فروید
برخلاف تصور فروید، نهاد الزاماً ناخودآگاه مطلق نیست؛ بلکه خود سرچشمهی نوعی آگاهی عاطفی است. ایگو، که آن را آگاهی مینامیم، بر پایهی فعالیتهای اید شکل میگیرد.
ادامه مطلب …
نقد و ارزیابی اندیشه های فروید
نظریه فروید اگر چه کهنه شده است، اما همچنان چارچوبی شهودی برای درمانگران فراهم میکند.
ادامه مطلب …
نظریه نوروتیک فروید
امیالی که در ناخودآگاه سرکوب شدهاند (مثل امیال جنسی یا پرخاشگری شدید) علت اصلی بروز علائم نوروتیک هستند.
ادامه مطلب …
شرم از دید فروید
از دید فروید، شرم یک پدیده پیچیده و چندلایه است که هم ریشه زیستی و تکاملی دارد، و هم ریشه فردی، اجتماعی و فرهنگی دارد.
ادامه مطلب …
مدل توپولوژیک فروید
مدل توپولوژیک (Topographical Model) فروید یکی از اولین نظریههای او درباره ساختار ذهن انسان است که حدود سال 1900 مطرح شد. این مدل، ذهن را به سه بخش تقسیم…
ادامه مطلب …
مدل های فروید از ذهن
مدل های فروید از ذهن، از یک نگاه ساده بهعنوان ظرفی برای خاطرات دردناک، به سمت نگاهی پیچیده و پویاتر رفت که ذهن را صحنه کشمکش میان غریزه، منطق و اخلاق…
ادامه مطلب …
مروری بر مدل رشدی فروید
فروید معتقد بود که تغییرات روانشناختی در انسان عمدتاً بهوسیله نیروهای درونی، بهویژه رسش (Maturation) و غرایز (Drives) هدایت میشوند.
ادامه مطلب …
مروری بر نظریه های روان تحلیلی
نظریه های روان تحلیلی، شاخههای مختلفی از دیدگاه روانکاوی هستند که بر اساس تجربه بالینی و پژوهشهای نظری، توسط پیروان فروید گسترش یافتهاند.
ادامه مطلب …
نقد نظریه روانکاوی
روانکاوی، با وجود تأثیر عمیقی که بر روانشناسی، رواندرمانی و حتی فرهنگ عمومی گذاشته، دارای کاستیها و محدودیتهایی است که از دیدگاه علمی قابل نقد است.
ادامه مطلب …
تداوم رشد در نظریه روانکاوی
فروید و بسیاری از روانکاوان پس از او معتقد بودند که شخصیت و نشانههای روانرنجورانه حاصل تثبیت یا بازگشت به مراحل خاصی از رشد اولیه هستند.
ادامه مطلب …
تاریخچه هیپنوتیزم
هیپنوتیزم حالتی تغییر یافته از هشیاری است که با تمرکز شدید، تلقینپذیری بالا و کاهش آگاهی نسبت به محیط اطراف مشخص میشود.
ادامه مطلب …
رشک آلت در نظریه روانکاوی
روانکاوان معتقدند رشک، بخش ذاتی و جدانشدنی از تحول روان آدمی است و گستره تأثیر آن تمامی مراحل حیات را، از رشک نوزاد به مادر، تا رشک نوجوانان به دستآوردها و…
ادامه مطلب …
اصل لذت و اصل واقعیت
روان ما از هر رویدادی که ممکن است عدم لذت را برانگیزد، دوری می کند. دو اصل حاکم بر حیات ذهنی ما، یکی اصل واقعیت و دیگری اصل لذت است.
ادامه مطلب …