دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

زندانی رابطه جنسی ۱

رابطه ای که پایه و اساس آن، ارتباط جنسی است، رابطه با شخصی دیگر نیست، بلکه تعامل با شی ایست که نیازی را ارضا می کند.

زندانی رابطه جنسی

داشتن مشکلی به نام سکس اتفاق نادر و استثنایی است. مشکل سکس مشکل موجود بشری است. این امر در مورد آدم هایی که خود را درگیر مسایل جنسی می کنند و ظاهرا از آن لذت می برند، صدق می کند. هر میزانی از سرکوب و فرونشانی احساس، پای سرکوب احساسات جنسی را هم به میان می کشد. زیرا امور جنسی طبیعتا یک وضعیت احساسی هستند. عمده ترین اسیب برای فرد، ضربه ی تولد است.

رنج در هیپوتالاموس به صورت انگیزه ها و تکانه های جنسی تغییر مسیر می دهد و این فرایند کاملا ناهشیارانه است. آنچه که به صورت فعالیت جنسی تخلیه می شود، تنشی است که فرد همچنان از آن ناآگاه است. این آزاد سازی تنش، احساس خوبی به انسان می دهد. همین احساس خوب است که با سکس اشتباه گرفته می شود. بسیاری از افراد چنین می نمایند که از فعالیت های جنسی خیلی لذت می برند، نمی فهمند که آنچه آنان انجام می دهند تجربه جنسی نیست.

تا زمانی که رنج فراوان و قابل توجهی وجود دارد که باید آزاد شود نامحتمل است که این افراد اصلا بدانند لذت و خوشی رابطه جنسی چیست و هرگز هم از یک تجربه جنسی ناب لذت نخواهند برد.

برای یک روان رنجور، سکس تنها راه خروج رنج است که در فعالیت جنسی نمایان می شود. هر چه رنج بیشتر باشد، کشش و انگیزه ی جنسی هم بیشتر است.

آرتور یانوف

چرا رابطه جنسی چنین تاثیر پادزهر گونه ای روی رنج دارد و چرا چنین هیجان انگیز است. به طور مثال ارگاسم برای برخی افراد آرامش به بار می آورد، در حالی که برای برخی دیگر خطرناک و تهدیدکننده است.

رابطه جنسی بیشتر از سایر مفرها و راههای خروج رنج، ظرفیت زیادی در ارضای نیازها دارد. رابطه جنسی موجب خوشنودی همه ی حس ها می شود. مراکزی که در مغز واسطه رنج و خوشی هستند بسیار به هم نزدیکند. احساس یک پدیده ی تنها و منفرد است. اگر شما سطحی از یک احساس را افزایش دهید سایر احساسات هم برانگیخته می شوند. گرما، عطوفت و مهربانی که فرد در رابطه جنسی دریافت می کند، موجب می شود احساس طردشدگی، سردی و نامهربانی و فقدان محبت دوران اولیه زندگی متوقف شود.

کسی که احساسات خود را سرکوب می کند نمی تواند به سطح بالای ارگاسم برسد. بخشی از بدن او درگیر جلوگیری از احساساتش است.

منبع : زندانیان درد / آرتور یانوف / فاطمه عباسی فر /  نشر دایره .

از دید جان فردریکسون، روبرو کردن دو آلت تناسلی با یکدیگر بسیار آسان است، اما این که دو دل به هم متصل شوند، دشوار است. ما برای صمیمیت عاطفی با دیگری، زندگی درونی خود را افشا می کنیم؛ در چنین موقعیتی زرهمان را از تن در می آوریم و قلبمان را آشکار می کنیم. کاری که از در آوردن شلوار و آشکار کردن آلت تناسلی بسیار دشوارتر است.

پست های مرتبط

در حقیقت، اضطراب شکل دادن به رابطه عاطفی و صمیمانه با یک غریبه(دوست دختر یا دوست پسر)، ما را به انجام واکنش های دفاعی برای اجتناب از این اضطراب سوق می دهد. یکی از این رفتارهای دفاعی، پریدن به رختخواب است. گویی که به شکل ناهشیار می گوییم: برای اینکه دل و درونیاتم را برایت آشکار نکنم، در عوض، آلت تناسلی ام را به تو نشان می دهم.

رابطه ای که پایه و اساس آن، ارتباط جنسی است، رابطه با شخصی دیگر نیست، بلکه تعامل با شی ایست که نیازی را ارضا می کند. از آنجایی که این ارتباط، تعامل با شی ای دیگر برای استفاده متقابل و بدون صمیمت عاطفی است، همیشه از هم فرو می پاشد. روابط انسانی با شناخت دیگری آغاز می شود و با تبادل عاطفی عمیق تر می شود. در این عصری که همنوعانمان را مصرف می کنیم، بیش از پیش انسانها را همچون کالا، دارایی و ابزارهایی برای استفاده و دور انداختن می بینیم. 

۳ ۲ رای ها
رأی دهی به مقاله

* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه مقالات سایت، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام هماهنگ نمایید. *

5 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Sima Nozar
۱۳۹۵/۰۹/۲۴ ۱۱:۲۳

Sepas az etelaate khobeton:)

fariba
۱۳۹۶/۰۹/۰۱ ۲۰:۱۱

ba salam hozore shoma

jaleb bod mofid full.

sepas

Mehdi Samadi
۱۳۹۸/۱۱/۰۵ ۰۷:۳۰

سلام
ممنون واقعا مفید بود

لیلا
۱۴۰۲/۰۵/۱۳ ۲۲:۲۸

امتیاز پنج دادم اما یک ثبت شد . چرا؟ بهرحال خیلی مهم و عالی بود سپاسگزارم