دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

مشکلات نظریه داروین

اصلی‌ترین نقدها به نظریه تکامل داروین، مفهوم "پیچیدگی کاهش‌ناپذیر" است

نظریه تکامل داروین، با وجود پذیرش گسترده در جامعه علمی، همچنان با برخی مشکلات و نقدها مواجه است.

داروین

نظریه ی داروین در چهار حوزه ی قابل توجه، با مشکلاتی جدی روبرو بود:

  • ۱- مکانیسم وراثت
  • ۲- ابزاری که با آن، تغییرات جدید می تواند به خط تباری وارد گردد
  • ۳- وجود رفتار فداکارانه
  • ۴- این واقعیت که به نظر می رسد برخی ویژگی های حیوانات، ظاهرا آنها را در میدان تنازع بقا در وضعیت نامناسب قرار می دهد.

پیرامون دو مسئله ی نخست، داروین هیچ چیزی درباره ی مبنای ملکولی وراثت نمی دانست. نظریه ی خود او برای وراثت (که برخی اوقات تئوری همه زایی خوانده می شود ، شامل ژومول هایی است که در سراسر بدن جریان دارند) آن قدر نامربوط است که ارزش بررسی کردن ندارد. اما درمورد دو مسئله ی آخر, داروین پیشرفت های بیشتری داشت. 

samمسئله ی فداکاری

وقتی روحانیون طبیعیدان قرن ۱۹، به جهان می نگریستند، عمارتی موزون و سرشار از نشانه های تدبیر، هدف و کرم جاودانه ی پروردگار را می دیدند. نگاه داروین، اما متفاوت بود. او جهانی می دید بیرحم و بی هدف که از مخلوقاتی درگیر تنازعی بی امان برای بقا، اشغال شده است. داروین همچنین مصر بود، که هر ساختار و غریزه ی پیچیده, باید برای دارنده ی آن, و نه برای حیوانات غیر خویشاوند، سودمند باشد.

داروین یاد آور می شود که انتخاب طبیعی “هیچ گاه، هیچ چیزی را که برای خود موجود زیانبار باشد، تولید نخواهد کرد، چراکه انتخاب طبیعی تنها به نفع هر فرد و در راستای منافع او عمل می کند“(داروین, ۱۸۵۹). با این همه, داروین نمی توانست چشم های خود را بر مثال های بی شماری از همکاری در طبیعت ببندد: حیوانات همدیگر را می جورند، غذای خود را تقسیم می کنند و خود را به خاطر سود و منافع دیگران به خطر می اندازند.

با این وجود به نظر می آید که فداکاری آن قدر ها که مفسران پس از داروین را به زحمت انداخت برای خود وی زحمتی به وجود نیاورد. پاسخ شخص داروین به مسئله ی از خود گذشتگی, کاملا روشن نیست و او در چاپ های مختلف کتاب منشا تفاسیر را در سطوح متفاوتی ارائه می کند. او برخی اوقات به تفسیرهای فردگرایانه نزدیک می گردد, اما معمولا بر این باور است که احتمال نازایی برخی افراد باید به کل بزرگتری سود برساند:

انتخاب طبیعی برخی اوقات در حیوانات کاملا اجتماعی, از طریق حفظ تغییراتی که تنها برای گروه سودمند است, به طور غیر مستقیم بر فرد اعمال اثر می کند… ازاین روست که ساختارهای بی نظیر بسیاری همچون ساختارهای ابزار گرده افشانی, یا نیش زنبورهای کارگر, یا آرواره های مستحکم مورچه های سرباز که سودی اندک یا هیچ برای فرد یا زادگان او دارند, تکامل یافته است. (داروین, ۱۸۷۱)

 توضیحاتی که در سطح گروه برای توجیه فداکاری حشرات ارائه می شد, تا ۱۰۰ سال پس از انتشار کتاب منشا, همچنان ثابت و پابرجا بود, گرچه امروزه دیگر نظریات شکست خورده ای محسوب می شوند. یک مطالعه ی دوران ساز سرانجام مسئله ی فداکاری را که نادیده گرفته بود, حل کرد. این مطالعه ی همیلتون (۱۹۶۴) بود, کسی که تصور داروین را از شایستگی با بسط آن به نظریه ی شایستگی فراگیر و انتخاب خویشاوندی, گسترش داد. اندیشه ی انتخاب خویشاوندی امروزه به ابزاری بسیار قدرتمند در آشکار ساختن بسیاری از ابعاد رفتار انسان ، مبدل گشته است. 

انتخاب طبیعی یا انتخاب جنسی؟ بلاتکلیفی بر سر جنس

پست های مرتبط

مم چیست؟

evolution-hommeایده ی انتخاب طبیعی داروین بر این قرار بود که موجودات زنده باید به مشخصه های فیزیکی و رفتاری بهینه ای برسند تا بتوانند از رقبای خویش پیش افتند. در این صورت, بیشتر ویژگی های گیاهان و حیوانات باید نقشی سازگارانه در تنازع بقا داشته باشند و طبیعت نباید اجازه ی هیچ اسراف و تلف کردنی را داده باشد. پس درباره ی دم طاووس چه می توان گفت؟ این دم نه کمکی به تندتر یا بهتر پرواز کردن طاووس می کند و نه او را در مقابله با رقبا یا عقب راندن صیادان یاری می نماید و در واقع, به نظر می رسد, که شکارچی اصلی طاووس, یعنی ببر, با استفاده از دم پرنده است که در پایین کشیدن آن متبحر و زبر دست شده است. ظاهرا این یک تناقض آشکار است, ویژگی دست و پا گیری که باید مدت ها پیش از این, توسط انتخاب طبیعی حذف می شد. به نظر می رسد چنین ویژگی هایی برنامه ی سازش گرا را به چالش می کشند, و حتی داروین یک بار اظهار نمود: “منظره ی یک پر در دم طاووس ، هر آن گاه که در برابر دیدگانم قرار می گیرد ، مرا بیمار می کند!” (نقل قول از کرونین, ۱۹۹۱)

البته دم طاووس, تنها استثنا نیست: در بسیاری از گونه های حیوانات یکی از جنس ها (معمولا جنس نر) آرایش پر زرق برقی دارند که هیچ نقش عملکردی مشخصی نداشته و یا حتی اختلال آمیز به نظر می رسند. وقتی نرها و ماده ها در برخی مشخصه های فیزیکی ، مانند این, از یکدیگر تمایز می یابند, گفته می شود که از لحاظ جنسی دو شکلی دارند ( به عبارتی نر و ماده دو قالب متفاوت دارند). دو شکلی جنسی در سراسر سلسله ی حیوانات, با درجه های متفاوتی یافت می شود. برخی گونه ها مثل کاکایی کوچک, هیچ نشانی از دوشکلی ندارند, درحالی که در سایر گونها نظیر طاووس و مرغ ویدا نرها دم هایی بسیار بلند  و پر زرق و برق دارند. برخی از این تفاوت ها می توانند در اصل نتیجه ی انتخاب طبیعی باشند: نرها و ماده ها ممکن است منابع غذایی متفاوتی را مورد استفاده قرار دهند, و به طور کلی پستانداران ماده, بیش از نرها برای مراقبت از زاده ها سازگاری یافته اند. اما هرچقدر هم که زیرکانه و با ابتکار اصل انتخاب طبیعی را به کار بگیریم, بازهم با منظره ی تقریبا ریشخند آمیز دم طاووس روبه رو هستیم.

داروین در ۱۸۷۱, با بینش عمیق و عزم راسخ خود, پاسخی برای این به ظاهر ناسازه یافت. او در کتاب نسب انسان و انتخاب در رابطه با جنس(۱۸۷۱), توضیحی ارائه نمود که تا امروز همچنان (با اصلاحاتی) مورد پذیرش است. نیروی انتخاب طبیعی با نیروی انتخاب جنسی تکمیل می گردد: افراد ویژگی هایی دارند که آنها را برای اعضای جنس مخالف جذاب می سازد یا آنکه برای رقابت با اعضای همجنس به منظور دسترسی به جفت یاری می کند. در نتیجه, دم طاووس نر, به عنوان مثال, برای خوشایند ماده ها شکل گرفته, در حالیکه شاخ های مرال به عنوان اسلحه هایی در پیکار نر در بابر نر برای دستیابی به ماده عمل می کند.

humain

هسته ی نظری نسب انسان نتوانست پایدار بماند و در طول ۱۰۰سال پس از آن، انتخاب جنسی رد شد، مورد بی اعتنایی قرار گرفت و یا نقش آن تا حد بسیاری تنزل پیدا کرد. اما امروزه اتفاق نظر بر این است که انتخاب طبیعی برای توضیح شکل های گوناگون ظاهر و رفتار در گونه هایی که تولید مثل جنسی دارند, کافی نیست. انتخاب طبیعی باید با نیروی انتخاب جنسی که شامل انتخاب ماده است, تکمیل گردد.

با توجه به پژوهش های ۲۰ سال اخیر که جانی دوباره به نظریه ی انتخاب جنسی بخشیده, شاید شایسته تر آن باشد که کلام آخر را به داروین بسپاریم. بنا به گفته ی رمانز, در مقاله ای از داروین که پیش از گردهمایی انجمن جانور شناسی و تنها چند ساعت قبل از مرگش, برای او خوانده شد, چنین آمده بود:

و شاید اجازه داشته باشم که در اینجا بگویم, پس از آنکه با تمام توان خود, دلایل مختلفی را که بر علیه اصل انتخاب جنسی ارائه شده ارزیابی کردم, بازهم قاطعانه به صحت آن معتقدم. (نقل قول از کرونین, ۱۹۹۱, ص۲۴۹)

منبع:  تکامل و رفتار انسان /نویسنده: جان کارت رایت/ مترجم: بهزاد سروری خراشاد، ویراستار: عبدالحسین وهاب‌زاده

نظریه تکامل داروین، با وجود پذیرش گسترده در جامعه علمی، همچنان با برخی نقدها و چالش‌ها مواجه است. در اینجا به چند مورد از این نقدها اشاره می‌کنم:

  1. کمبود شواهد فسیلی: یکی از نقدهای اصلی به نظریه داروین، کمبود شواهد فسیلی است که مراحل انتقالی بین گونه‌های مختلف را نشان دهد. به عنوان مثال، فسیل‌هایی که نشان‌دهنده مراحل انتقالی بین میمون و انسان باشند، به طور کامل کشف نشده‌اند.
  2. پیچیدگی کاهش‌ناپذیر: برخی از منتقدان معتقدند که برخی از ساختارهای زیستی بسیار پیچیده هستند و نمی‌توانند به تدریج از طریق انتخاب طبیعی تکامل یافته باشند. این مفهوم به عنوان “پیچیدگی کاهش‌ناپذیر” شناخته می‌شود و به عنوان یکی از موانع برای تکامل داروینی مطرح شده است.
  3. تأثیرات محیطی و ژنتیکی: نظریه داروین بیشتر بر انتخاب طبیعی تأکید دارد، اما برخی از منتقدان معتقدند که تأثیرات محیطی و ژنتیکی نیز نقش مهمی در تکامل دارند و باید در نظر گرفته شوند.
  4. نقص در توضیح رفتارهای اجتماعی و اخلاقی: نظریه داروین بیشتر بر تکامل فیزیکی و زیستی تأکید دارد و نمی‌تواند به طور کامل رفتارهای اجتماعی و اخلاقی انسان‌ها را توضیح دهد.
۳ ۲ رای ها
رأی دهی به مقاله

همه ما در مراحل و زمان هایی از زندگی، نیاز به گفت و گو و مشاوره داریم. جهت دریافت وقت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ تماس بگیرید.

1
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها