یک یا چند گرگ
مرد گرگ آذین (Wolf-Man) نامیست که در سال ۱۹۱۴ توسط زیگموند فروید بر روی یک بیمار روسی ۲۳ ساله، فرزند یک مالک ثروتمند روس، نهاده شد. این نام به رویای وحشتناکی برمی گردد درباره ی گرگها که این بیمار در سن سه و نیم سالگی دیده بود و فروید آن را بعنوان بازنمایی نمادین صحنه ی آغازینِ هم آغوشیِ والدین اش تفسیر کرده بود که او دو سال قبل شاهد آن بوده است. موردِ مرد گرگ آذین دلایل بسیاری را در تائید نظریات فروید به ارمغان آورد و موجب رد نظریات روانپزشک اتریشی آلفرد آدلر، و روانشناس سوئیسی کارل گوستاو یونگ شد که به ترتیب در سال ۱۹۱۱ و ۱۹۱۳ از جنبش روانکاوی جدا شده بودند.
فروید حاصل مطالعات خود بر روی مرد گرگ آذین را در مجموعه ای تحت عنوان ” From the History of an Infantile Neurosis ” منتشر کرد.
یک یا چند گرگ ؟ / ژیل دلوز و فلیکس گتاری
فصلی از کتاب هزار فلات
ترجمهی بابک سلیمی زاده
آن روز، مردِ گرگ آذین با خستگى از روى تخت روانکاوى بلند شد. او مىدانست که فروید نبوغ خاصی در تند گذشتن از کنار حقیقت و نادیده انگاشتن آن، و سپس پر کردن جاهاى خالى با تداعیها دارد. او مىدانست که فروید چیزى دربارهى گرگها، و مقعدهاى این مساله نمىداند، تنها چیزى که فروید مىفهمید سگ بود و دُمِ سگ. این کافى نبود و نمىتواند باشد. مردِ گرگآذین مىدانست که فروید خیلی زود به او می گوید درمان شده ای، اما مىدانست که این مشکل او نیست و این رفتار فروید در کارهاى برونسویک، لکان، لکلیر تا ابد ادامه دارد.
نهایتاً، او فهمید که فروید در فرایند یافتن یک نام حقیقی و خاص براى او قرار دارد، مرد گرگآذین، نامى بیشتر مناسب او تا خودش، نامی که می تواند بالاترین درجهى تکنیکی در درک آنى از یک چندگانگیِ نوعىِ را بدست آورد : گرگها. او مىدانست که این نام تازه و حقیقتاً خاص تغییر شکل خواهد داد و غلط نویسى خواهد شد، و همچون یک نام پدرى و خانوادگى بازنویسی خواهد شد ……
(دریافت متن کامل مقاله)