مناظره میشل فوکو با نوام چامسکی
بنظر من یکى از وظایف دوفوریتی، پیشتر و بیشتر از هر چیز دیگر، این است که ما باید افشاگرى کنیم .در حقیقت مىخواهم بگویم دست کم درجوامع اروپایى ما، مرسوم است که قدرت در انحصار دولت باشد و به نام ملت یا حاکمیت، قدرتش را از طریق نهادهایى مشخص، عملیاتى کند. نهادهایى همچون دستگاه ادارى، پلیس و ارتش؛ نهادهایى که کارشان انتقال قدرت دولت، اجراى آن و مجازات نافرمانان است. اما به باور من، قدرت سیاسى نهادهاى کارگزار دیگرى نیز دارد که بظاهر اینگونه پنداشته مىشوند که هیچ وجه اشتراکى با قدرت سیاسى ندارند. نهادهایى که به نظر مىرسد مستقل هستند اما در حقیقت نیستند.
ما همه مىدانیم دانشگاه و بطور کلى همه نظام آموزشى که ظاهرا قرار است فقط دانش را گسترش دهند در حقیقت درست شدهاند تا قدرت را در دستان یک طبقه اجتماعى خاص نگه داشته و دیگر طبقات اجتماعى را از دستیابى به این قدرت محروم سازند. براى نمونه، روانپزشکى که از قرار باید در خدمت بهبود زندگى بشر باشد، ابزارى است براى وارد آوردن قدرت سیاسى روى یک گروه اجتماعى بخصوص و تشکیلات قضایى هم به همین روال.
به نظر من بنیاد کنش سیاسى در جوامعى چون جامعه ما، انتقاد از کارکرد نهادهایى است که به ظاهر، هم بىطرفند و هم مستقل؛ نقادى و حمله به این نهادها چون خشونت سیاسى همیشه با استتار در این نهادها و پادو کردن آنها پیادهسازى شده است با اینکار، خشونت سیاسى بىنقاب شده و مىتوان با آن مبارزه کرد.
اگر مىخواهیم چشمانداز روشنى از جامعه آیندهمان و ساختارش داشته باشیم چنانچه با یکایک راههاى اعمال قدرت سیاسى در جامعهمان موشکافانه برخورد نکنیم آنگاه خطر بازساخت آنها را پذیرفتهایم، حتا اگر جامعه فردا به باشکوهى آنارشیسم-سندیکالیسم باشد.
میشل فوکو
بخشی از مناظره میشل فوکو با نوام چامسکی در دانشگاه آیندهوون هلند ۱۹۷۱
منبع : https://www.youtube.com/