روانشناسی گریه
گریستن یک واکنش احساسی و روانشناختی است.
اغلب افراد گریه را راه خوبی برای کاهش و مقابله با استرس میدانند. آیا علم نیز این باور را تأیید میکند؟
گریه، تولد و مرگ آدمی را نشانهگذاری میکند. گریستن نخستین واکنش نوزادی است که متولد میشود و فردی که از دنیا میرود واکنش ماتمی را در بازماندگان بر میانگیزد که با گریه همراه است.
نمیتوانیم به طور قطعی بگوییم گریه کردن خوب است یا بد. برخی از مردم پس از گریه کردن از نظر جسمانی و روانی احساس آرامش میکنند. برخی میگویند کلافهتر میشوند و برخی بر این باورند که تاثیر چندانی رویشان نگذاشته است. باید ببینیم این گریه کردن در چه شرایطی، چه بازه زمانی و با چه شدتی رخ میدهد. در برخی شرایط گریه کردن سودمند و در برخی شرایط زیانبار است. در کل می توان گفت، گریه راهی است برای رهایی از موقعیتهای استرسزا.
در نمایشنامه هنری پنجم، شکسپیر مینویسد: “گریستن از عمق سوگ میکاهد”. لمونی اسنیکت(Lemony Snicket)، نویسنده آمریکایی، نیز جایی نوشته است که: “اگر خیلی خیلی بدشانس نباشید، یک دل سیر گریه و زاری حالتان را بهتر میکند، حتی اگر شرایط و اوضاعتان عملاً یک ذره هم فرقی نکرده باشد”.
چارلز داروین، معتقد بود که تولید اشک عارضهای بیفایده و ناشی از نحوه کارکرد ماهیچههای دور چشم است. از نظر او، این ماهیچهها باید هر از چند گاهی منقبض شوند تا خون در آنها جمع نشود و ریزش اشک از چشم نیز چیزی نیست جز نتیجه ناخواسته همین فرایند فیزیولوژیک. (البته داروین به این نکته اشاره میکند که گریستن میتواند به نوزادان و کودکان کمک کند تا توجه پدر و مادرشان را جلب کنند.)
وقوع گریستن در طول رشد انسان از نوزادی تا بلوغ منعکسکننده بسیاری از حالتهای احساسی اوست. فرد به دلایل مختلفی مانند اندوه، مصیبت، خشم، درد، شادی و لذت میگرید. از لحاظ پزشکی گریستن نشانهای از رنج جسمانی و استرس محسوب میشود و به عبارت دیگر علامتی از تشویش فیزیولوژیک و فشار روحی است.
با اینکه اصلیترین مشخصه گریه، اشک ریختن است، تغییرات دیگری را نیز در حالت چهره و الگوهای تنفسی در پی دارد؛ مثلاً، “هقهق” کلمهای است که برای توصیف دم و بازدمهای سریع هنگام گریه به کار میرود.
از منظر علمی، گریستن با تولید اشک فرق دارد. اشک میتواند در واکنش به یک محرک شیمیایی تولید شود، مثل وقتی که بعد از خوردن غذای تند، از چشمهایتان اشک می آید. از لحاظ فیزیولوژیک ترشح اشکها تحت کنترل دستگاه پاراسمپاتیک است و وظیفه محافظت از چشمان در برابر آلودگیها و عفونتها به عهده اشکهاست. ترکیب بیولوژیک اشک شامل پروتئینها، آنزیمها، چربیها و متابولیتها (فراوردههای نهایی ناشی از سوخت و ساز) و الکترولیتهاست. پژوهشگران از سال ۱۹۵۷ میدانستند که اشکهای عاطفی و احساسی با اشکهای ناشی از تحریک چشم توسط عوامل فیزیکی و شیمیایی متفاوت هستند. ترکیبات پروتئینی اشکهای عاطفی با اشک ناشی از تحریک تفاوت دارند. اشکهای احساسی علاوه بر پروتئین بیشتر حاوی بتا آندروفین (مسکن طبیعی بدن) هستند.
هر کسی که در عمرش نمایش خندهداری دیده باشد یا به وعدههای داماد به عروس گوش داده باشد بخوبی میداند، اشکهایی که از سر احساسات باشند فقط به غم و اندوه محدود نمیشود (اشک شوق). همه ما با احساساتی که با گریه همراه میشوند آشنا هستیم، خواه احساس شادی باشد، خواه اندوه.
گریستن در ۳ سطح متفاوت روی میدهد:
- در سطح اول شرایط فیزیولوژیک موجب گریه میشود؛ مانند گریه نوزاد یا صدمات فیزیکی به بزرگسالان. این سطح از دوران نوزادی آغاز میشود و در تمام طول عمر باقی میماند. همان طور که کودکی به خاطر زمین خوردن گریه میکند فردی بالغ ممکن است بهعلت درد ناشی از جراحتی جسمانی بگرید.
- در سطح دوم خلقیات، احساسات و حالات عاطفی پا به میدان میگذارند. با گذشت زمان آنچه موجب گریستن در بالغین میشود ظرافت و پیچیدگی مییابد و احساسات دیگر نیز اضافه میشوند؛ مثلا نوجوانی که به غرورش بر میخورد و بر اثر ناکامی ناشی از تحقیر، گریه میکند.
- در سطح سوم احساسات ژرفتر و متعالیتر درکارند؛ مانند گریستنی که در هنگام نیایش یا درک عمیق یک پدیده یا حالات عرفانی روی میدهد. نوعی گریه زیباشناختی داریم که به تاثیر ناشی از درک آثار هنری والا نسبت داده میشود. البته همه افراد به این سطح نمیرسند زیرا نیل به این مرتبه مستلزم کسب آگاهی ژرفتر از خویشتن و جهان و روابط میان آنهاست.
انواع گریه در روانشناسی
- اشک پایه : این نوع اشک مانند یک لایه محافظتی چشم را میپوشاند، مواد مغذی را به ساختارهای خارجی چشم میرساند و از چشم در برابر خشک شدن محافظت میکند. چشمان شما دائما در حال تولید اشک پایه هستند؛ حتی اگر متوجه نشوید. این اشک را بیشتر زمانی مشاهده میکنیم که چشمها در معرض گرد و غبار و آلودگی قرار میگیرند.
- اشک رفلکس : اشکهای رفلکس به دلیل سوزش چشم پدیدار میشوند. این سوزش میتواند ناشی از ذرات خارجی، گازهای شیمیایی محرک، اسپری فلفل، عطرهای قوی، دود، گاز اشکآور، چراغهای پرنور یا خرد کردن پیاز باشد. همچنین خوردن غذاهای تند، استفراغ، سرفه، خمیازه کشیدن یا استفاده طولانی از کامپیوتر نیز ممکن است باعث ریزش اشکهای رفلکسی شود.
- اشک احساسی : اشکهای احساسی به دنبال استرس عاطفی، عصبانیت، ناراحتی، درد جسمی یا حتی خوشحالی شدید به وجود میآیند. این نوع گریه برای تثبیت خلقوخو انجام میشود و لزوماً با احساسات منفی همراه نیست. به همین دلیل است که بسیاری از مردم بعد از گریه کردن احساس بهتری دارند. برخلاف اشکهای پایه و رفلکس،اشکهای احساسی میتوانند به طور ارادی توسط فرد مهار شوند.
فواید گریه
- کاهش فشارهای روانی
- کاهش اضطراب و مدیریت استرس
- ابزاری برای جذب پشتیبانی، مراقبت و رسیدن به اهداف
- ایجاد همدلی و پیوند عاطفی
- تسکین درد
کارکردهای گریه
گریستن میتواند با هدف ایجاد همدلی و جلب توجه انجام شود. ما در برخورد با فردی که گریه میکند به دنبال راهی هستیم تا او را آرام کنیم و از رنج او بکاهیم، پس گریستن راهی برای آسایش، جلب کمک و پشتیبانی دیگران است. این یکی از ارزشمندترین کارکردهای اجتماعی گریستن است. هنگامی که در برابر دیگران گریه میکنیم، آنها آگاه میشوند که ما در شرایط آسیبپذیری هستیم. گریستن معمولاً در برابر کسانی انجام میشود که شخصیت پشتیبان داشته باشند.
گریه می تواند فریادی باشد برای توجه؛ راهی باشد برای درخواست حمایت و کمک از جانب دوستان و آشنایان وقتی عمیقاً به آن نیاز داریم؛ شیوهای است برای انتقال عواطف و احساسات درونی وقتی نمیتوانیم به بهترین شکل آنها را ابراز کنیم.
هنگامی که از مادر زاییده میشویم، گریه میکنیم. گریستن نوزاد با هدف تعامل و رفع نیازهاست. نوزاد به کمک گریستن به مادرش میفهماند که گرسنه است یا از بیماری رنج میبرد. گریستن در دوران نوزادی یک استراتژی انطباقی است و بخشی از نبرد انسان برای بقا محسوب میشود.
گریستن میتواند به عنوان یک ابزار برای دستیابی به اهداف یا پشتیبانی از سوی دیگران چه در کودکی و چه در بزرگسالی مورد استفاده قرار گیرد. به طور کلی گریه می تواند نوعی مکانیسم دفاعی باشد در جهت نزدیکتر کردن افراد به یکدیگر.
به طور کلی مردم گریه را نشانهٔ ضعف میدانند و برای همین است که در برابر گریه عزیزانشان پشتیبانی و حمایت عاطفی انجام میدهند یا میخواهند با برطرف کردن خواستههای آنان به اندوهشان پایان دهند. بسیاری از محققان به این نتیجه رسیده اند که بزرگسالان اغلب زمانی گریه میکنند که کاملاً تنها هستند.
همچنین گریه میتواند راهی برای ارزیابی ثانویه(secondary appraisal) باشد، به این معنی که به فرد کمک میکند میزان بیقراری و پریشانی خود را دریابد و احساسات خود را درک کند و بشناسد.
گریه کردن فشارهای روانی را کاهش میدهد.
به طور کلی گریه کردن راهکاری برای تخلیه احساسات و هیجانات است. روانکاوان بر این باورند که در فرآیند روانکاوی، درمانجو باید بتواند به کاتارسیس روانی بپردازد. کاتارسیس (Catharsis) به معنی تخلیهٔ افکار و احساسات است. برخی مواقع برای اینکه درمانجو احساس بهتری داشته باشد، باید احساسات بدتری را تجربه کند تا بهبود یابد و گریه کردن همین کار را انجام میدهد. برای همین است که میگویند گریه کن تا سبک شوی. ارسطو، فیلسوف یونانی، معتقد بود که گریه ذهن را پاک و تصفیه میکند.
در سال ۲۰۰۸ پژوهشی درباره حدود ۴۳۰۰ جوان [در بازه سنی ۲۰ تا ۳۹] در ۳۰ کشور مختلف انجام شد؛ بیشتر افراد، معتقد بودند که پس از گریه هم از نظر ذهنی، هم از نظر جسمی احساس بهتری دارند. بعضی هم گفته بودند که هیچ تغییری احساس نمیکنند و بعضی دیگر هم گفته بودند که پس از گریه احساس بدتری میکنند. به نظر میآید که ریشه این تفاوتها در درک فرد از شرایط اجتماعی نهفته است؛ مثلاً اگر فرد از گریه کردن جلوی بقیه خجالت بکشد، طبیعی است که وقتی تنها یا جلوی یکی از دوستان نزدیکش گریه کند احساس بهتری میکند. این تحقیق همچنین نشان میدهد که وقتی فرد تلاش کند گریه خود را سرکوب یا پنهان کند، احساس رهایی کمتری خواهد داشت.
یکی از واکنشهایی که پس از بروز اضطراب از انسان سر میزند گریه کردن است. گریه کردن پس از بروز حالات اضطرابی به فرد کمک میکند تا به تعادل جسمانی و روانی بازگردد. در این شرایط گریستن پس از یک حالت برانگیختگی رخ میدهد تا بدن را به حالت آرامش بازگرداند. به همین دلیل بیشتر کسانی که دچار اختلال وحشتزدگی(Panic disorder) هستند پس از بروز حملهٔ پنیک به طور ناخواسته گریه میکنند.
گریه کردن در سوگواری
هنگامی که ما یکی از عزیزانمان را از دست میدهیم ناخواسته دچار اندوه میشویم و ممکن است ماهها گریه کنیم. گریستن به ما کمک میکند تا مرحلهٔ سوگواری کردن را به خوبی سپری کنیم و دچار اختلال سوگ نشویم. از دیدگاه روانشناسی، سوگواری تا ۶ ماه میتواند طبیعی باشد و پس از آن به عنوان اختلال سوگ شناخته میشود که نیازمند رواندرمانی است. اگر گریستن یک رفتار همیشگی و بلندمدت باشد باید نگران بروز اختلال روانی در فرد باشیم. از سوی دیگر کسانی که با از دست دادن عزیزان گریه نمیکنند و اندوهشان را فرو میخورند نیز در خطر بروز اختلال روانی هستند.
شاید بزرگسالان نیز در نهایت، به همان دلیلی گریه میکنند که کودکان: کمک گرفتن از دوستان و آشنایان.
الگوهای گریستن در میان پسران و دختران تا هنگام بلوغ تفاوتی ندارد، اما در ۱۵ تا ۳۰ سالگی زنان بیشتر از مردان میگریند و در کل زنها ۴ تا ۵ برابر مردها گریه میکنند. دلایل آن بیشتر به شیمی بدن مربوط میشود. هورمون پرولاکتین زنان بیشتر از مردان است و این هورمون با ترشح شیر و اشک مربوط است. اشک زنان در ۱۵ تا ۳۰ سالگی حاوی پرولاکتین بیشتری از مردان است.