دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

حافظه اکتسابی

نحوه ضبط و ذخیره حافظه

مدار پاپز

حافظه اکتسابی بیشترین مقدار حافظه موجود در مغز انسان را تشکیل می دهد. تشکیل حافظه اکتسابی شامل سه مرحله است:

۱- دریافت: رسیدن اطلاعات به قشر حسی- حرکتی مغز. قشر حسی-حرکتی برای بیشتر از چند ثانیه نمی تواند آن چه را دریافت نموده، نگهداری کند. این حالت، «حافظه ی اولیه» نامیده می شود.

۲- ضبط: گذشتن از دستگاه ضبط مغز. این قسمت از حافظه را «حافظه نزدیک» می نامند.

۳- ذخیره: حفظ اطلاعات در قشر ارتباطی مغز. اطلاعات جدید پس از گذشتن از مرحله ی ضبط، با اطلاعات مشابه قبلی مقایسه، طبقه بندی و در نهایت ذخیره می شوند. اطلاعات ذخیره شده در این مرحله شامل مجموعه اطلاعاتی است که انسان از زمان تولد تا حال حاضر دریافت کرده است. این قسمت «حافظه ی دور» نامیده می شود.

نحوه ی ضبط و ذخیره ی حافظه: هنوز به صورت کامل مشخص نشده است و فرضیه های گوناگونی در مورد آن وجود دارد. در مورد «حافظه ی اولیه»، فرضیه ای تحت عنوان «مدار نوسانی» بیش از سایر فرضیه ها معتبر است. بر اساس این فرضیه، پتانسیل عمل عصبی در یک مدار عصبی چند مرحله ای دوران می کند. با ورود پتانسیل عصبی جدید یا با خسته شدن مدار نوسانی، این حافظه پاک می شود. فرضیه ی دیگر در مورد حافظه ی اولیه، فرضیه ی «تقویت بعد از کزازی» است. طبق این فرضیه پس از تحریکات پشت سر هم یک مدار، یک مرحله ی چند ثانیه ای خستگی سیناپسی و سپس یک مرحله ی افزایش تحریک پذیری وجود دارد که اگر در این زمان مدار تحریک شود، شدیدتر از حالت طبیعی پاسخ می دهد. این مکانیسم می تواند مبنای یک حافظه ی کوتاه مدت باشد.

مدار پاپزدر مورد مکانیسم حافظه دور یا حافظه ی ثانویه نیز فرضیه های متفاوتی وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:

۱- تشکیل سیناپس های جدید: طبق این فرضیه تشکیل و تثبیت خاطرات در مغز، ناشی از تغییرات تشریحی در سیناپس ها و تشکیل دائمی یا نیمه دائمی سیناپس های جدید است.

۲- انهدام سیناپس های زائد: بر اساس این فرضیه، از هنگام تولد تا دو سالگی تعداد سیناپس های بین نورون ها بسیار زیاد شده و تا هشت برابر تعداد سیناپس های یک انسان بالغ می رسد. تعداد این سیناپس ها تا ده سالگی تقریباً ثابت می ماند، اما پس از آن به تدریج سیناپس های بدون استفاده تحلیل می روند و بقیه باقی می مانند. این فرضیه، مکانیسم حافظه ی ثانویه را شبیه ادوات الکترونیکی دارای قابلیت تغییر اطلاعات و قابل برنامه ریزی توصیف می کند.

۳- تغییرات فیزیکی یا شیمیایی در پایانه های پیش سیناپسی: بر اساس این فرضیه، تغییرات فیزیکی یا شیمیایی در غشای سلول های عصبی بر اثر تسهیل انتقال سیناپسی به واسطه ی تحریک، علت اصلی شکل گیری حافظه است.

۴- فرضیه ی مولکولی: بر اساس این فرضیه، حافظه به صورت مولکولهای RNA در سلولهای عصبی باقی می ماند. طرفداران این فرضیه محل این مولکولها را در نورونها یا سلولهای گلیال می دانند.

پست های مرتبط

۵- میدان شکل ساز: بر اساس این فرضیه، مکانیسم تشکیل حافظه یک فرآیند فیزیکی یا شیمیایی نیست و محل حافظه نیز در مغز نمی باشد. بلکه در میدانی است که میدان شکل ساز (morphogenetic field) نامیده می شود. کاربردهای فرضیه ی میدان شکل ساز بسیار فراتر از حافظه و مکانیسم ثبت خاطرات است. طبق این فرضیه، تمام موجودات نه فقط از ماده و انرژی بلکه از یک میدان سازمان دهنده ی نامرئی تشکیل شده اند که گسترش تاثیرش نامحدود است. این میدان علاوه بر شکل، در رفتار موجودات نیز موثر است. از مثالهای جالبی که در این مورد می تواند به میان آورد، عبارتند از:

ستاره های دریایی که اگر آنها را تکه تکه کنیم، هر تکه به یک ستاره ی دریایی کامل تبدیل می شود. هر کدام از تکه ها نقشه و طرح کامل تبدیل شدن به یک ستاره ی دریایی کامل را بدون توجیه وجود میدان شکل ساز چگونه می تواند داشته باشد؟ بروز همزمان یک اختراع یا اکتشاف در چند نقطه ی مختلف دنیا: چه چیزی به جز یک میدان شکل ساز می تواند یک فکر مشترک را شبیه باران در چند نقطه ی مختلف دنیا به صورت همزمان بپاشاند؟ بروز رفتارهای مشابه در اجتماعاتی از یک موجود زنده، پس از آن که یک اجتماع آموزش داده شد بدون این که با بقیه در تماس باشد. نمونه ی بارز این مثال اجتماع میمون ها است.

۶- حافظه ی هولوگرافیک: بر خلاف تصور بسیاری از فیزیولوژیست های نیمه ی اول قرن بیستم که به دنبال موقعیت مکانی حافظه در مغز بودند و نام چنین قسمتی در مغز را انگرام (Engram) گذاشته بودند، شواهد و آزمایشاتی مبنی بر عدم وجود چنین جایگاهی به دست آمد؛ از جمله آزمایشاتی بر حیواناتی نظیر موش و گربه که حتی با خارج کردن درصد بسیاری از مغز آنها یا تغییرات فیزیکی قابل توجه در مغزشان، هنوز عملکرد حافظه شان آسیب چندانی ندیده بود. بر این مبنا یکی از زیباترین فرضیاتی که در توجیه مکانیسم حافظه بیان شد، فرضیه ی «حافظه ی هولوگرافیک» بود. این فرضیه ذخیره ی اطلاعات در حافظه ی انسان را مشابه ذخیره ی تصویر بر فیلم نگاتیو یک هولوگرام با نور لیزر میداند.

بر مبنای این فرضیه، حافظه ی انسان نظیر نگاتیو هولوگرام خاصیت خود همانندی دارد، یعنی همان گونه که با تکه کردن نگاتیو هولوگرام تصویر اصلی دست نخورده می ماند و تنها ممکن است کمی مبهم شود، اجزای مغز انسان نیز هر کدام به تنهایی اطلاعات کل حافظه را در بر دارند؛ فقط کمی مبهم تر.  آزمایشات نقض کننده ی وجود انگرام و ظرفیت بالای ذخیره ی نگاتیو هولوگرام به خوبی توانسته اند توجیه قابل پذیرشی از فرضیه ی «حافظه ی هولوگرافیک» ارائه دهند. ناگفته نماند که طبق فرضیه ی «جهان هولوگرافیک» تمام جهان هستی دارای ساختار و ماهیتی هولوگرافیک است.

۷- حافظه ی آشوبی: این فرضیه جدیدترین مورد در زمینه ی عملکرد نورونهای مغزی و فرآیند حافظه است. بر اساس این فرضیه، مغز بر لبه ی آشوب حرکت می کند؛ لذا امکان این را دارد که ناگهان به سویی دیگر تغییر جهت دهد. از لحاظ تکنیکی سیستمهایی که در لبه ی آشوب هستند، سیستمهایی با حالت «بحرانی خودسازمان یافته» (self-organized criticality: SOC) نامیده می شوند. مثال آشنای این نوع سیستمها زمین لرزه، بهمن و حریق خودبخودی هستند که در آنها سیستم در یک حالت پایدار از یک بازه ی ناپایدار عبور کرده و دوباره پایدار می شود.

مطابق فرضیه ی حافظه ی آشوبی، شبکه های سلولی مغز میان بازه هایی از پایداری و بازه هایی از ناپایداری در حال نوسان است. تحریک هر نورون میتواند به طور متوسط باعث تحریک نورون دیگر شود. نتیجه مانند یک بهمن است. در صورتی که این عدد از یک بیشتر شود، پدیده ای نظیر صرع رخ می دهد؛ اما زمانی که از یک کمتر است، بهمن مربوطه سریعاً محو خواهد شد. خاطرات ممکن است ناگهانی به ذهن برسند، چون نورونها ممکن است ناگهانی شلیک کنند. اگر حالت نورونها از لبه ی آشوب کمی به سمت پایداری بیشتر یا کمی به سمت آشوب بیشتر حرکت کند، نتیجه عارضه ای روانی خواهد بود. بر اساس این فرضیه، به طور خلاصه زنجیرهای از بهمن های عصبی می تواند ماده ی اصلی حافظه باشد.

ضایعات حافظه را نیز می توان به سه دسته تقسیم کرد:

  • الف) ضایعه حافظه بلافاصله : که در آن صدمات وارد به قشر حسی- حرکتی مغز سبب مختل شدن یا انهدام حافظه ی اولیه می شود.
  • ب) ضایعه حافظه نزدیک : که در آن عملکرد ضبط حافظه مختل شده و لذا شخص با آن که حوادث گذشته را به یاد دارد، اما از زمان بروز حادثه توانایی تشکیل حافظه اش مختل می شود.
  • پ) ضایعه حافظه دور : که حافظه ثانویه را مختل میکند؛ مانند بیماری آلزایمر و به تناسب ضایعه، دسترسی شخص به کل یا بخشی از خاطراتش ناممکن می شود.

منبع : مقدمات نوروسایکولوژی / دکتر داود معظمی / نشر سمت / فصل ۱۷

۵ ۱ رای
رأی دهی به مقاله

* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه مقالات سایت، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام هماهنگ نمایید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها