نوازش ۲
هر کس در اوایل کودکی اش تصمیم می گیرد که چه کسی شود و چگونه بمیرد .این نقشه ، سناریوی زندگی اوست .
« تحلیل رفتار متقابل » ، نظریه ای در مورد شخصیت و روش منظمی برای روان درمانی به منظور رشد و تغییرات شخصی می باشد ، از جمله خصوصیات این نظریه ، این است که فرآیند درمان ، فرآیندی یک سویه نیست بلکه با کمک این نظریه ، درمان گر و بیمار هر دو در کار درمان دخیل هستند . در واقع درمان گر ، تنها به بیمار کمک می کند تا اصول نظریه را درک کند و پس از آن ، این خود بیمار است که باید مشکلاتش را کشف و آنها را رفع کند و البته در این راه ، درمان گر به بیمار کمک خواهد کرد . این نظریه راه کارهایی برای درمان های فردی ، گروهی ، زوجی و خانوادگی ارائه می دهد و در عین حال به افراد کمک می کند تا در ارتباطات خود با دیگران ، آگاهانه از رفتارهای مخرب پرهیز کنند .
« برن » معتقد است همه ی انسان ها برنامه هایی برای آینده ی خود دارند و دست به طرح نقشه هایی می زنند و طبق آن نقشه ها به زندگی ادامه می دهند . برای نمونه ممکن است فردی در نقش یک قربانی ظاهر شود و بیش از حد فداکار باشد و یا فردی ستمگر و سلطه گر شود و یا تصمیم بگیرد که انسانی سرزنده ، با نشاط و موفق باشد . به باور « برن » ، تمام رفتارها و برنامه های ما هم چون بازی های دوران کودکی است با این تفاوت که این قبیل بازی ها ، کمی پیچیده و سناریوهایی از پیش نوشته شده هستند اما بازی های دوران کودکی، خودجوش و بدون طرح قبلی صورت می گیرند ؛ بازی ها ، نشان دهنده ی موضع ما در برابر دنیای بیرون است . همه ی ما بازیگر هستیم و به طور معمول در سه نقش ظاهر می شویم :
۱ ـ من خوبم ـ تو بدی ( بازی برد ـ باخت ) : این قبیل بازی ها به طور معمول با خودنمایی و خود برتربینی و تحقیر دیگران شروع می شود و شخص در نقش یک والد همه چیز دان و اندرز دهنده ظاهر می گردد و یا فردی اقتدارطلب است و یا نسبت به دیگران نفرت دارد و برخوردهای چکشی می کند .افرادی که دوران کودکی را در سختی و فشار گذرانده اند و پیوسته از جانب اطرافیان و اعضای خانواده ، تحت استرس ، سلطه و تحقیر بوده اند و از خودمختاری و آزادی عمل کمتری برخوردار بوده و نتوانسته اند از زیر فشارهای وارده ، رهایی یابند ، به طور معمول نفرت شدیدی را در وجود خود پرورش داده اند و پیوسته در نقش یک بازیگر خشن و صاحب هیجانات بد و مخرب ظاهر می شوند ، آرامش خود را در تحقیر دیگری می جویند و مدام به دنبال مقصر و متهم می گردند .
۲ـ من بدم ـ تو خوبی ( بازی باخت ـ برد ) : این بازی ، درست عکس بازی مذکور است . شخص در یک موضع انفعالی ظاهر می شود و خود را کم و ناچیز می داند . صفت های خود را بیش از حد ، بزرگ نمایی می کند و یا نسبت به آنها آگاهی افراطی دارد ؛ به همین خاطر همیشه از خود ناراضی است ، دیگران را بهتر و برتر از خود به شمار می آورد ، تنها و گوشه گیر است و خود را در رقابت و برابری با دیگران ناتوان می بیند . این قبیل افراد ، موضعی منفی و بدبینانه در برابر زندگی دارند ، سناریوهای خودآزاردهنده اجرا می کنند ، همیشه در حاشیه هستند و دیگران را وارد متن مسائل می کنند .
۳ـ من خوبم ـ تو خوبی ( بازی برد ـ برد ) : بازیگران این سناریو ، افرادی منطقی و روشن فکر هستند . سعی می کنند در مناسبات انسانی ، فردی مثبت و متعارف باشند ؛ هم خودشان را به نیکی ابراز می کنند و هم به دیگری اجازه ی ابراز وجود می دهند . آنچه را برای خود نمی پسندند ، برای دیگران نیز نمی پسندند .
نوازش :
نوازش، در اساسیترین شکل خود، یعنی وارد شدن به دنیای آگاهی شخص دیگر . شما ورود مرا به اتاق میبینید و با گفتن سلام، آن را تایید میکنید. من هم در جواب میگویم سلام. این احساس خوشایند است. چنانچه این ابتداییترین نوع شناخت و تایید صورت نگیرد، احساس میکنیم کوچک شدهایم و به حساب نیامدهایم. آن وقت به خود میگوییم مرا اینجا نمیخواهند، نباید میآمدم. آگاهی زمانی امکانپذیر است که ما بتوانیم خوب ، دیگران را ببینیم.
کسانی که از کلمه نوازش صرفا معنی لغوی آن، یعنی تماس یا فعالیت جسمانی را در نظر میگیرند گاهی قیافه، حالات و رفتارشان، خنده دار میشود. مثلا در یک مهمانی، مدام اینور و آنور میروند، دست همدیگر را میفشارند، با دست به شانه یکدیگر میزنند، همدیگر را بغل میکنند، همیشه نیششان باز است . بهترین نوازشی که میتوانیم به دیگران بدهیم، اولا آگاهی از حضور آنهاست و سپس دادن پاسخی مناسب براساس آنچه میگویند، میکنند و میخواهند، و نه آنچه ما دلمان میخواهد. عشق و محبت زمانی آغاز میشود که ما کودک درون دیگری را ببینیم و بتوانیم به نیاز او پی ببریم.
مطلوب ترین نوع نوازش، نوازش بیقید و شرط است. من به کسی توجه کنم. چون …، این توجه، توجهی شرطی است که ماهیت خودخواهانه عمل ما را نشان میدهد. اصلی که ما براساس آن رفتار میکنیم این است که هر نوازشی (چه مثبت، چه منفی) بهتر از نبود آن است. ما ترجیح میدهیم که نوازش منفی دریافت کنیم تا این که هیچ نوازشی دریافت نکنیم. ممکن است علت این امر به دوران نوزادی و کودکی ما برگردد. زمانهایی که از دریافت نوازش مثبت محروم میشدیم، ممکن است دست به کارهایی زده باشیم تا حداقل نوازش منفی دریافت کنیم . برای این که بزرگترها به هر بهانهای که شده ما کوچکترها را هم ببینند . و ممکن است امروز در زندگی بزرگسالی نیز طبق یادگیری کودکی همچنان به دریافت این نوازشهای منفی ادامه دهیم .
انواع نوازش :
۱- نوازش مثبت : نوازش مثبت موجب رشد عواطف سالم فرد می شود و احساس مطبوعی را در فرد بر می انگیزد که از ارتباط صمیمانه سرچشمه می گیرد.
۲- نوازش منفی : نوازش منفی احساس نامطبوعی در فرد به وجود می آورد مثل طرد شدن یا مورد کنایه قرار گرفتن که منجر به تحقیر شده و پیام ” تو خوب نیستی ” به فرد داده می شود. درصورتی که فرد پیام نوازش مثبت را دریافت نکند مایل به پذیرش نوازش منفی خواهد بود و خود را محق آن می داند. انسانها از بی تفاوتی گریزانند. از مجموعه نوازش های مثبت تحت عنوان ” بانک اعتباری ” یاد می شود.
۳- نوازش شرطی : توجهی که مشروط به انجام کاری به شخص داده شود، نوازش شرطی نام می گیرد مانند ” تو را دوست دارم اگر …
۴- نوازش غیرشرطی : توجه به آنچه که واقعا در یک فرد وجود دارد مانند ” چشم های تو خیلی زیبا هستند ” نوازش غیر شرطی نامیده می شود.
۵- نوازش کلامی : هر گونه صحبت و توجه کلامی از یک “سلام” ساده تا صحبت های طولانی و درازمدت جزو نوازش های کلامی محسوب می شوند.
۶- نوازش غیر کلامی (رفتاری) : هر نوع توجه غیر کلامی از نگاه گرفته تا در آغوش گرفتن در شمار نوازش های رفتاری به حساب می آیند.
۷- نوازش هدف دار : به منظور این نوع نوازش در ارتباط با دیگران، با آگاهی از نوع احساس ها و ارزش ها، نوازش را از پیش تهیه و ارایه می نماییم، مثل خرید هدیه برای کسی.
۸- نوازش بیرونی : نوازش گرفتن از طرف شخص دیگر، برای رفتار سالم و سلامت روانی فرد لازم است و به این طریق نیاز شدید انسان به انگیزه و محرک بر طرف می شود. طلب نوازش به جستجو برای توجه تبدیل و سبب می شود فرد در خود احساس سرزندگی و شادی کند. به عبارت دیگر، کمبود نوازش به وخیم شدن وضعیت روحی، هیجانی و جسمی فرد منتهی می شود.
۹- نوازش درونی : منشاءهای درونی همچون خاطرات قدیمی، تخیلات و عقاید جدید و اشکال دیگری از خودانگیختگی را به همراه دارد که نوازش درونی نامیده می شود.
۱۰- نوازش خویشتن : نوازش خویشتن نوعی از نوازش درونی است که شامل تعریف و تمجید از موفقیت های خود، تشویق و رضایت از خود بوده که به ما احساس خوبی می دهند و سبب رشد عاطفی – هیجانی ما می شوند. در کودکی به ما آموخته اند که ” خودت را نوازش نکن ” و ما را از این منبع مهم و همیشه در دسترس محروم ساخته اند.
۱۱- نوازش مستقیم : اگر در یک ارتباط متقابل و بدون واسطه نوازش مبادله گردد مانند سلام و احوال پرسی و فشردن دست یکدیگر، نوازش مبادله شده از نوع مستقیم است.
۱۲- نوازش غیر مستقیم : چنانچه تبادل نوازش از طریق واسطه قرار دادن یک فرد یا یک شی انجام پذیرد، مانند ارسال دسته گلی برای یک دوست، گفته می شود که نوازش غیرمستقیم صورت گرفته است.