روانکاوی از دیدگاه چند فرهنگی
نقاط قوت از دیدگاه تنوع
اگر فنون درمان روانکاوی گرا طوری اصلاح شوند که با موقعیت هایی که درمانگر در آنها کار می کند تناسب داشته باشند، می تواند برای جمعیت هایی که از لحاظ فرهنگی متفاوت هستند، مناسب باشد. همگی تجربیات کودکی داریم و در طول زندگی خود به بحران های رشد پرداخته ایم. رویکرد روانی – اجتماعی اریکسون، با تاکیدش بر مسایل حساس در مراحل رشد، کاربرد خاصی برای افراد رنگین پوست دارد. درمانگران می توانند به درمانجویان خود کمک کنند تا شرایط محیطی را در نقاط عطف مهم زندگی خود بررسی کنند تا معلوم شود چگونه رویدادهای خاصی به صورت مثبت یا منفی بر آنها تاثیر گذاشته اند.
روان درمانگران باید از علت های بالقوه سوگیری خودشان و اینکه چگونه انتقال متقابل می تواند به صورت ناخواسته از طریق مداخله های آنها منتقل شوند، آگاه باشند و با آنها روبرو شوند.
امتیاز رویکرد روانکاوی این است که بر ارزش روان درمانی عمیق و فشرده به عنوان بخشی از آموزش درمانگران تاکید می کند. این به درمانگران کمک می کند تا از علت های انتقال متقابل، از جمله سوگیری ها، تعصب ها، و پندارهای قالبی نژادی یا قومی خودشان آگاه شوند.
روانکاوینقاط ضعف از دیدگاه تنوع
رویکردهای روانکاوی سنتی گران هستن، و درمان روان کاوی عموماً به صورتی که بر ارزش های طبقه متوسط و بالا استوار است، انگاشته می شود. تمام درمانجویان در این ارزش ها سهیم نیستند و برای خیلی ها هزینه درمان کمر شکن است.
نقطه ضعف دیگر، به ابهام ذاتی در اغلب رویکردهای روان کاوی مربوط می شود. این می تواند برای درمانجویان فرهنگ هایی که از یک متخصص انتظار رهنمود دارند، مشکل ساز باشد. برای مثال، بسیاری از آمریکایی های آسیایی تبار، رویکرد ساخت یافته تر، رهنمودی، و مشکل گرا به مشاوره را ترجیح می دهند و اگر از رویکرد بی رهنمود یا بی ساخت استفاده شود، ممکن است درمان را ادامه ندهند.
علاوه بر این، تحلیل درون روانی ممکن است با چار چوب اجتماعی و دیدگاه محیطی درمانجویان کاملاً تضاد داشته باشد. درمان روان کاوی کلاً بر بازسازی بلند مدت شخصیت به جای حل کردن مشکل کوتاه مدت تمرکز دارد.
اتکینسون، تامپسون، و گرانت (۱۹۹۳) تاکید می کنند که درمانگران باید منابع بیرونی احتمالی مشکلات درمانجویان را در نظر بگیرند، مخصوصاً اگر درمانجویان محیط ظالمانه و نا عادلانه ای را تجربه کرده باشند. از رویکرد روانکاوی می توان به خاطر نپرداختن کافی به عوامل اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی که به مشکلات فرد منجر می شوند، انتقاد کرد. اگر بین دیدگاه های بیرونی و درونی تعادل وجود نداشته باشد، در این صورت ممکن است درمانجویان مسئول مشکلاتشان دانسته شوند. با این حال، موضع بی طرفانه ای که شالوده سنت روان کاوی است می تواند هر گونه گرایش به سرزنش کردن درمانجو را برطرف کند.
تخت روانکاویبه کار بردن رویکرد روان کاوی در مورد درمانجویان کم درآمد، مشکلاتی دارد. اگر این درمانجویان جویای کمک حرفه ای باشند، عموماً نگران موقعیتی بحرانی و یافتن راه حل هایی برای مسایل عینی هستند، یا حداقل رهنمودهایی برای رسیدگی کردن به نیازهای بقا در ارتباط با مسکن، شغل، و مراقبت از کودک می خواهند. این بدان معنی نیست که درمانجویان کم درآمد نمی توانند از درمان روانکاوی بهره مند شوند؛ بلکه، این گرایش خاص فقط بعد از اینکه مسایل اضطراری حل شده باشند می تواند مفید باشد.
اسمیت (۲۰۰۵) در این باره اظهار می دارد که نگرشهای کلاسیکِ بررسی نشده، تمایل درمانگران و توانایی آنها را در کار کردن با درمانجویان کم درآمد به مخاطره می اندازد و این نگرش ها مانع مهمی بر سر راه موفقیت درمانگرانی است که می خواهند با افراد فقیر کار کنند. اسمیت برای افرادی که موقعیت اجتماعی – اقتصادی پایین دارند، از در نظر گرفتن مدل های درمانی دیگری چون آموزش روانی، مشاوره، روان شناسی پیشگیرانه، یا روان شناسی اجتماع نگر به جای روانکاوی سنتی حمایت می کند.
گزینه دیگر برای درمانگران این است که برای برخی از درمانجویان مجانی کار کنند.
منبع: جرالد کری، نظریه و کار بست مشاوره و روان درمانی، ترجمه یحیی سید محمدی