زندانی رابطه جنسی ۲
آسیب اولیه به لحاظ زمانی مربوط می شود به دوره ی قبل از بلوغ جنسی، که روی احساسات تاثیر می گذارند و این امر نیز به نوبه ی خود بعدها روی توانایی های احساسی در سکس تاثیر می گذارد. در حقیقت در درمان اولیه فرد هر چه عمیق تر به احساسات اولیه و قدیمی خود متصل شود، پس از بازگشت احساسش در داشتن رابطه جنسی در بزرگسالی آزادتر خواهد بود. سکس جزو فعالیت های معقولانه و اندیشیده شده ی ما نیست. ما به طور ناگهانی و یک شبه دچار مشکلات جنسی نمی شویم و در عرض چند هفته آموزش هم این مشکلات رفع نمی شوند.
برای اینکه بتوانیم در رابطه جنسی به یک ارگاسم کامل(تشنجات و لرزه ها) برسیم، لازم است نسبت به رنج های سطح اول هشیاری حساس باشیم. سکس روان رنجورانه از هیجان و شور و حرارت تهی است. مشکلات جنسی که در اعماق ذهن پنهان شده اند مثل ناتوانی جنسی و سردمزاجی چه بسا با آسیب هنگام تولد شروع شده اند. از این رو راه حل نهایی ناتوانی و سردمزاجی در دوباره زنده کردن و تجدید خاطرات درد و رنج های سطح اول هشیاری نهفته است که می تواند از این نوع یا نوع دیگر آسیب باشد.
زنان پس از دست یافتن به یک سری از رنج های سطح اول، مکررا گزارش داده اند که در احساسات جنسی خود تغییری عمیق احساس کرده اند.
زنانی که وارد حیطه درمان اولیه شده اند می توانند عملا مسدود شدگی را در زمان رابطه جنسی احساس کنند. در هنگام رابطه به نقطه مشخصی از هیجان می رسند و دیگر جلو نمی روند، زیرا رنج قبل از این هیجان به سطح می رسد، مانع ایجاد می کند، پس از آن سرکوب احساسات رخ می دهد که متاسفانه مانع اوج گرفتن هیجان می شود.
پس چند جلسه از درمان اولیه متوجه می شوند که با کاهش سرکوب، لذت و سرخوشی آنان افزایش می یابد. پس از چند ماه درمان، برای بیمار رسیدن به ارگاسم و داشتن وضعیت تولد، عادی می شود.
لرزه ها و تشنجات سکس، حافظه را به کار می اندازد. این امر نشان می دهد که رابطه زیادی بین لرزه های تولد و رابطه جنسی وجود دارد.
زنی احساس کرد که هرگاه به عنوان یک کودک احساسات به خرج می داد والدینش او را به سکوت وا می داشتند و به او می گفتند مثل یک خانم رفتار کن. او در بزرگسالی و روابط زناشویی جرات نمی کرد هنگام رابطه جنسی هیچ هیجانی ابراز کند. حتی اگر هم می خواست نمی توانست. پدر و مادرش شور و حرارت را از او گرفته بودند و آنچه از او مانده بود رفتار خانمانه بود. او زنی باوقار و متین بود، اما نمی توانست سکس داشته باشد. تمام وجودش با این رنج سازگاری یافته بود. بدنش سفت و منقبض بود. زمانی که یاد گرفت رنج را براند، بدنش راه را بر احساسات جنسی گشود.
کودک می تواند تقریبا بدون هیچ گونه راه مفری، بزرگ شود. اگر پدر و مادر افرادی سرد و بی عاطفه و طردکننده باشند، اگر هر دقیقه از زندگی او را کنترل کنند، اگر راه ابراز احساسات او را ببندند، نتیجه اش تولید تنش شدید در ذهن و روان او است. به طور کلی این تنش می تواند از طریق فعالیت جنسی تخلیه شود. اما اگر آداب و رسوم اولیه ی والدین در امور جنسی خیلی خشک و قدیمی باشد، در این صورت راههای خروج مسدود می شود که یکی از نتایج آن تشنجات صرع است که عبارت است از خروج و آزاد سازی خود به خودی و تصادفی تنش.
به یک معنا آزادسازی تنش از طریق ارگاسم در رابطه جنسی می تواند نوعی روش پیشگیری از حملات صرع باشد.
یکی از بیماران که در رابطه جنسی سیری ناپذیر و در عین حال معتاد به سکس بود، مجبور شد تحت فشار شوهرش این رفتار را کنار بگذارد. پس از آن به طرز خطرناکی دچار فشار خون بالا شد. رنج مسیر دیگری یافته بود. مشکل و سرچشمه انگیزه ها و تمایلات او دریافت نکردن عشق کافی در زندگی بود. تنش او نتیجه ناکامی جنسی نبود با وجود این که به لحاظ ذهنی چنین تجربه ای داشت. زمانی که مفر جنسی مسدود شد، دوباره او ماند و رنج های اولیه اش.
منبع : زندانیان درد / آرتور یانوف / فاطمه عباسی فر / نشر دایره .