دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

روان شناسی پسامدرن

انسان با زبان حقيقت را توصيف نمي كند بلكه آن را خلق مي كند.

فوکو

با گذار اندیشه ی بشری از عصر مدرن (مدرنیته) به عصر پسامدرن (پُست مدرنیزم) روان شناسی نیز دچار دگرگونی می گردد. این دگرگونی هم در جایگاه اصول و هم در جایگاه فنون متجلی می شود. 

پُست مدرنیزم چیست؟

گرچه در تعریف پُست مدرنیزم همچون هر اصطلاح دیگر نظرات متنّوعی وجود دارند. نگارنده اساس پُست مدرنیزم را در جریان زیر می داند:

  • ۱- جنبش سورئالیزم در هنر
  • ۲- جریان پدیدارشناسی در فلسفه
  • ۳- جنبش ساختار زدایی در زبان شناسی
  • ۴- جریان  فیزیک کوانتومی در علم

میشل فوکو

از سورئالیزم تا ساختار زدایی

پابلو پیکاسو، هنر را دروغی می داند که از حقیقت قدرتمندتر است. ژاک مورنو، هنر را دروغی می داند که به آشکار شدن حقیقتی منجر می شود. فردریک شیلر، هنر را «نگهبان تبار جهان ایده آل» می داند و عقیده دارد حقیقت تنها به پشتوانه توّهم هنر دوام می آورد. از تعریف که بگذریم در هر عصری رسالت متفاوتی برای هنر قائل شده اند.

«رئالیست ها» رسالت هنر را از انتقال به مو به موی واقعیت دانسته اند. در حالی که «رومانتیسیست ها» ترسیم جهانی زیباتر را وظیفه هنر دانسته اند. «ناتورالیست ها» وظیفه هنر را تلنگر زدن به وجدان های خفته و به درد آوردن انسان های بی درد و بی تفاوت دانسته اند.

دیدگاه فیلسوفانی چون امانوئل کانت و دیوید هیوم راجع به واقعیت باعث شد که در میانه عصر نوگرایی «مدرنیته» این ایده قوت بگیرد که ذهن همیشه واسطه بین ما و جهان است و تا ذهن را نشناسیم نمی توانیم حدس های درست تری درباره جهان داشته باشیم.

چنین دیدگاهی باعث شد که هنر رسالتی جدید بیابد: «بازنمایی هر چه روشن تر ذهن». این رسالت جدید باعث تولد سبک های جدید چون «اکسپرسیونیسم» و «امپرسیونیسم» در نقاشی و «سورئالیزم» در ادبیات شد. «آندره برتون» پایه گذار «سورئالیزم»، سورئالیزم را راه رفتن در مرز خیال و واقعیت دانسته است.

پست های مرتبط

جنبش سورئالیزم ظرف چند دهه منجر به ایجاد «ساختار زدایی» (Deconstructivism) در زبان شناسی شد. بزرگانی چون «ژاک دریدا» ساختار قبلی زبان شناسی را در هم شکستند و زبان را نه تنها به عنوان محتوای ذهن (Content) بلکه به معنای بستر و زمینه ذهن (Context) معرفی نمودند.

انسان با زبان حقیقت را توصیف نمی کند بلکه آن را خلق می کند. چنین نگرشی موج جدیدی از بلورالیسم(تکثر گرایی) ایجاد کرد، موجی که دیگر به کمرنگ کردن مرز بین «درست و نادرست» محدود نمی شد بلکه مرز بین، واقعی و غیر واقعی و هست و نیست را نیز کمرنگ نمود.

زلزله آلمانی

دانشمندان و فیلسوفان آلمانی قرن بیستم زلزله ای بی مانند را در قلمرو هستی شناسی(آنتولوژی) ایجاد کردند. از یک سو «هاینزنبرگ» فیزیکدان برجسته آلمانی با اصل عدم قطعیت (تعیین ناپذیری)، فهم ناپذیری جهان را به اثبات رساند و از سویی «بوهلر» و« بوهم» متخصصان شیمی-فیزیک آلمانی به غیر مادی بودن اجزای سازنده ماده پی بردند.

جریان پدیدار شناسی نیز که نطفه آن توسط «گئورگ ویلهلم فریدریش هگل» آلمانی در قرن نوزدهم بسته شد، در قرن بیستم توسط «ادموند هوسرل» و «مارتین هایدگر» آلمانی به بار نشست. چکیده سخن پدیدار شناسان(Phenomonologists) نقد عینیت گرایی(Objectivity) و تحلیل گرایی(Analtical thinking) به عنوان پایه های عقلانیت(Rationality) بود.

بیچاره روانشناس پُست مدرن

آنچه گذشت به طور بسیار مختصر نشان می دهد که در تفکر پسامدرن مرز بین خیال و واقعیت، عقلانی و غیر عقلانی، وجود و نیستی محو شده است. در چنین تفکّری تکلیف روانشناسی که در عصر مُدرن مراجعان خود را به سوی «عینیت گرایی» ، «تحلیل»، «زندگی عاقلانه» و «تفکر استراتژیک» پیش می برد چه می شود؟

وقتی بنا به گفته «میشل فوکو» فیلسوف تاریخدان فرانسوی در کتاب «دیرینه شناسی جنون»، تعریف سلامت روانی بیش از آن که یک موضوع علمی باشد یک مساله فرهنگی- تاریخی است، تکلیف «تشخیص گذاری» روانپزشکی چه خواهد شد؟!

کشیشان بی دین

زیگموند فروید پایه گذار روانکاوی در ابتدای قرن بیستم در یک پیش بینی نبوغ آمیز نقش روانکاوان را با عبارتی توصیف کرده است که بیشتر توصیف جایگاه آنان در یک نظام فکری پسامدرن است. یونگ روانپزشک سوئیسی و پایه گذار روانشناسی تحلیلی، رواندرمانگران را بیچارگانی می داند که ضمن این که به «نمی دانم مطلق» رسیده اند قرار است بر جایگاه «دانای مطلق» تکیه زنند.

به نظر می رسد در چنین شرایطی، روان درمانگری چاره ای جز این ندارد که به رویکرد اومانیستی کارل راجرز بازگردد. این رویکرد مبتنی بر استفاده از ظرفیّت های بالقوه بشری همچون همدلی(empathy)، صمیمیت(intimacy) و داشتن «درد مشترک» است. بدیهی است که در چنین شرایطی انقلابی بزرگ در آموزش روان درمانگران ایجاد خواهد شد.

نویسنده : دکتر محمد رضا سرگلزایی

۳.۸ ۴ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
محسن حق‌شناس
۱۴۰۱/۱۰/۳۰ ۱۱:۵۹

درود بر شما
نوشتارهای شما در محدوده‌ی مقالات رسمی قابل اتکا و مرور هستن.
واقعاً جای ارجاع به منبع و مرجع(رفرنس) توو نوشتارهاتون خالیه. طبق ساختار مقالات دانشگاهی در رشته‌های علوم انسانی -به‌ویژه هنر- ارجاع به سایت مجاز و قابل استناد هست.
واقعاً هم به ما و هم به زحمات خودتون لطف می‌کنید اگر منابع و مآخذ رو دقیق ذکر کنید.
باز هم سپاس