سینما و تابوی زندگی جنسی
در سینمای جهان نمایش سکس فرایندی پیچیده و طولانی داشته است. سینمای هالیوود تا نیمه دهه ۱۹۶۰ در نمایش سکس سخت محافظهکار بود. سانسور از نمایش اندامهای جنسی، مانند پستان زنان و صحنههای برهنگی جلوگیری میکرد و هماغوشی زن و مرد را تنها به صورت غیرمستقیم، کنایی یا نمادین مجاز میدانست.
در بیشتر فیلمهای هالیوود سکس تنها با حرکاتی “قابل قبول” مانند ناز و نوازش و بوس ، یا علایمی مانند پایین کشیدن زیپ پیراهن و آماده کردن بستر و کشیدن پرده اتاق خواب القا میشد. در بسیاری از درامهای عشقی سالهای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ صحنه هماغوشی معمولا با نمایش طوفان و رعد و برق، شکفتن گلهای کشتزار یا جهش وحشیانهی حیوانات قطع میشد. در هالیوود فیلمسازان مبتکری مانند هوارد هاکس، آلفرد هیچکاک، اتو پرمینجر، داگلاس سیرک، نیکلاس ری، ریچارد بروکس و استنلی کوبریک در نمایش سکس با استفاده از تمهیدات نمادین مهارت داشتند.
اکران فیلمهای اروپایی که در نشان دادن سکس بیپرواتر بودند، همواره در امریکا با مشکل روبرو بود. بسیاری از آثار فیلمسازانی مانند اینگمار برگمن و میکل انجلو آنتونیونی و برناردو برتولوچی تنها پس از سانسور صحنههای “برهنگی” در امریکا به روی پرده رفتند. طی روندی دشوار و طولانی، با تابوزدایی از زندگی جنسی بود که هالیوود به تدریج توانست به نمایش صحنههای جنسی بپردازد. جنبش مدنی و نوگرایی فرهنگی اواخر دهه ۱۹۶۰ تأثیر عمیقی بر ذهنیات و سلایق عموم باقی گذاشت و مرزهای سانسور را عقب زد.
در صنعت سینمای بسیاری از کشورهای جهان که به سنتهای دیرین وابسته هستند، از هند و مالزی تا مصر و ترکیه، نمایش سکس همچنان با محدودیتهای فراوان همراه است. از این نظر سینمای ایران بدترین وضعیت را دارد، زیرا زن و مرد حتی از تماس ساده نیز منع میشوند؛ قهرمان فیلم نه اجازه دارد که دست همسر خود را بگیرد و نه حتی، با وجود اقتضای داستان فیلم، به او سیلی بزند.
از این نظر سینمای ایران با یک نارسایی و نقص عضو جدی روبروست. سینما به واقعیات زندگی و جامعه نزدیک شده و لاجرم به تصویر سکس که بخشی از زندگی است نیاز دارد، اما به خاطر تسلط دیدگاه دینی و سانسور از این امر محروم مانده است و اغلب تصویری دروغین از روابط زن و مرد ارائه میدهد.
سینمای ایران در سالهای گذشته این پدیده را به خوبی بازتاب داده است. صدها فیلم ایرانی روابط جنسی را، اگر نشان نداده، دستکم القا کردهاند. اکنون سالهاست که “بیبندوباری”، “خیانت” و “روابط نامشروع” به مضمون اصلی بیشتر فیلمهای ایرانی بدل شده است.
بهرام بیضایی در سال ۱۳۶۶ مضمون “خیانت” را به شکلی محتاطانه دستمایهی فیلمی سینمایی به نام “شاید وقتی دیگر” قرار داد. حسادت و تردید در وفاداری همسر مضمونی بود که بعدها با صراحت بیشتر به فیلمهای بسیاری راه یافت.
محسن مخملباف در سال ۱۳۶۹ فیلمی به نام “نوبت عاشقی” کارگردانی کرد و در آن با جسارت “روابط مشروع” را زیر سؤال برد. فیلم توقیف شد و هرگز در ایران به نمایش درنیامد؛ اما در سالهای بعد همان مضمون با بیانی پوشیده و مجازی در فیلمهای زیادی دیده شد.
داریوش مهرجویی در چند فیلم خود مناسبات عاشقانه و روابط جنسی را با تمهیدات حسی و بصری همراه کرد و از این نظر الگوهای گویایی ارائه داد: تأکید بر بستر و اتاق خواب، دوش گرفتن زن یا مرد، تأکید بر دست و پای خیس و برهنه، آرایش جلوی آینه، روی هم افتادن تصاویر زن و مرد در شیشه یا آینه و… یا کنشهای نمادین مانند باز کردن دسته گل، آب دادن گلدان و…
فیلم “هامون” (۱۳۶۸) رابطه بحرانی و تنشآلود یک زوج مدرن را تصویر میکند. فیلم با کنایات و نشانههای مجازی “بحران” در ارتباط زن و شوهر را به ناکامی آنها در رابطه جنسی نسبت میدهد. کشمکشهای زن و مرد را میتوان به وازدگی جنسی آنها نسبت داد.
در فیلمهای “مهمان مامان” (۱۳۸۳) و “علی سنتوری” (۱۳۸۵) رابطه جنسی زوجهای جوان با حرفهای دوپهلو و همچنین صداها، نگاهها، حرکتها و علایم نمادین القا شده است.
- نویسنده علی امینی
- منبع: دویچه وله