فرضیه ناکامی-پرخاشگری
فروید عقیده داشت که ناکامی به پرخاشگری منجر می شود.
پرخاشگری یکی از مهم ترین و معمولی ترین واکنش ها در مقابل ناکامی و سرخوردگی است. قدرت پرخاشگری تابع شدت ناکامی است.
در سال ۱۹۳۹ کتاب ناکامی و پرخاشگری، اثر دالرد(Dollard) و میلر(Miller) عنوان می کند که پرخاشگری همواره نتیجه ناکامی است. وقوع رفتار پرخاشگرانه همیشه دال بر وجود پیشین ناکامی است و برعکس، وجود ناکامی همواره منجر به گونه ای پرخاشگری می گردد.
یک رابطه مستقیم میان پرخاشگری و ناکامی وجود دارد. ناکامی حالتی تعریف شده است که به هنگام بروز اختلال در راه رسیدن به هدف به وجود می آید. پرخاشگری نیز چنین تعریف می شود: عملی که نتیجه آن آسیب رساندن به دیگری است. بنابر این فرضیه، هرگاه عملی پرخاشگرانه روی دهد، این عمل همواره ناشی از نوعی ناکامی یا بازداری پاسخ معطوف به هدف است که بر موجود زنده تحمیل شده است.
سه عامل تعیین می کنند که در ناکامی، چه مقدار پرخاشگری به وجود می آید:
- قدرت سائق مربوط به پاسخ ناکام شده: هر اندازه فرد با شوق بیشتری خواستار رسیدن به هدف باشد، اگر در دست یابی به آن با مانع روبرو شود، بیشتر ناکام خواهد شد.
- کامل بودن ناکامی: اهدافی که مسیر رسیدن به آنها کمی مسدود است در مقایسه با اهدافی که مسیر رسیدن به آنها کاملا مسدود است به ناکامی کمتری منجر می شود.
- اثر افزایشی ناکامی های جزئی: ناکامی ها و اختلالات جزئی جمع می شوند و مقدار زیادی ناکامی و درنتیجه پرخاشگری به وجود می آورند.
دالرد و میلر بعد از سال ها تحقیق به این نتیجه رسیدند که پرخاشگری تنها یکی از نتایج ناکامی است. سایر واکنش های احتمالی عبارت است از : انزواجویی و بی حسی، افسردگی، بازگشت به دوران رشدی قبلی، رفتارهای کلیشه ای و …… (این نوع واکنش ها را می توان به راحتی در جامعه ایران یافت)
فرضیه ناکامی – پرخاشگری به ۳ پیش بینی منجر می شود:
- هرچه ناکامی شدیدتر باشد، پرخاشگری بیشتر است.
- هرچه انگیزه رفتار ناکام شده قوی تر باشد، ناکامی بیشتر است و فشار برای پرخاشگری نیز بیشتر خواهد بود.
- هرچه تعداد ناکامی ها بیشتر باشد، پاسخ پرخاشگرانه شدیدتر خواهد بود.
داده های مربوط به فرضیه سوم حاکی از یک رابطه منحنی است، بدین معنا که پرخاشگری به عنوان پاسخی به ناکامی تا یک نقطه با شمار ناکامی ها افزایش می یابد و آنگاه رو به کاهش می گذارد. چرا این چنین است؟ پاسخ انتظارات است، بدین معنا که به تدریج که بر تعداد ناکامی ها افزوده می شود، شخص وقوع آنها را انتظار دارد. بنابر این، هنگامی که ناکامی ها مکررا روی دهد، واکنش نسبت به آن کمتر منفی می شود.
رفتار پرخاشگرانه و تنبیه
هنگامی که برای رفتار پرخاشگرانه به عنوان پاسخ به ناکامی، انتظار تنبیه برود، از بروز آن جلوگیری به عمل می آید. هرچه مقدار تنبیه مورد انتظار بیشتر باشد، بیشتر از بروز رفتار خصمانه جلوگیری می شود. در چنین شرایطی وقوع انقلاب در نتیجه ناکامی پس از یک دوره بالا رفتن انتظارات محتمل تر است.
در طول دوره های بالا رفتن انتظارات، مهارهای شدید بر مردم به تدریج کاهش می یابند، اعتراضات به گونه ای فزاینده تحمل می گردند و ممنوعیت های مردمان ستم دیده برای دست زدن به اعتراض خشونت آمیز به تدریج کمتر می شوند. در این حالت، این انتظار که پرخاشگری به حصول ارزش بیشتری منجر خواهد شد، افزایش می یابد.
نظریه یادگیری اجتماعی
در نظریه یادگیری اجتماعی، مفهوم پرخاشگری به عنوان سائق ناشی از ناکامی، مردود شناخته شده و پاسخی آموخته شده محسوب میشود. پرخاشگری ممکن است از راه مشاهده یا تقلید، آموخته شود و هر چه بیشتر تقویت شود، احتمال وقوع آن بیشتر میشود.
هر کس بهعلت عدم دستیابی به هدف ناکام بماند یا بهخاطر اتفاقات تنشزا دچار ناراحتی شود، برانگیختگی هیجانی ناخوشایندی تجربه میکند. پاسخی که این برانگیختگی هیجانی فرا میخواند بستگی دارد به اینکه شخص چه پاسخهائی را برای کنار آمدن با موقعیتهای تنشزا یاد گرفته است. کسی که ناکام شده ممکن است از دیگران یاری بطلبد یا پرخاش کند یا گوشهگیری اختیار کند یا برای فائق آمدن بر مانع بر تلاش خود بیفزاید، یا با پناه بردن به الکل یا داروهای مخدر خود را تخدیر کند.
هر آدم ناکامی پاسخی را نشان میدهد که در گذشته در غلبه بر ناکامی کارسازتر بوده است. طبق این نظر، ناکامی بهویژه کسانی را به پرخاشگری برمیانگیزد که یاد گرفتهاند در برابر موقعیتهای ناراحت کننده، رفتار پرخاشگرانه نشان دهند (بندورا، ۱۹۷۷).
این شکل، تفاوت نظریه یادگیری اجتماعی را با نظریه روانکاوی(فرضیهی ناکامی ـ پرخاشگری) از لحاظ ساخت نظری مفهوم پرخاشگری نشان میدهد. در نظریه یادگیری اجتماعی فرض میشود که:
- ۱. پرخاشگری فقط یکی از چند واکنش احتمالی به تجربه نامطبوع ناکامی است
- ۲. پرخاشگری پاسخی است فاقد ویژگیهای سائق، و در نتیجه از پیامدهای رفتاری مورد انتظار، اثر میپذیرد
این نمودار طرحی از عوامل تعیینکننده پرخاشگری را بر اساس نظریه روانکاوی(فرضیه ناکامی ـ پرخاشگری) و نظریه یادگیری اجتماعی نشان میدهد. از دیدگاه نظریهٔ یادگیری اجتماعی، برانگیختگی هیجانی ناشی از تجربههای ناخوشایند میتواند رفتارهای بسیار گوناگونی را سبب شود که نوع آن بستگی به این دارد که چه رفتاری در گذشته موفق بوده است.
منابع
- زمینه روانشناسی هیلگارد، اتکینسون، سوزان هوکسما، داریل بم، ادوارد اسمیت
- نظریه های شخصیت، حمزه گنجی و مهدی گنجی