صحنه های اولیه
صحنه های اولیه بر دو نوع می باشند
۱- صحنه اولیه اصلی : خرد کننده ترین واقعه منفرد زندگی کودک است، آن لحظه یخ زده و نامحدود تنهایی است، زمانی که کودک کشف می کند هیچ کس او را همانطور که هست دوست ندارد و در آینده هم امیدی به دوست داشته شدن وجود نخواهد داشت.
۲- صحنه های اولیه فرعی : کودک قبل از تجربه صحنه اولیه اصلی، تجارب و صحنه های فرعی بیشماری را پشت سر می گذارد، صحنه هایی که نادیده گرفته شده و یا مورد اهانت واقع شده و سرانجام یک اتفاق ناگوار تمامی آن تجارب تلخ را در ذهن کودک بازسازی می کند. صحنه اولیه اصلی معمولا بین پنج تا هفت سالگی رخ می دهد.
بعد از بحران صحنه اولیه اصلی کودک هزاران تجربه رنج آور دیگر را در زندگی خانوادگی تجربه می کند که هر کدام شکاف احساسات را عمیق تر و عصبیت را عمیق تر می کند. خود واقعی همان خودی است که ما قبل از اینکه بدانیم مورد قبول والدینمان نیستیم، بوده ایم. واقعی بودن چیزی نیست که بشود برای آن سعی کرد.
البته روان رنجوری فقط در یک واقعه از زندگی ما تولید نمی شود، اما آن یک واقعه یعنی صحنه اولیه اصلی، جریان غیر قابل تغییری بوجود می آورد که اضافه شدن هر ضربه جدید به آن، شکاف بین خود واقعی و غیر واقعی را بیشتر می کند. در مورد خیلی از افراد که در طفولیت به آنها اجازه داده نشده که گریه کنند، این اشک های نریخته شده در آینده به سینوس های متورم یا سینوزیت و آبریزش بینی تبدیل می شود. وقتی بیمار در طول درمان رنج اولیه با تمام وجود و از عمق درون شروع به گریه و فریاد می کند، عوارض فوق هم ناپدید می شود.( در مورد برخی دیگر، این غم انکار شده به شکل افتادگی دو طرف لب بالا و یا نگاه مالیخولیایی بروز می کند.)
تظاهرات سمبولیک، شخص را از درک نیاز واقعی اش و در نهایت ارضای آن باز می دارد. سیستم غیرواقعی نیازهای واقعی را به شکل نیازهای بیمارگونه ای در می آورد. شخص ممکن است معده اش را از غذا انباشته کند صرفا به این دلیل که خلا درون خود را احساس نکند. غذا به شکل سمبلیک جای محبت و عشق را برای او می گیرد. بنابراین پرخوری نمونه ای از رفتار سمبولیک است.
رنج های اولیه، آلامی هستند که کودک وقتی نمی تواند خودش باشد، تجربه می کند و این رنج ها ناآگاه می شوند زیرا آگاهی از آنها، معنایی جز رنج غیر قابل تحمل ندارد. رنج های اولیه نیازهای اولیه ارضا نشده هستند و تنش، احساس آن نیازها بطور ناخوداگاه است و شخص را در برآوردن آن نیازها به حرکت در می آورد، اما تا زمانی که بطور خودآگاه احساس نشوند، امیدی به ریشه کن شدن آنها نیست.
رنج
ای اچ هس، در مورد انقباض و انبساط مردمک چشم پی برد که در مورد محرک خوشایند گشاد و در مورد محرک های ناخوشایند مثل دیدن ویدیو های مربوط به شکنجه تنگ می شود. اجتناب از رنج یک فعالیت انعکاسی انسانی است . زمانی که جسم از احساس رنج غیر قابل تحمل خودداری می کند، بوسیله روان رنجوری، رنج های اولیه را سرکوب و مخفی کرده و توجه شخص را از رنج بسوی رفع نیازهای فوری اش منحرف می کند.
احساسات اولیه همچون مخزن بزرگی هستند که ما از آن نیرو می گیریم، روان رنجوری سرپوش این مخزن است. وظیفه آن فرو نشاندن تقریبی تمام احساسات، لذتها و دردهاست.
افراد رنجور معمولا جذب افراد منتقد و نکته سنج می شوند، صرفا به این دلیل که خود را درگیر تلاشی سمبولیک با والدین منتقد و ساختگی کنند، تا بتوانند در نهایت جوابگوی آن انتقاد شده و بر والدین پیروز شوند. چرا اکثر مردم با افرادی ازدواج می کنند که از نظر روانی شبیه پدر یا مادرشان است ؟ چون در واقعیت دوران کودکی مثلا نتوانستند والدین خود را به انسانهایی واقعی و با عاطفه بدل سازند، لذا به نوعی قصد ادامه این تلاش را در ازدواج خود کرده اند.
تنش
اگر نیازی در ماه ها و سالهای اولیه زندگی کودک برآورده نشود، زندگی برای کودک غیر قابل تحمل می شود و کودک برای فرونشاندن رنج، نیاز خود را سرکوب می کند. مکانیزمی برای ادامه حیات و صیانت نفس در انسان وجود دارد که هدفش بسیج جسم برای ارضای نیاز و حفظ ارگانیسم از احساسات مخرب و فاجعه آمیز است. این نیاز سرکوب شده در قالب تنش به بقا ادامه می دهد و تا زمانی که خودآگاه نشده و از بین نرفته باشد، به همان شکل باقی می ماند.
شخصیت به عنوان یک حامی و محافظ رشد می کند. وظیفه شخصیت ارضای نیازهای کودک است. به این معنا که شخص سعی میکند آنطور باشد که دیگران می خواهند تا در نهایت مورد توجه و محبت قرار گیرد.
هر رفتار کنونی که از احساسات انکار شده ناخوداگاه قدیمی سرچشمه می گیرد، رفتاری نمادین و سمبولیک است. این شوک معمولا ادراکی در دوران اولیه زندگی است که اگر بطور کامل احساس می شد فاجعه آمیز می بود. لذا شوک سرکوب شده و بصورت تلویحی نمایش گذارده می شود و بعد از گذشت سالها از آن خطر تولید رفتارهای همراه با تنش می کند.
اگرچه اضطراب در تمام جسم قابل احساس است به نظر می رسد که ناحیه شکم کانون تجمع آن باشد. انقباض ماهیچه های معده برای روان رنجور مسکنی درونی است. در درمان رنج اولیه ما خروج تنش از معده و بالا آمدن آن را مشاهده می کنیم و بیمار این حالات را به ترتیب گزارش می دهد : تنگی قفسه سینه ، گرفتگی گلو ، دندان قروچه کردن و احساس درد در آرواره ها.
تنش همیشه باعث کم اشتهایی نمی شود ، در برخی موارد بیمار با انباشتن معده خود با غذا، احساسات را به عقب می راند. در این رابطه پدیده ای دو گانه در جریان است، زمانی که سیستم دفاعی ضعیف شده و احساسات به آگاهی نزدیک می شوند، تنش بالا می آید. تنش بالا رونده یا اضطراب معمولا خوردن را مشکل می کند. از طرف دیگر تنش نزول کننده به روان رنجور این امکان را می دهد احساسات خود را به عقب براند و مانع تبدیل تنش به اضطراب گردد. طبق یک قانون کلی ٬ شخص بیش از حد چاق یک سری رنج های عمیق و پنهان با خود دارد٬ به نظر می رسد لایه های چربی او سپر عایقی در مقابل آن رنج هاست.
منبع : روان شناسی رنج / نویسنده: آرتور یانوف / مترجم: زهرا ادهمی / ناشر: دایره