دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

عوامل شکل گیری شخصیت از نظر فروم

اریک فروم

نثـﺎر ﻛﺮدن یکی از عوامل شکل گیری شخصیت از نظر فروم است .

دﻟﺴﻮزی و ﺗﻮﺟﻪ ﺿﻤﻨﺎ ﺟﻨﺒﻪ دﻳﮕﺮی از ﻋﺸـﻖ را در ﺑﺮدارﻧـﺪ؛ و آن اﺣﺴـﺎس ﻣﺴـﺌﻮﻟﻴﺖ اﺳﺖ. اﻣﺮوز اﺣﺴﺎس ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺑﺎ اﺟﺮای وﻇﻴﻔﻪ، ﻳﻌﻨﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ از ﺧﺎرج ﺑﻪ ﻣـﺎ ﺗﺤﻤﻴـﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ، اﺷﺘﺒﺎه ﻣﻲﺷﻮد. در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ اﺣﺴﺎس ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ، ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی واﻗﻌـﻲ آن، اﻣـﺮی ﻛﺎﻣﻼ ارادی اﺳﺖ؛ ﭘﺎﺳﺦ آدﻣﻲ اﺳﺖ ﺑﻪ اﺣﺘﻴﺎﺟﺎت ﻳﻚ اﻧﺴﺎن دﻳﮕﺮ، ﺧﻮاه اﻳﻦ اﺣﺘﻴﺎﺟـﺎت ﺑﻴﺎن ﺷﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻳﺎ ﺑﻴﺎن ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷـﻨﺪ.

«اﺣﺴـﺎس ﻣﺴـﺌﻮﻟﻴﺖ ﻛـﺮدن» ﻳﻌﻨـﻲ ﺗﻮاﻧـﺎﻳﻲ و آﻣﺎدﮔﻲ ﺑﺮای «ﭘﺎﺳﺦ دادن». ﻳﻮﻧﺲ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺮدم ﻧﻴﻨﻮا اﺣﺴﺎس ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻧﻜﺮد. او ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻗﺎﺑﻴﻞ ﮔﻔﺖ: «آﻳﺎ ﻣﻦ ﻣﺤﺎﻓﻆ ﺑﺮادرم ﻫﺴﺘﻢ؟» آدم ﻋﺎﺷﻖ ﺟﻮاب ﻣﻲدﻫﺪ، زﻧﺪﮔﻲ ﺑـﺮادرش ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺑﺮادرش ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ از آن او ﻫﻢ ﻫﺴﺖ. او ﺑﺮای ﻫﻤﻨﻮﻋﺎن ﺧـﻮد اﺣﺴـﺎس ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻫﻤﺎن ﻃﻮر ﻛﻪ ﺑﺮای ﺧﻮد اﺣﺴﺎس ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ. اﮔﺮ ﺟﺰء ﺳﻮم ﻋﺸﻖ، ﻳﻌﻨﻲ اﺣﺘﺮام وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، اﺣﺴﺎس ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺑـﻪ آﺳـﺎﻧﻲ ﺑـﻪﺳﻠﻄﻪ ﺟﻮﻳﻲ و ﻣﻴﻞ ﺑﻪ ﺗﻤﻠﻚدﻳﮕﺮی ﺳﻘﻮط ﻣﻲﻛﻨﺪ.

ﻣﻨﻈﻮر از اﺣﺘـﺮام، ﺗـﺮس و وﺣﺸـﺖ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ درک ﻃﺮف، آﻧﭽﻨﺎن ﻛﻪ وی ﻫﺴﺖ، و آﮔﺎﻫﻲ از ﻓﺮدﻳـﺖ ﺑـﻲ ﻫﻤﺘـﺎی اﻳﻦ ﺗﻌﺮﻳﻒ را ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﺎ ﺗﻌﺮﻳﻔﻲ ﻛﻪ اﺳﭙﻴﻨﻮزا از ﺷﺎدی ﻣﻲﻛﻨﺪ. اﺣﺘﺮام، ﻳﻌﻨﻲ ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﻛﻪ دﻳﮕﺮی، آن ﻃﻮر ﻛﻪ ﻫﺴﺖ، ﺑﺎﻳﺪ رﺷﺪ ﻛﻨﺪ و ﺷﻜﻮﻓﺎ ﺷﻮد. ﺑﺪﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ، در آﻧﺠﺎ ﻛﻪ اﺣﺘﺮام ﻫﺴﺖ، اﺳﺘﺜﻤﺎر وﺟﻮد ﻧﺪارد. ﻣﻦ ﻣﻲﺧﻮاﻫﻢ ﻣﻌﺸﻮﻗﻢ ﺑﺮای ﺧﻮدش و در راه ﺧﻮدش ﭘﺮورش ﺑﻴﺎﺑﺪ و ﺷﻜﻮﻓﺎ ﺷـﻮد، ﻧـﻪ ﺑـﺮای ﭘﺎﺳـﺪاری ﻣﻦ. اﮔﺮ ﻣﻦ ﺷﺨﺺ دﻳﮕﺮی را دوﺳﺖ دارم، ﺑﺎ او آﻧﭽﻨﺎن ﻛﻪ ﻫﺴﺖ، ﻧﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭼﻴﺰی ﺑـﺮای اﺳﺘﻔﺎده ﺧﻮدم ﻳﺎ آﻧﭽﻪ اﺣﺘﻴﺎﺟﺎت ﻣﻦ ﻃﻠﺐ ﻣﻲﻛﻨﺪ اﺣﺴﺎس وﺣﺪت ﻣﻲﻛﻨﻢ.

واﺿﺢ اﺳﺖ ﻛﻪ اﺣﺘﺮام آﻧﮕﺎه ﻣﻴﺴﺮ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ اﺳﺘﻘﻼل رﺳﻴﺪه ﺑﺎﺷﻢ؛ ﻳﻌﻨﻲ آﻧﮕﺎه ﻛﻪ ﺑﺘـﻮاﻧﻢ روی ﭘﺎی ﺧﻮد ﺑﺎﻳﺴﺘﻢ و ﺑﻲ ﻣﺪد ﻋﺼﺎ راه ﺑﺮوم، آﻧﮕﺎه ﻛﻪ ﻣﺠﺒﻮر ﻧﺒﺎﺷﻢ دﻳﮕﺮان را ﺗﺤﺖ ﺗﺴـﻠﻂ ﺧﻮد در ﺑﻴﺎورم ﻳﺎ اﺳﺘﺜﻤﺎرﺷﺎن ﻛﻨﻢ. اﺣﺘﺮام ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ آزادی ﺑﻨﺎ ﻣـﻲﺷـﻮد: ﺑـﻪ ﻣﺼـﺪاق ﻳﻚ ﺳﺮود ﻓﺮاﻧﺴﻮی، «ﻋﺸﻖ ﻓﺮزﻧﺪ آزادی اﺳﺖ،» ﻧﻪ از آن ﺳﻠﻄﻪ ﺟﻮﻳﻲ.

ﻋﺸﻖ در وﻫﻠﻪ ﻧﺨﺴﺖ ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺷﺨﺺ ﺧﺎص ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻧـﻮﻋﻲ روﻳـﻪ و جهت گیری است. ﻣﻨﺶ آدﻣﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ او را ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺟﻬﺎن، ﻧﻪ ﺑﻪ ﻳـﻚ «ﻣﻌﺸـﻮق» ﺧـﺎص ﻣﻲﭘﻴﻮﻧﺪد. اﮔﺮ اﻧﺴﺎن ﻓﻘﻂ ﻳﻜﻲ را دوﺳﺖ ﺑﺪارد و ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﺑﻲ اﻋﺘﻨﺎ ﺑﺎﺷﺪ، ﭘﻴﻮﻧﺪ او ﻋﺸﻖ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻳﻚ ﻧﻮع ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﻳﺎ ﺧﻮدﺧﻮاﻫﻲ ﮔﺴﺘﺮش ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﺎ وﺟﻮد اﻳﻦ اﻛﺜﺮ ﻣﺮدم ﻓﻜﺮ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﻋﻠﺖ ﻋﺸﻖ وﺟـﻮد ﻣﻌﺸـﻮق اﺳـﺖ، ﻧـﻪ اﺳـﺘﻌﺪاد دروﻧـﻲ . معرفت هم جز چهارم عشق می باشد که به معنای کسب شناخت از او و خواسته ها و علائق واقعی او است.

منبع : هنر ﻋﺸﻖ ورزﻳﺪن ، ﻧﻮﺷﺘﻪ: ارﻳﻚ ﻓﺮوم ، ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﭘﻮری ﺳﻠﻄﺎﻧﻲ ، ﻧﺎﺷﺮ: اﻧﺘﺸﺎرات ﻣﺮوارﻳﺪ

۵ ۱ رای
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهیار قلی پور
۱۳۹۹/۱۰/۰۵ ۰۰:۱۴

عشق یعنی ،دوست داشتن، احترام، توجه،درک ، و آیا به زبان عوام آلودگی هم میتونه عشق باشه؟