شخصیت عصبی از دیدگاه هورنای
انتظارات شخص عصبی خودخواهانه است
تحقیر، سرزنش، تنبیه و مقایسه کودک با همسالانش موجب می شود هسته عصبیت که از نظر هورنای “اضطراب و نفرت” است، در او ایجاد شود
کارن هورنای اعتقاد دارد ریشه عصبیت در زمان کودکی شکل می گیرد و علت آن رفتارهای والدین و اطرافیان کودک است. تحقیر، سرزنش، تنبیه و مقایسه کودک با همسالانش موجب می شود هسته عصبیت که از نظر هورنای “اضطراب و نفرت” است، در او ایجاد شود. این امر سبب ایجاد یک تضاد اساسی در شخصیت کودک می شود.
هورنای، شخص عصبی را مثل کسی میداند که از پشت یک شیشه مه آلود به دنیا نگاه میکند. تمام دنیای او شخصیتی است که در ذهن خود برای مقابله با خشم ساخته و تمام تلاشش رسیدن به آن شخصیت ایده آل است. خود ایده آلی که میتواند انتقام او را از کسی که عصبانی اش کرده و تاکنون توان مقابله با او را نداشته بگیرد. اما خود ایده ال فقط یک تصور است. انسانهای عصبی هرگز به خود ایده آلشان برای گرفتن انتقام از دنیا و مردمان آن نمیرسند. این تلخ ترین حقیقت عصبیت است.
فرد عصبی برای این که نفرت عمیق و اضطرابش را کمتر حس کند و درد کمتری را متحمل شود متوسل به سه تاکتیک دفاعی می شود که این تاکتیک ها به نوبه خود باعث تشدید عصبیت شده و یکسری عوارض دیگر به بار می آورند.
۱- تاکتیک اول این است که کودک به علت ترس از آزار دیدن از والدین مستبد خود، جوری رفتار می کند که در صدد جلب محبت و تایید والدین بر آمده و کودکی سربراه و تسلیم و رام بار می آید. (مهر طلب)
این تیپ عصبیت، در بین خانمها بیشتر شایع است. مهرطلب به تیپ برتری طلب وابسته است. یعنی اساس وجود چنین تیپی برتری طلبها هستند. چیزی غیر از توقعات زیاد و بالای خود درک نمیکنند. انتظار دارند توقعاتشان بدون آن که تلاشی درباره آن انجام دهند توسط دیگران برآورده شود. در صورتی که کسی از دست آنها ناراحت شود، نسبت به خودشان دشمنی پیدا میکنند و خودویرانگری و خودخوری شدیدی از خودشان بروز میدهند.
مهر طلبها مدام دنبال این هستند که عشق و محبت تمام افرادی که با آنها روبرو میشوند را به دست آورند. همه او را دوست داشته باشند. اگر کسی آنها را دوست نداشته باشد و یا محبتی که انتظار دارند به آنها نداده باشند، با خیالبافی و تخیل که ویژگی همه عصبیهاست، سعی میکنند تصور کنند که آن شخص هم عاشق آنهاست. همین که از محبت طرف مقابل خیالش راحت شد، توقعات دور از انتظار و خودخواهانه دارد. مهرطلبها در عشق بسیار پرتوقعند و به همین خاطر هیچ وقت به عشقی که مدنظرشان است نمیرسند.
تیپ زنهایی که با وجود زندگی مرفه و شوهر فعال، خیانت میکنند، زنهای خانه داری که دوست دارند زیر دست باشند و در خانه بنشینند و مرد توقعات بی اندازه آنها را بدون این که خودشان تلاشی بکنند برآورده کند، تیپ مردها یا زنهایی که با حقیر کردن خود سعی در طلب عشق دارند، همه از نوع مهر طلب هستند.
۲- تاکتیک دیگر دقیقا برعکس حالت قبل است یعنی عقده هایی که از زمان کودکی در او شکل می گیرد باعث می شود کودک بعدها تبدیل به فردی پرخاشگر و سلطه جو شود. وی تمایلات شدید برتری طلبانه، استثمارگرانه و حق به جانب دارد که برای اثبات برتری اش مدام در پی سرزنش و تحقیر دیگران بر می آید. باید توجه داشت که شخص برتری طلب نیز به همان اندازه مهرطلب و احساس ضعف و حقارت دارد ولی از ترس اینکه مبادا بقیه به این احساس ضعف او پی ببرند، یک قیافه و در واقع یک ماسک حق به جانب و مغرورانه به خود می گیرد. (برتری طلب)
آنها نسبت به دیگران عمیقا احساس نفرت دارند و نگرانند که مبادا به این کاخ پوشالی که برای خود ساخته اند آسیبی وارد کنند. البته گاهی اوقات به صراحت این رفتارها را بروز نمی دهند و هدفشان این است که بیشتر بتواند از بقیه سو استفاده کنند و اعتبار خیالی خود را بالاتر ببرند.
برتری طلبها سعی دارند با کنترل اوضاع و برتری بر تک تک افراد جامعه، حتی فرزند خود، عصبیت خود در گذشته را درمان کنند. برتری طلبها فقط و فقط اطاعت را میفهمند. حتی اگر یک دستور آنها اجرا نشود خشم زیادی از خودشان بروز میدهند. ممکن است هر نوع کار خطرناکی انجام بدهند. انها توقع بسیار بالایی از خود و دیگران دارند. ممکن است با سرعت و قدرت بسیار بالا کار کنند و از دیگران هم همین قدر کار بکشند. مشکلات دیگران را درک نمیکنند. احساس میکنند هر کسی که از دستور آنها اطاعت نکند با آنها دشمنی دارد. بسیار جاه طلبند و برای رسیدن به جاه طلبی هر کاری میکنند.
این تیپ از عصبیها با این که از همه تیپهای دیگر فعال ترند، اما هیچ وقت از زندگی راضی نیستند. و از هیچ موفقیتی احساس خوشحالی نمیکنند. همان طور که توضیح دادیم. بسیاری از کسانی که در شرایط سخت اجتماعی بزرگ شدند، در کودکی تحقیر شدند و هرگز نتوانستند در کودکی لذت درست از زندگی ببرند، در اینده تبدیل به همین برتری طلبها خواهند شد. آنها هیچ احساس انسانی در وجودشان نیست و توقع آنها از جامعه بیشتر از حد معمول است.
۳- تاکتیک سوم این است که کودک سعی می کند هر چه بیشتر از دیگران فاصله بگیرد و نیازهای خود را آن قدر محدود می کند که کمتر مجبور باشد با دیگران در تماس باشد (عزلت گزین).
این تیپ، تنبل ترین تیپ در بین عصبیها هستند. آنها بیشتر از هر انسانی در تخیلات سیر میکنند. خودایدهآل آنها با خود واقعی شان فاصله زیادی دارد. نمیتوانند تصور کنند این انسان تنبل، بدون تخصص، بدون فکر و بدون هدفی برای آینده خود واقعی آنهاست. آنها با ساختن تخیلی از شهرت، قدرت و تظاهر به درویش مسلکی سعی دارند خودشان را گول بزنند که زندگی درستی دارند.
این تیپ ادمها از پشت سخت ترین مهها به دنیا نگاه میکنند و واقعاً هیچ چیزی را در دنیا همان طور که هست نمیبینند. از نظر آنها همه با او دشمنی دارند و برای رهایی از این دشمنی باید از مردم دوری کنند. از عشق فراری هستند و اگر کسی واقعاً هم او را دوست داشته باشد با توهین به شخص سعی میکند او را از عشق فراری بدهد. آنها تماشاگر بی دخالت زندگی اند و انتظار دارند که جهان در گذر، او را هم در نظر بگیرد و برای موفقیت او هم نقشه ای بکشد.
تیپ هنرمندان شکست خورده، مردهایی که توی خانه مینشینند تا کار سراغشان بیاید و نجاتشان بدهد و تیپ زنهایی که منتظر شوهرند تا نجات پیدا کنند، آدمهایی که مدام بهانه میگیرند و کاری انجام نمیدهند از این دست عصبیها هستند.
شخص عصبی نسبت به خود حقیقی اش و آنچه که واقعا هست دید بسیار منفی دارد و از خودش بدش می آید. بنابراین برای فرار از واقعیت، یک خود ایده آلی می سازد که بازتابی از آرزوها و تمایلات فروخفته اوست. این کار سبب می شود که هر چه بیشتر از خودش فاصله بگیرد و طبعا به این دلیل به مرور با خود واقعی اش بیگانه می شود (از خود بیگانگی شخصیتی). البته به یک قسمت از وجودش واقف است و این موضوع را زمانی احساس می کند که خود واقعیش را با خود ایده آلش مقایسه می کند.
شخص عصبی نمی تواند هیچ چیز را درست و آن طور که واقعا هست ارزیابی کند. نمی تواند بفهمد زیبایی، هوش و توانایی اش چه مقدارش حقیقت دارد و چه مقدارش زاییده وهم و خیال اوست. احساسات واقعی خود را نمی تواند درک کند. از دیگر تصورات او که ناشی از خود ایده آل است، اینست که او همیشه می خواهد علم و دانش، فضائل و قدرت و توانایی را به حد کمال مطلق داشته باشد و چون در عالم واقع هرگز به آن نمی رسد احساس یاس، حقارت و سرخوردگی می کند.
کوشش های سالم ناشی از ذات بشر برای پیشرفت و ترقی است در حالی که منشا و انگیزه عظمت طلبی، تحقق بخشیده به خود ایده آلیست که در آن فرد احساس اجبار می کند و از روی رضایت و آزادانه نمی تواند عمل کند. چون انتظارات شخص عصبی خودخواهانه است، امکانات و محدودیت های دیگران را در نظر نمی گیرد.
از دیگر ویژگی های او اینست که می خواهد انتظاراتش برآورده شوند بدون آنکه خودش قدمی بردارد و تلاش کند. انتظار دارد موقعیت بهتری برایش فراهم کنند. گاهی به روشنی نمی داند چه چیزی می خواهد و توقعاتش چیست و از دیگران انتظار دارد که توقعاتش را حدس بزنند.
منبع: کتاب “عصبیت و رشد آدمی” اثر کارن هورنای