‌های دفاعی متنوع (فرافکنی، واکنش‌سازی، جابجایی…)
علامت نوروتیک بازگشت امیال سرکوب‌شده در قالب نشانه‌ها مثل فوبیا، هیستری شکست ایگو در ایجاد تعادل میان نهاد، سوپرایگو و واقعیت. بروز علائم خاص (فوبیا، وسواس، افسردگی)
اضطراب پیامد بازگشت محتوای ناخودآگاه به سطح آگاهی است سیگنال ایگو برای هشدار در برابر خطر غرق‌شدن توسط نهاد یا سوپرایگو می باشد
سلامت روان سلامت یعنی توانایی حفظ سرکوب و جلوگیری از بازگشت ناخودآگاه سلامت یعنی توانایی ایگو در ایجاد تعادل بین نهاد، سوپرایگو و واقعیت

منبع :

Psychoanalytic Theories (2003): Perspectives from Developmental Psychopathology
Peter Fonagy و Mary Target

۵ ۱ رای
رأی دهی به مقاله

🌿 آیا نیاز به مشاوره دارید؟

در مقاطع مختلف زندگی، گفت‌وگو با یک مشاور می‌تواند مسیرتان را روشن‌تر کند.
جهت رزرو وقت مشاوره حضوری یا آنلاین، با ما در ارتباط باشید.

📱 ارتباط با واتساپ: ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها