دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

مفهوم نگهداری ذهنی از دید پیاژه

اصل بقاء یا نگهداری یعنی بعضی از خصایص یک شئ، علی رغم تغییرات ظاهرش، ثابت باقی می مانند.

یکی از توانایی های کودک در دوره عملیات عینی(۷ تا ۱۱ سالگی)، توانایی درک مفهوم بقاء یا نگهداری ذهنی است.

مفهوم نگهداری ذهنی

تثبیت کمیت و ثبات بخشیدن به خصوصیات اشیا در نظر پیاژه، نگهداری ذهنی نامیده‌ می‌شود. پیشرفت بزرگی در مرحله عملیاتی در کودک حاصل می‌شود که بر اساس آن می‌تواند به دنیای خارج و به خصوصیات اشیا، ثبات و دوام ببخشد. این ثبات، نشانه ساخته شدن ملاک‌های ثابت در ساخت فکری کودک می‌باشد.

وقتی در شکل ظاهری اشیا و در ترتیب قرار گرفتن و ارتباط عناصر با یکدیگر، تبدیل بوجود بیاوریم، کودکی که واجد نگهداری ذهنی است، انسجام و تغییر ناپذیری در جریان تبدیل را حفظ می‌کند، در غیر این‌صورت تحت تاثیر شکل ادراکی قرار می‌گیرد و نمی‌تواند خصوصیات شی را درست در ذهن نگهداری کند. 

در حدود ۲ سالگی، کاربرد زبان آغاز می‌شود. واژه‌ها، به‌عنوان نمادها، می‌توانند اشیاء یا گروه‌هایی از اشیاء را بازنمایی کنند و هر شیء نیز می‌تواند، شیء دیگری را بازنمایی کند. برای مثال، کودک سه ساله ممکن است با تکه‌ای چوب به‌مثابهٔ اسب رفتار کند و در اتاق با آن اسب‌سواری کند؛ یا ممکن است چوب مکعب‌شکلی را اتومبیل، عروسکی را پدر، و عروسک دیگری را طفلی شیرخوار به‌حساب آورد.

هرچند کودکان سه یا چهار ساله می‌توانند به‌شیوهٔ نمادین فکر کنند، اما واژه‌ها و تصاویر ذهنی آنها هنوز به‌شیوهٔ منطقی سازمان نیافته‌اند. پیاژه، دو تا هفت سالگی را مرحلهٔ رشد شناختی پیش‌عملیاتی (preoperational) خوانده است، زیرا در این سن کودک هنوز قادر به درک برخی قواعد یا عملیات نیست. عملیات عبارت است از روش ذهنی جداسازی، ترکیب و یا تغییر دادن اطلاعات به‌شیوهٔ منطقی. برای مثال، اگر آب از لیوان بلند و باریک به لیوان کوتاه و پهن ریخته شود، بزرگسالان می‌دانند که مقدار آب تغییر نکرده، زیرا می‌توانند این تغییر شکل را در ذهن خود وارونه کنند، یعنی می‌توانند در ذهن خود مجسم کنند که می‌توانند آب را از لیوان کوتاه به لیوان بلند، یعنی به وضعیت اولیه، بازگردانند.

در مرحلهٔ پیش‌عملیاتی رشد شناختی، درک کودکان از برگشت‌پذیری و عملیات ذهنی دیگر یا ضعیف است و یا وجود ندارد. در نتیجه، به‌قول پیاژه، هنوز آنها به نگهداری ذهنی (conservation) نرسیده‌اند و نمی‌توانند بفهمند که آب وقتی از لیوان بلند به لیوان کوتاه ریخته می‌شود، مقدارش ثابت می‌ماند.

فقدان نگهداری ذهنی، در آزمایش با خمیر نیز دیده می‌شود: به کودکان مقداری خمیر داده می‌شود تا آن را به‌صورت گلوله‌ای همانند گلولهٔ خمیری دیگر در آورند. پس از آنکه کودک گلوله را ساخت و قبول کرد که دو گلوله مثل هم هستند، آزمایشگر یکی از گلوله‌ها را به‌عنوان ‘مرجع’ نگه می‌دارد و گلولهٔ دیگر را به‌صورت سوسیس باریکی در می‌آورد. کودک شاهد این کار است و می‌بیند که مقدار خمیر کم یا زیاد نشده است. با این حال، حتی در حدود ۴ سالگی هم قبول نمی‌کند که مقدار خمیر در این دو شیء برابر است، بلکه می‌گوید مقدار خمیر شیء دراز بیشتر است (شکل مفهوم نگهداری ذهنی). تنها پس از ۷ ‌سالگی است که بیشتر کودکان می‌گویند مقدار خمیر در شیء درازتر با مقدار خمیر گلولهٔ مرجع برابر است.

نگهداری ذهنی

به‌نظر پیاژه جنبهٔ کلیدی مرحلهٔ پیش‌عملیاتی این است که کودک نمی‌تواند در آنِ واحد توجه خود را بر بیش از یک جنبه از موقعیت متمرکز سازد. به‌همین دلیل نیز در تکلیف نگهداری مقدار خمیر، کودک پیش‌عملیاتی نمی‌تواند همزمان به‌طول و قطر گلولهٔ خمیری توجه کند. علاوه بر این، پیاژه معتقد بود که تفکر پیش‌عملیاتی، زیر سلطهٔ تأثرات بصری است. در مرحلهٔ پیش‌عملیاتی، تغییری در نمود بصری خمیر، بیش از کیفیت‌های غیرآشکار آن، مانند جرم یا وزن بر کودک تأثیر می‌گذارد.

اتکاء کودکان خردسال بر تأثرات بصری به‌صورت روشن تری در آزمایش نگهداری عدد دیده می‌شود. اگر دو ردیف مهره را همتا کرده و تناظر یک به‌یک بین آنها برقرار کنیم، خردسالان تأیید می‌کنند که در هر دو ردیف، تعداد مهره‌ها یکسان است (شکل نگهداری عدد). اما اگر مهره‌های یکی از دو ردیف را به‌هم نزدیکتر کنیم و به‌شکل خوشه در آوریم، کودکان پنج‌ساله مهره‌های ردیف دست‌نخورده را بیش از ردیف دیگر می‌پندارند، حال آنکه تعداد مهره‌های هر دو ردیف برابر است. تأثیر بصری ردیف طولانی‌تر، تساوی عددی دو ردیف همتای قبلی را از بین می‌برد. اما کودکان هفت‌ساله چنین استدلال می‌کنند که اگر تعداد اشیاء قبلاً برابر بوده، حالا هم باید برابر باشد. در این سن، نقش تساوی عددی بارزتر از برداشت بصری است.

نگهداری ذهنی عبارت است از تثبیت کمیت خارجی در ذهن. به عبارت دیگر کودک کمیت های بیرونی را تثبیت کرده و چیزی به نام “متغیر” در ذهنش به وجود می آورد.

پست های مرتبط

پایه و اصول نگهداری ذهنی

عملیات

نگهداری ذهنی، منتج از ذهن عملیاتی است. ذهن عملیاتی، ذهنی است که وجوه مختلف و خصوصیات اشیا را بهم مرتبط و هماهنگ می‌کند و آنها را به صورت یک نظام کلی، یکپارچه ترکیب می‌کند. مشخصه عملیات متقابل آن است که وقتی عملیات اول با عملیات متقابل ترکیب می‌شود، هم ارزی و تعادل بوجود می‌آید. تغییراتی که در عملیات انجام می‌گیرد، همواره با یک نامتغیر است. نامتغیر ملاک تغییر ناپذیری ذهنی کودک است که به نگهداری ذهنی منتج می‌شود.

پس نگهداری ذهنی، نشانه روان‌شناختی تکمیل یک ساخت عملیاتی است. 

پیاژه معتقد است که عملیات، مجموعه ای از فعالیت های ذهنی است که از ۲ ویژگی برگشت پذیری و انعطاف پذیری برخوردار باشد. همچنین از خصوصیات این دوره، حل مسائل عملی و واقعی از طریق آزمایش و خطا است. 

تفاوت بین عمل و عملیات:

  • عمل: رفتار قابل مشاهده فرد که الزاما بازگشت پذیر نیست
  • عملیات: فعالیتی درونی است که بازگشت‌پذیر است. عملیات ذهنی و درونی است. مثلا وقتی کودک با مساله ای درگیر است، در ذهنش راه حل های متعددی را در نظر می گیرد و بالاخره یکی را بر می گزیند.

بازگشت پذیری

پایه اصلی نگهداری و تثبیت ذهنی است. بازگشت‌پذیری، امکان بازگشت به نقطه شروع است. این امکان به دو شکل ذهنی و عملی متجلی می‌شود. در بازگشت پذیری ذهنی، کودک می‌تواند در ذهن عملیات بازگشت پذیر انجام دهد یعنی به نقطه شروع برگردد. در بازگشت‌‌پذیری عملی که مبتنی بر بازگشت‌پذیری ذهنی است، کودک در عمل، عملیات بازگشت‌ پذیری انجام می‌دهد. بازگشت‌پذیری، موید وجود یک تعادل دائمی میان درون‌سازی در روان‌بنه و منطبق ساختن روان‌بنه به اشیا است. 

اگر ظاهر اشیای خارجی (از جهات مختلف) تغییر کند، وضع آنها در ذهن کودک ثابت می ماند و او چنین تشخیص می دهد که این اشیای به ظاهر تغییر کرده، همان اشیای سابق هستند و فرقی نکرده اند. نگهداری و تثبیت ذهنی، تابع مساله مهم بازگشت پذیری است. به این معنی که در هر عملی امکان بازگشت به نقطه شروع وجود دارد.

استدلال های کودکان در نگهداری ذهنی

  1. استدلال این همانی (identity) : یعنی کمیت شئ در اشکال مختلف همان است که در ابتدا بوده. مثلا خمیر لوله شده، همان خمیر گلوله ای است. 
  2. استدلال بازگشت پذیری (reversibility) : کودک می توان شیئی که حالتش عوض شده است را به همان حالت اول باز گرداند. مثلا می توان دوباره مقدار آب را به داخل لیوان قبلی ریخت که همان مقدار سابق را نشان دهد.
  3. استدلال جبرانی (compensation) :  در تغییر شکل اشیاء یک مورد، مورد دیگر را جبران می کند. مثلا کودک دو خط را برابر تشخیص می دهد و می گوید که بلندی یک طرف خط، کوتاهی طرف دیگر آن را جبران می کند. 

جنبه های مختلف نگهداری ذهنی

  • ۱ -نگهداری ذهنی ماده ( ۸ سالگی )، وزن ( ۹ سالگی ) و حجم ( ۱۲-۱۱ سالگی )
  • ۲- نگهداری ذهنی عدد 
  • ۳- نگهداری ذهنی طول 
  • ۴-نگهداری ذهنی سطح 

نگهداری ذهنی

ردیف کردن یا ردیف بندی (seriation):

یعنی مرتب کردن اشیاء بر طبق خصوصیات کمی مانند وزن یا اندازه (یاسایی، ۱۳۸۳). مقدمه های این فرآیند در مرحله حسی – حرکتی طرح ریزی می شوند. کودکی که در حدود ۲ سالگی است وقتی به ساختن برج هایی به کمک مکعب های چوبی دست می زند، تفاوت ابعاد آن ها را تمیز می دهد و دو برج کوتاه و بلند را از هم متمایز می سازد، به یک نوع عمل ردیف کردن در حد ابتدایی پرداخته است؛ اما تنها در این مرحله است که با روش نظام دار و بر اساس مقایسه در ساختن ردیف، توفیق حاصل می کند(منصور، ۱۳۸۱).

کودک می تواند چنین استدلال کند که اگر A بزرگتر B است و B بزرگتر از C است پس A بزرگتر از C است. شناسایی خواص اعداد نیز مستلزم این توانایی است(سیف، ۱۳۸۲). کودک در این مرحله استنباط فراروند هم دارد، یعنی ردیف کردن را به صورت ذهنی انجام می دهد.

توانایی طبقه بندی کردن (classification)

منظور از طبقه بندی، منطق جز و کل است که به کودک امکان می دهد که اجزا را در کل داخل سازد یا برعکس، اجزا را از کل جدا کند. یعنی دسته کردن گروهی از اشیاء برحسب شباهت ها و تفاوت های بین آنها که نیاز به توانایی درک روابط میان آن اشیاء را دارد. فرآیند طبقه بندی کردن اشیاء مستلزم قرار دادن خرده طبقه های مربوط در طبقه بندی کلی تر است به نحوی که طبقه کلی دارای هویت همه خرده طبقه ها باشد(سیف، ۱۳۸۲). در آزمایش پیاژه با ۲۰ مهره چوبی (۱۸ تا قهوه ای و ۲ تا سفید) کودکان مرحله قبل اظهار می کردند که تعداد مهره های قهوه ای از مهره های چوبی بیشتر است زیرا تحت تاثیر کثرت آن ها قرار گرفته بودند(کرین، ۲۰۰۰).

انواع طبقه بندی

  • شکل، رنگ، اندازه یا مجموعه ای از این سه. 
  • هرچه سن کودک بیشتر شود، شیوه های طبقه بندی آنها متنوع تر است. 

مفهوم نگهداری ذهنی

روش آزمایش در مورد ارزیابی نگهداری ذهنی

روش پیاژه برای مطالعه توانایی‌هایی شناختی، روش مخصوصی است که آن را روش بالینی نامیده ‌است. پیاژه معتقد است روش بالینی، از هر دو روش مشاهده محض و تست استفاده می‌کند بدون آنکه مشکلات آنها را داشته‌باشد. در روش بالینی پیاژه، شرایطی برای کودک فراهم می‌شود که با لوازمی به عمل بپردازد و با مفاهیم خود جواب سوالات را بدهد و استدلال کند. در این روش ضمن مصاحبه با کودک و عمل او بر روی لوازم آزمایشی، سعی می‌شود که فکر او قدم به قدم دنبال شود تا به عمق فکر او دسترسی پیدا کنیم.

ویژگی برجسته روش بالینی پیاژه وجود استدلال مخالف، برای وارسی استدلال کودک است. در این استدلال سعی می‌شود که از واژه‌های سطوح کودکی استفاده‌ شود. استدلال مخالف مشخص می‌کند که آیا این فکر به خود کودک تعلق دارد یا به صورت تصادفی بیان شده است. معمولا کودکان در مقابل استدلال مخالف آزمایشگر به دو طرف متمایل می شوند: یا دچار تردید می‌شوند و یا بر عقیده خود استوار می‌مانند. کودکانی که به سطح نگهداری ذهنی رسیده باشند، دچار تردید نمی‌شوند و همچنان استدلال خود را تکرار می‌کنند. تکرار استدلال و عدم تردید در کودک ، نشانه الزام ذهنی در او به شمار می‌رود. 

منابع : 

  1. نظریه های رشد ویلیام کرین
  2. نظریه های یادگیری هرگنهان
  3. ژنتیک منصور
  4. رشد و شخصیت کودک، ترجمه مهشید یاسایی
۳.۹ ۲۲ رای ها
رأی دهی به مقاله

همه ما در مراحل و زمان هایی از زندگی، نیاز به گفت و گو و مشاوره داریم. جهت دریافت وقت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ تماس بگیرید.

2 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها