علل پرخاشگری انسان
ناکامی همیشه منجر به شکلی از پرخاشگری می شود
علل پرخاشگری انسان را می توان اجتماعی، فرهنگی، شخصیتی و موقعیتی دانست. پرخاشگَری، به معنی رفتاری است که منجر به آزار و درد میشود.
علل پرخاشگری انسان را می توان اجتماعی، فرهنگی، شخصیتی و موقعیتی دانست.
عوامل اجتماعی پرخاشگری
۱- ناکامی
ناکامی احساسی است که وقتی کسی یا چیزی مانع به دست آوردن انتظار مطلوب فرد می شود، به او دست می دهد. این فرضیه دو ادعای بزرگ دارد.
- ناکامی همیشه منجر به شکلی از پرخاشگری می شود
- پرخاشگری همیشه ناشی از ناکامی است.
البته افراد وقتی ناکام می شوند، همیشه با پرخاشگری پاسخ نمی دهند و واکنش های بسیار گوناگونی از جمله غمگینی، ناامیدی و افسردگی و … نشان می دهند و پرخاشگری به طور قطع پاسخی خودکار به ناکامی نیست. همچنین همه پرخاشگری ها از ناکامی ناشی نمی شود و مردم به دلایل بسیار متفاوتی و در پاسخ به عوامل مختلف پرخاشگری می کنند. برای مثال خلبان ها هدف های دشمن را در حالی بمباران می کنند که احساس شعف و هیجان، و نه ناکامی دارند.
۲- تحریک مستقیم (وقتی پرخاشگری، پرخاشگری می آورد)
تحریک کلامی یا بدنی از سوی دیگران یکی از نیرومندترین علت های پرخاشگری انسان است. ما معمولا به مقابله بر می خیزیم و همان پرخاشگری، یا حتی اندکی بیشتر را که دریافت کرده ایم، به پرخاش کننده بر می گردانیم.
برتری نمایی، انتقاد تند و غیرموجه و اظهارات اهانت آمیز، می توانند از جمله محرک هایی باشند که پرخاشگری را بر انگیخته می کنند.
۳- انگیختگی فزاینده
تحت بعضی شرایط، انگیختگی فزاینده می تواند پرخاشگری را در پاسخ به تحریک، ناکامی، یا عوامل دیگر افزایش دهد. نظریه انتقال برانگیختگی معتقد است که چون انگیختگی فیزیولوژیکی در طول زمان به کندی محو می شود، بخشی از این انگیختگی ممکن است در حین آنکه شخص از یک موقعیت به موقعیتی دیگر حرکت می کند، همچنان موجود باشد.
۴- در معرض خشونت رسانه ای قرار گرفتن
اثرات در معرض خشونت رسانه قرار گرفتن، واقعی، دیرپا و مهم هستند و سالانه افراد زیادی قربانی پرخاشگری هایی که به این طریق آموزش دیده اند، می شوند.
اثرات خشونت رسانه ای می تواند در بافت الگوی عمومی پرخاشگری فورا درک شود. این الگو حاکی از آن است که هم عوامل شخصی و هم عوامل موقعیتی بر حالت های درونی افراد تاثیر دارند و این حالت های درونی به نوبه خود ارزیابی های افراد را از یک موقعیت مورد نظر و تصمیم آنها در مورد اینکه چگونه رفتار کنند، شکل می دهد.
۵- هرزه نگاری پرخاشگرانه
چون هرزه نگاری اغلب سطوح بالایی از انگیختگی را ایجاد می کند، ممکن است که چنین اثراتی حتی قوی تر از اثراتی باشند که خشونت رسانه ای فاقد محتوای جنسی می تواند ایجاد کند. قرار گرفتن مکرر در چنین موادی ظاهرا نوعی حساسیت زدایی ایجاد می کند که در آن واکنش های هیجانی منفی نسبت به سو رفتار یا آسیب رساندن به قربانی عمل جنسی به تدریج کاهش می یابد.
عوامل فرهنگی در پرخاشگری
فرهنگ افتخار یعنی هنجارهایی که پرخاشگری را در پاسخ به توهین به شرافت شخص، مناسب می دانند.
حسادت جنسی، یعنی بی وفایی واقعی یا تخیلی. اثر کلیدی درباره شرافت شخصی دارد. در فرهنگ های افتخار، بی وفایی جنسی حد اعلای توهین به شرافت مرد تلقی می شود.
عوامل شخصیتی پرخاشگری
۱- الگوی رفتاری شخصیت نوع A
الگوی رفتاری نوع A دارای ویژگی های زیر هستند :
- شدیدا رقابت جو
- همیشه در حال عجله
- زودرنج و پرخاشگر
الگوی رفتاری نوع B، زیادی رقابت طلب نیستند، همیشه با ساعت در جنگ نیستند و زود از کوره در نمی روند. افراد دارای الگوی نوع A، همیشه به دنبال برنده شدن و پیش بردن امور شغلی خود هستند. همچنین آنها ممکن است با اهداف دیگری به صورت پرخاشگری خصمانه، به قربانی خود آسیب وارد کنند. افراد نوع B احتمال درگیر شدن در پرخاشگری ابزاری را کمتر از افراد نوع A دارند.
۲- تصور مقاصد شیطانی در دیگران
اسنادهای ما درباره علل رفتار دیگران نقش مهمی در پرخاشگری بازی می کنند. سوگیری اسناد خصمانه به تمایل یا نیت یا انگیزه های خصمانه در اعمال دیگران، وقتی اعمال مبهم باشند، اطلاق می شود.
۳- خودشیفتگی
اشخاصی که از لحاظ خودشیفتگی بالا هستند، به کوچکترین کم محلی از سوی دیگران، به صورتی استثنایی با پرخاشگری واکنش نشان می دهند. چنین اشخاصی درباره خودانگاره اغراق آمیز خود شکی آزار دهنده دارند و بنابراین نسبت به هرکسی که آنها را به تضعیف کردن تهدید کند، با خشم واکنش نشان می دهند.
۴- احساس جویی یا تکانشی بودن
احساس جویی شبیه تکانشی بودن بالاست. افرادی که احساس جویی یا تکانشی بودن بالا دارند، بیش از دیگران خشم و احساسات خصمانه را تجربه می کنند، زیرا هیجان های آنها به آسانی برانگیخته می شود و بنابراین ممکن است آستانه پایین تری برای خشمگین شدن داشته باشند.
ویژگی این افراد از دید آندرسون و استراتمن (۲۰۰۳) :
- آنها جذب موقعیت های پرخاشگری برانگیز که برای آنان هیجان انگیز و جذاب است، می شوند.
- امکان دارد که آنها خشم و خصومت را تجربه کنند.
- بیشتر احتمال دارد که پرخاشگری بدنی یا کلامی از خود نشان دهند.
۵- تفاوت های جنسیتی در پرخاشگری
مردان به طور معنی داری بیشتر از زنان احتمال دارد که علیه دیگران پرخاشگری کنند. در موقعیت هایی که تحریک وجود دارد، این تفاوت ها از بین می رود. مردان بیش از زنان ممکن است به پرخاشگری مستقیم بپردازند. زنان بیشتر احتمال دارد به پرخاشگری غیر مستقیم دست بزنند که هویت خود را از قربانی پنهان کنند یا آن را غیر عمدی ابراز کنند.
تعیین کننده های موقعیتی پرخاشگری
اثرات دمای بالا و مصرف الکل
حرارت، پرخاشگری را افزایش می دهد، اما اگر میزان حرارت از میزانی بالاتر رود، مردم آنچنان ناراحت و خسته می شوند که عملا ممکن است پرخاشگری کمتری داشته باشند. همچنین الکل نیز در پرخاشگری تاثیر گذار است و به نظر می رسد این اثر تا حدی به دلیل کاهش عملکرد شناختی و ادراک اجتماعی باشد.
پرخاشگری در روابط دراز مدت
۱- زورگویی
زورگویی شکلی از پرخاشگری است که در آن پرخاشگری اساسا یک طرفه است. در زورگویی ظاهرا دو انگیزه نقشی کلیدی بازی می کنند.
- انگیزه حفظ قدرت در برابر دیگران
- انگیزه بخشی از یک گروه بودن که خشن است.
بسیاری از افرادی که در یک زمینه زورگو هستند، در موقعیت های دیگر قربانی زورگویی می شوند و برعکس. به نظر می رسد که می توانیم سه دسته زورگویان خالص، قربانیان خالص، و زورگو-قربانی داشته باشیم.
- زورگویان باور دارند که دیگران رفتاری را که نشان می دهند از روی قصد است.
- زورگوها از نظر عزت نفس از دیگران پایین تر هستند و در نتیجه به آنها حمله می کنند تا خودانگاره خود را بنا کنند.
- آنان معتقدند که به دیگران نباید اعتماد کرد، بنابراین احساس می کنند که بهره برداری غیر منصفانه از دیگران موجه است.
- آنها حتی در برابر تحریک خفیف از سوی دیگران هم با پرخاشگری شدید پاسخ می دهند و این فرایند آغاز زورگو شدن است.
۲- خشونت در محیط کار
حجم زیادی از خشونت ها در محیط کار از سوی بیرونی ها، یعنی کسانی که آنجا کار نمی کنند و برای دزدی آمده اند، اتفاق می افتد. تهدید به وارد کردن آسیب بدنی در محیط های کار نادر است(به جز مشاغل پر خطر). پرخاشگری محیط کار عمدتا پنهان است. بیشتر پرخاشگری ها در محیط کار معمولا در یکی از این سه مقوله جا می گیرد.
- ابراز خصومت به صورت نمادین یا کلامی مثل تحقیر یا غیبت
- ایجاد مانع
- پرخاشگری آشکار
یکی از علل ایجاد پرخاشگری در محیط کار، بی عدالتی ادراک شده می باشد. همچنین سرپرستی بدرفتارانه، رفتاری است که در آن سرپرستان رفتار کلامی و غیر کلامی خصمانه به کرات به زیر دستان خود اعمال می کنند که این موضوع نیز نمونه ای از خشونت در محیط کار می باشد. عامل دیگر که موجب پرخاشگری در محیط کار می شود، تغییرات درون سازمانی مثل کوچک کردن، کم کردن نیرو و … می باشد.
منبع : روان شناسی اجتماعی ، بارون و همکاران ، ترجمه دکتر کریمی