حرمت نفس و عشق رمانتیک
عشق یک واکنش احساساتی است که مستلزم دو جنبه اساسی وابسته به هم است:
اول آنکه شخص در معشوق خود مجموعه ای از صفات منسجمی را مشاهده می کند که برای آنها ارزش فراوان قائل است و در نتیجه معشوق خود را منشا واقعی یا بالقوه لذت و خوشی به شمار می آورد و این نه فقط در مورد عشق رمانتیک بلکه درباره هر نوع دیگر آن نیز صادق است.
در عشق رمانتیک که متمرکز ترین و شدیدترین واکنش مثبتی است که یک انسان می تواند به انسان دیگر ارائه دهد،شخصی که عاشق نامیده می شود معشوق خود را مرکز تجمع و در برگیرنده والاترین ارزشهای خود می بیند که برای نیکبختی شخصی انسان دارای اهمیت قاطع و حساسی است.
عشق رمانتیک بیش از هر رابطه دیگری مستلزم عینیت بخشیدن به ارزشهای خود شخص است. عشق رمانتیک مستلزم نمود اساسی است. جوهر و ماهیت عشق رمانتیک این است “من تو را به عنوان یک شخص می بینم و چون شما همانی هستید که هستید ،برای کامجوئی خود، خواهان شما هستم”.
برای درک اینکه چرا این وزینترین هدیه ای است که انسانی به انسان دیگر می تواند اعطا کند، و چرا عشق رمانتیک مستلزم نیرومند ترین تجلی و عینیت بخشیدن به ارزشهای نفس انسان است، باید حقایق معینی را درباره طبیعت و معنی احساس جنسی مورد توجه قرار دهیم.
در میان کلیه لذایذی که انسان می تواند تجربه کند، لذت جنسی به طور بالقوه نیرومند ترین آنهاست.
لذتهای دیگری نیز وجود دارد که برای مدت زمان طولانی تری می توانند دوام و استمرار داشته باشند،ولی هیچکدام از نظر شدت و قدرت با لذت جنسی قابل قیاس نیستند. علاوه بر این لذت جنسی منحصرا نه فقط یک لذت جنسی و یا لذت فکری، بلکه لذت تمامی وجود انسان به صورت یک مجموعه نیز می باشد. به عنوان مثال لذت خوردن، قدم زدن و یا شنا کردن ضرورتا لذایذ جسمی هستند، البته عوامل روانی نیز در آن دخالت دارند، ولی عمدتا لذات جسمی هستند. از طرف دیگر لذت کار با یک بحث هیجان آور و یا اجرای یک برنامه هنری ضرورتا یک لذت فکری و ذهنی است.
لذت جنسی در میان همه لذتها ترکیب و تلفیقی از لذت جسم و روان است. یعنی درک احساسات،ارزشها و اندیشه ها را با هم ترکیب و تلفیق می کند و به انسان نیرومند ترین شکل تجربه خود از خویشتن را به عنوان یک موجود تمام و یکپارچه ارائه می دهد و تجربه ای از عمیقترین و درونیترین احساس وی از نفس خویش را به او تقدیم می دارد.
در امور جنسی انسان شخصا یک وسیله مستقیم و بدون واسطه جهت انتقال،تجسم،و تضمین لذت می شود و چون از نظر آدمی لذت یک امر نیک تلقی می شود، لذا یک شکل نیرومند و بدون واسطه مبنی بر تجربه ای از نفس خویش را به عنوان “خوب” و “ارزش نیک” به انسان ارائه می دهد و علاوه بر آن امور جنسی قویترین و آنیترین شکل بی واسطه از تجربه زندگی را به عنوان یک ارزش به آدمی تقدیم می دارد.
این عقیده که در زندگی یک ارزش است و ارزش زیستن را دارد، به طور انتزاعی در ذهن انسان وجود دارد و معنی آن در این باور نهفته است که طبیعت زندگی،برخورداری از نیکبختی را ممکن می سازد و به مقتضای طبیعت هستی نیکبختی و نیل به آن در حیطه توان اوست.لذتی که وی در قالب رفتار جنسی تجربه می کند یک تایید و گواه حسی مستقیم و بدون واسطه بر درستی و ثبوت این عقیده اوست.
لذا رفتار جنسی، شکل نهائی امری است که انسان هم خوب بودن خود،و هم زندگی را در حد ادراک تجربه می کند. آدمی در رفتار جنسی خویش بیش از هر فعالیت دیگر این حقیقت را تجربه می کند که خود هدف و انتهایی در خویشتن و غایت و نهایتی از برای خود است.
در رفتار جنسی انسان از هر گونه احساس بدبینی مانند هیچ و پوچ بودن زندگی و یا رنج زیستن و یا اسارت در هدفهای غیر قابل فهم که بدبختانه بیشتر افراد دچار آن هستند فارغ است و بنابراین رفتار جنسی والاترین شکل معنا و از نوع شریف و اصیل آن است.
در رفتار جنسی هر دو طرف یک احساس خود آگاهی یگانه و منحصر به فرد و نیرومند را تجربه می کنند و آن خود آگاهی است که به واسطه نفس رفتار جنسی و عمل متقابل جسمی-احساساتی و لفظی بین آنها پیدا می شود.
به هر میزان که طرفین درگیر در مقاربت جنسی از احساس نیرومند پیوند روحانی برخوردار باشند(منظور در اینجا چیزی است که به ذهن و ارزشهای شخص مربوط می شود) و علاوه بر این شخصیت جنسی آنها هماهنگ و متمم یکدیگر باشد،به همان میزان نتیجه آن عمیقترین تجربه ممکن از خویشتن و از نمود روانی و جسمی خود و بهره مندی از شادمانی و شکوه نهفته در این حقیقت است،و بر عکس اگر طرفین درگیر از نظر روانی و جنسی و یا هر دو،نسبت به هم بیگانه و بیزار و سرد باشند،نتیجه اینکه ثمره تجربه جنسی حداکثر یک احساس موهوم و یا یک عمل جسمی تهی از کامجوئی و مملو از محرومیت میشود که به طرز خفت باری،بدون معنی است.
رفتار جنسی به شخص نیرومندترین شکل شادیبخش آگاهی از خویشتن را اعطا می کند.در عشق رملنتیک هنگامی که یک مرد و یک زن یه یکدیگر متمایل می شوند و پیمان می بندند که به وسیله یکدیگر به این تجربه نائل آیند،نتیجه آن والاترین،اصیلترین و درونیترین هدیه ای است که یک انسان می تواند بدهد یا بستاند.و این نهایی ترین شکل تایید ارزش شخص مورد علاقه انسان و نیز دریافت تایید ارزش خویش از او،و در برگیرنده این معنی است که عشق رمانتیک شامل عینیت بخشیدن نیرومند به ارزشهای خویشتن است،و هر طرف آن ارزشی را می بیند که در واکنش رمانتیک از طرف مقابل به وی بازتابیده و بر او جلوه گر شده است.
یک عنصر که با قاطعیت در این تجربه سهیم است،درک سودمندی فرد به عنوان منشا لذت برای معشوق است.انسان احساس میکندکه نه تنها جسم،بلکه شخص او موجب لذتی است که در طرف مقابل مشاهده می نماید.در معنی شخص احساس می کند که “چون من این هستم که هستم “این توانائی را دارم که موجب شوم او (یعنی طرف مقابل)چیزهائی را احساس کند،از این جهت شخص روان خود و ارزشهای روانی خویش را در احساسات افشان از چهره طرف دیگر می بیند.
اگر رفتار جنسی مستلزم تجلیل از خویشتن باشد و اگر در امور جنسی هدف انسان آزادی و خودانگیختگی باشد تا از نظر احساساتی آزاده و فارغ از آشوب و اشغال ذهن بوده و برای حق خود جهت کسب لذت قائم و بیانگر باشد و نمایانگر و برانگیزنده لذت خود از برای خویشتن شود،در این صورت انسان خواهان کسی است که بتواند در جوار او به آزادانه ترین درجه،”خودش”باشد.
شخصی که انسان (آگاهانه یا ناآگاهانه) او را آیینه روان شناسی مناسبی برای خویشتن بداند،شخصی که عمیقترین دورنما از او و زندگی را بر روی او می گشاید و باز می تاباند.این چنین شخص کسی است که انسان را قادر می سازد چیزهائی را که انسان آرزو می کند در قلمرو امور جنسی تجربه و به طور مطلوب مشاهده نماید.
منبع : روان شناسی حرمت نفس/ناتانیل براندن-ترجمه جمال هاشمی