دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

نظریه کلاسیک روانکاوی

نظریه کلاسیک روانکاوی برای نوروزها 

روانکاوان پس از فروید متوجه شدند که انتقال متقابل نه تنها مانعی در برابر درمان نیست، بلکه منبعی از اطلاعات سودمندی در مورد بیمار است.

فرويد

روانکاوی یا روان تحلیل گری(Psychoanalysis) شیوه‌ای از روان‌درمانی است که به افراد کمک می‌کند خودشان، روابط‌شان، و چگونگی رفتارشان در جهان را بفهمند. روانکاوی بر این مفهوم بنا شده که انگیزشِ عملِ ما غالباً براساس رانه‌های ناهشیار است. تعارضات ناهشیار، هیجانات منفی (از قبیل اضطراب یا افسردگی) تولید می‌کنند، که به طرق مختلف (مانند رفتار خود تخریبی، مشکلات شغلی، یا روابط بین‌فردی آشفته) تظاهر می‌یابند. روانکاوی، گفتگوی شفابخش (Talking cure) نیز خوانده می‌شود، زیرا در طول درمان بیمار ترغیب می‌شود در مورد هرچه به ذهنش خطور می‌کند بدون سانسور حرف بزند،(دوران کودکی، زمان حال، ترس‌ها، تمایلات، افکار، و رویاها). در گفتگوهای شفابخش، بیمار باید رویدادهای اضطراب آور روزانه را بازگو نماید، که با تکرار این کار، به طور نسبی علائم مرضی تخفیف یافته و تسکین می یابد.

در روانکاوی سخن گفتن از همه چیزی مجاز است. وقتی بیمار اینچنین با روانکاو صحبت می‌کند، الگوها و درونمایه‌های تکراری‌اش بازشناخته می‌شوند و افراد بتدریج می‌فهمند چطور به کسی که اکنون هستند تبدیل شده‌اند، فلان عمل را به چه علت انجام داده‌اند و دلیل کارهایی که انجام می‌دهند را درک می‌کنند. محور اصلی روانکاوی، رابطه‌ایست که بیمار با روانکاوش برقرار می‌کند.

نظریه اضطراب 

فروید در ابتدا اضطراب را لیبیدوی مسدود شده تلقی می کرد. بعدها با تکوین مدل ساختاری، فروید نظریه ی تازه ای درباره نوع دوم اضطراب مطرح کرد که آن را اضطراب هشداری نامید. در این مدل اضطراب در سطح ناخودآگاه برای به حرکت در آوردن ذخایر ایگو به منظور منحرف ساختن خطر عمل می کند. هم منابع خارجی و هم منابع داخلی ممکن است علامتی ایجاد کنند که ایگو را به بسیج مکانیسم های دفاعی خاص برای مقابله با تحریک غریزی یا کاهش میزان آن وادارد.

نظریه دوم فروید اضطراب را نشانه های نوروتیکی می داند که هنگام شکست نسبی ایگو برای کنار آمدن با محرک های ناراحت کننده بروز می کند. مشتقات سائقی مربوط به خطر ممکن است به میزان کافی تحت کنترل مکانیسم های دفاعی مورد استفاده ایگو قرار نگیرد. موقعیتهای خطرناک همچنین ممکن است با مراحل رشد پیوند یابند و به این ترتیب یک سلسله مراتب رشدی اضطراب به وجود آورند. اولیه ترین موقعیت خطر, ترس از انهدام است که اغلب با نگرانی در مورد پیوستن و یکی شدن با یک ابژه بیرونی ارتباط دارد.

شیرخواران وقتی بزرگ می شوند و درک می کنند که مادر شخصی مجزا است, اضطراب جدایی یا ترس از دست دادن ابژه برجسته می شود . در خلال مرحله ادیپی روانی جنسی, دخترها بیشتر در مورد از دست دادن مهمترین شخص مورد علاقه شان در زندگی یعنی مادرشان نگرانند. پسرها بیشتر نگران جراحت جسمی یا اختگی هستند. پس از حل تعارض ادیپ شکل پخته تری از اضطراب بروز می کند که اغلب اضطراب سوپرایگو نامیده می شود. این نگرانی سنین نهفتگی ترس از این است که بازنمودهای درونی شده والدین که تحت کنترل سوپرایگو است، رشته محبت را بگسلند یا با عصبانیت کودک را تنبیه کنند.

نظریه کلاسیک روانکاوی برای نوروزها 

دیدگاه کلاسیک پیدایش نوروزها, تعارض را عامل اساسی می داند. تعارض ممکن است بین سائق های غریزی و واقعیت بیرونی یا بین نهادهای درونی نظیر اید و سوپر ایگو یا اید و ایگو بروز کند. به علاوه چون تعارض به راه حلی واقع بینانه راه نیافته است, سائقها یا امیالی که خواهان تخلیه هستند از طریق واپس زنی یا سایر مکانیسم های دفاعی از هشیاری رانده می شوند. اما این رانده شدن از آگاهی هشیارانه از قدرت یا نفوذ سائق ها نمی کاهد. در نتیجه تمایلات ناخوداگاه  (نظیر نشانه های نوروتیک مسخ شده) سعی می کنند راه خود را به درون هشیاری باز کنند. این نظریه پیدایش نوروز بر این فرض استوار است که نوروز ابتدایی مبتنی بر همان نوع تعارضی است که در اوان کودکی وجود داشته است.

محرومیت در چند ماه اول زندگی به دلیل فقدان یا ضعف افراد مراقب ممکن است تاثیر منفی در رشد ایگو داشته باشد. این تخریب نیز به نوبه ی خود ممکن است منجر به نارسایی در همانند سازی مناسب گردد. مشکلات حاصله برای ایگو مشکلاتی در میانجی گری بین سائق ها و محیط به وجود می اورد.

فقدان توانایی برای تظاهر سازنده سائق ها بخصوص پرخاشگری ممکن است در برخی کودکان سبب برگشت پرخاشگری به خود شخص و بروز رفتارهای خودویرانگر آشکار شود. والدین بی ثبات بسیار خشن یا بیش از حد سهل انگار ممکن است موجب اختلال عمل سوپرایگو در کودک شوند. تعارض شدیدی که با تولید نشانه ها قابل مهار نباشد ممکن است منجر به محدودیت شدید در اعمال ایگو و اختلال بنیادی در توانایی یادگیری و کسب مهارت های جدید شود.

پست های مرتبط

درمان و روش آن 

سنگ بنای فن روانکاوی تداعی آزاد است که در آن بیمار هرآنچه را به ذهنش می رسد بیان می کند. تداعی آزاد چیزی فراتر از تامین محتوا برای تحلیل است, این روش پسرفت و وابستگی مربوط به برقراری و حل نوروز انتقال را به وجود می اورد. وقتی نوروز انتقال پدید آمد تمامی آرزوها, سائق و دفاعهای مربوط به نوروز شیرخوارگی به شخص روانکاو منتقل می شود.

وقتی بیمار شروع به تداعی آزاد می کند به زودی متوجه می شود برایش مشکل است هرآنچه را به ذهنش می رسد بدون سانسور بیان کند. بیمار در مورد تمایلات و احساسات خود نسبت به درمانگر دچار تعارضاتی می شود که بازتاب تعارضات دوران کودکی است.

انتقال که نسبت به روانکاو پدید می آید نیز به مقاومت در برابر روند تداعی آزاد کمک می کند. فروید دریافت که مقاومت تنها توقف تداعی های بیمار نیست, بلکه علاوه بر آن نوعی افشاگری با اهمیت روابط ابژه درونی بیمار است که این روابط برونی شده و در روابط انتقالی با روانکاو تجلی می یابند.

تحلیل نظام مند انتقال و مقاومت عصاره روانکاوی را تشکیل می دهد. فروید همچنین می دانست که روانکاو نیز ممکن است نسبت به بیمار دچار انتقال شود که او این پدیده را انتقال متقابل می نامید.

از دیدگاه فروید انتقال متقابل مانعی در راه روانکاوی است و روانکاو باید آن را درک کند تا در درمان مداخله نکند. از این دیدگاه او معتقد بود که همه روانکاوان بایستی خودشان تحت روانکاوی قرار بگیرند.

روانکاوان پس از فروید متوجه شدند که انتقال متقابل نه تنها مانعی در برابر درمان نیست, بلکه منبعی از اطلاعات سودمندی در مورد بیمار است. به عبارتی احساسات روانکاو در پاسخ به بیمار نشان دهده نحوه پاسخ سایر افراد نسبت به بیمار است و همچنین قرائنی از روابط ابژه درونی خود بیمار به دست می دهد. با درک احساسات شدیدی که در رابطه تحلیلی بروز می کند روانکاو می تواند به بیمار کمک کند تا درک خود را از گذشته و روابط فعلی خارج از محیط روانکاوی گسترش بخشد. توسعه بینش نسبت به تعارضات نیز موجب گسترش ایگو شده و بر حس تسلط می افزاید.

منبع :  خلاصه روانپزشکی کاپلان، جلد۱، ترجمه دکتر فرزین رضاعی، نشر ارجمند.

نقاط قوت روانکاوی

  • روش ها و نظریه های روانکاوانه به توسعه روانشناسی تجربی کمک کردند.
  • روانکاوی دیدگاه جدیدی را در مورد اختلالات روانی باز کرد
  • روانکاوی گستره وسیعی از پدیده ها را بررسی می کند

نقاط ضعف روانکاوی

  • تئوری های فروید بیش از حد بر ذهن ناخودآگاه، جنسیت، پرخاشگری و تجربیات دوران کودکی تأکید می کرد
  • اندازه گیری و کمی سازی بسیاری از مفاهیم پیشنهاد شده توسط نظریه پردازان روانکاوی دشوار است
  • بیشتر ایده های فروید بر اساس مطالعات موردی و مشاهدات بالینی بود تا تحقیقات تجربی و علمی
  • روانکاوی اغلب مستلزم سرمایه گذاری زمان، پول و تلاش است

امروزه خیلی از مفاهیم و فرضیه های فروید زیر سؤال رفته و در قالب و شکل مبهمی قرار داده شده که همین امر از ارزش و اعتبار آن به عنوان یک نظریه و آزمون تجربی کاسته است. در بررسی نظریه روانکاوی فروید با سؤالات چندی مواجه می شویم؛ از جمله:

  1. لیبیدو چه نیرویی است که می تواند فرد را به این پایه از لذت و خوشی برساند؟
  2. معنی و مفهوم اضطراب اختگی به طور دقیق چیست؟
  3. چگونه می توان فهمید که بیانات بیمار که محصول تداعی آزاد است، درحقیقت موضوع هایی است که از سطح ناهشیار او منعکس می شود؟

بسیاری از نکات ضعف نظریه روانکاوی فروید، از این حقیقت ناشی می شود که این نظریه صرفا بر اساس مشاهدات خود فروید از معدود بیمارانی است که برای درمان و حل مسائل روانی خود، به مطب وی مراجعه می کردند. علاوه بر این، اکثر مراجعان فروید کسانی بودند که تحصیلات بالا داشتند، از نظر اقتصادی از موقعیت خوبی برخوردار بودند و در ضمن در بهترین نقطه شهر وین سکونت داشتند. بنابراین، اینها نمی توانند معرف و نماینده کل جمعیت شهر باشند.

۲.۷ ۳ رای ها
رأی دهی به مقاله

* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه مقالات سایت، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام هماهنگ نمایید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها