دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

نظریه‌ی سائق (غرایز)

رانه یا سائق، رفتار را فعال می‌کند و به آن جهت می‌دهد

سائق، حالتی درونی است، که موجود زنده را به فعالیت وا می دارد یا رفتار خاصی را بر می انگیزد. در واقع حالتی خودکار است.

نظریه‌ی رانه‌

رانه یا سائق (drive) به شرایطی داخلی گفته می‌شود که رفتار را فعال می‌کند و به آن جهت می‌دهد. طبق نظریه سائق، غرایز ذاتی مشخص و معینی وجود دارند (غریزه های جنسی و پرخاشگری) که بنیادشان کاملا بیولوژیک است و تبیین کننده خواست ها و آرزوهای گوناگون آدمی در طول مراحل مختلف رشد هستند. مفهوم سائق (غریزه) یک ابزار مفهومی برای توضیح رابطه پیچیده بین بدن و ذهن است. امروزه در علوم اعصاب، سائق ها را به‌عنوان الگوهای فعالیت شبکه‌های عصبی و هورمونی می‌شناسیم.

طبق این نظریه، پیدایش شخصیت حول محور تعارض های ناشی از سائق و نحوه حل شدن آنها می چرخد(مصالحه).

نظریه‌ی رانه‌(Drive theory) را اغلب بد می‌فهمند، یعنی آن را از بعد زیست‌شناسانه، به مفهوم «مرد همچون حیوان» در نظر می‌گیرند. این‌گونه تصور می‌کنند که گویا میل جنسی مردان کارکردی شبیه دیگ بخار دارد، انگار مردان زیر فشاری ازلی از جانب میل جنسی‌شان قرار دارند، منفجر می‌شوند و زنان را در اختیار می‌گیرند.

عامل تعیین‌کننده در یک رانه یا غریزه، تنها بعد زیست‌شناسی و بدنی آن نیست، بلکه بیشتر معیارهای تعیین‌شده‌ی اجتماعی برای بیان آن مهم است.

۳ مسیر برای شکل‌گیری سائق جنسی

فروید معتقد بود که هیجان جنسی نه صرفاً محصول بدن و نه صرفاً محصول ذهن است، بلکه ترکیبی از هر دو و حتی چیزی فراتر است. او سه منبع اصلی برای این برانگیختگی برشمرد:

  1. محرک‌های بیرونی (exteroceptive stimuli): مثل لمس یا نگاه به بدن دیگری. این محرک‌ها معمولاً از طریق مناطق اروتوژنیک (لب‌ها، اندام تناسلی و پوست) عمل می‌کنند.
  2. محرک‌های درونی (interoceptive/organic stimuli): مثل تغییرات هورمونی، وضعیت هوموستاتیک بدن یا تنش‌های درونی. می‌توانیم این بخش را با نقش هورمون‌ها (مثل تستوسترون و استروژن) و سیستم‌های نوروپپتیدی (دوپامین، اکسی‌توسین) توضیح دهیم.
  3. زندگی ذهنی (psychical stimuli): یعنی تخیل، خاطره یا فانتزی‌های جنسی. ذهن می‌تواند بدون حضور محرک بیرونی یا درونی، خود منبع برانگیختگی شود.

پس فروید هیجان جنسی را به‌مثابه پدیده‌ای دید که همزمان در بدن، ذهن و رابطه با جهان بیرون ساخته می‌شود.

تنش جنسی : ترکیب لذت و رنج

فروید نکته‌ای ظریف و جالب مطرح کرد: تنش جنسی هم ناخوشایند است (چون حالت فشار، بی‌قراری و نیاز به تخلیه دارد)، و هم خوشایند هست (چون تجربه برانگیختگی جنسی، لذت‌بخش است و فرد تمایل دارد آن را تکرار کند).

پست های مرتبط

این پارادوکس برای فروید مسئله‌ای مهم بود: چگونه یک هیجان می‌تواند هم‌زمان هم ناخوشایند و هم خوشایند باشد؟ ناخوشایند بودن از اینجا می‌آید که تنش مانند یک فشار داخلی است، مشابه احساس گرسنگی یا تشنگی. خوشایند بودن از اینجا ناشی می‌شود که این تنش، با تکرار، لذت را هم تقویت می‌کند و در مسیر رسیدن به اوج (ارگاسم) باعث تجربه لذت مضاعف می‌شود.

از نظر روان‌کاوی، فروید نشان داد که انگیزش جنسی چیزی ایستا یا تک‌بعدی نیست، بلکه فرایندی پویا بین لذت و تنش است. از نظر علوم اعصاب امروز، این مفهوم را می‌توان با تعامل سیستم دوپامینی پاداش (SEEKING) و سیستم‌های استرسی (هورمون‌های تنش) توضیح داد. به این معنا که مغز برای افزایش انگیزش، هم از تنش (drive) و هم از لذت (reward) استفاده می‌کند.

دو نیروی انگیزشی در سائق جنسی

فروید با نگاهی ظریف نشان داد که حرکت انسان از برانگیختگی کم تا اوج لذت (ارگاسم) با دو انگیزه هدایت می‌شود:

  • لذت ناشی از برانگیختگی (Pleasure of Arousal): هرچه برانگیختگی بیشتر می‌شود، لذت هم افزایش پیدا می‌کند. این لذت پیوسته صعودی است و باعث می‌شود فرد مشتاق ادامه‌ فرایند باشد. می‌توان آن را با فعال‌سازی سیستم دوپامینی پاداش در مغز مرتبط دانست (همان سیستم SEEKING در نظریه پانکسپ).
  • کاهش تنش (Tension Reduction): برانگیختگی جنسی همواره نوعی تنش در بدن و روان ایجاد می‌کند (فشار درونی). انسان برای کاهش این تنش به فعالیت جنسی ادامه می‌دهد. کاهش تنش خودش منبع لذت جدیدی می‌شود. این وجه بیشتر به نقش سیستم‌های فیزیولوژیکی و هورمونی (مثل CRF، کورتیزول، و تنش عضلانی) مربوط است.

مناطق اروتوژنیک (Erotogenic Zones)

فروید مفهوم مناطق اروتوژنیک را پایه‌گذاری کرد. این مناطق نقاطی از بدن هستند که تحریکشان باعث برانگیختگی جنسی می‌شود. او گفت این تحریک‌ها بر اساس تفاوت‌های شیمیایی-عصبی در بافت‌های بدن به وجود می‌آیند. کلاسیک‌ترین مناطق اروتوژنیک: لب‌ها، اندام تناسلی، نوک سینه‌ها. حتی چشم می‌تواند به‌عنوان منطقه اروتوژنیک عمل کند (در اسکوپوفیلیا: لذت از نگاه کردن، و در نمایشگری: لذت از دیده شدن).

هر سائق، ۴ ویژگی دارد:

فروید، باور داشت که هدف رفتار، ارضاى نیازهاى بدن است که مبناى زیستى دارد. نظر او این بود که امیال زیستى(مثل گرسنگى)، حالت هاى مداوم و مکرر در بدن هستند که درون سیستم عصبى، انرژى تولید مى کنند(فروید، ۱۹۱۵). در حالى که سیستم عصبى سعى مى کند سطح انرژى ثابت و متعادل را حفظ کند، ولى پیدایش مجدد و مداوم تراکم امیال زیستى آن را از این هدف منحرف مى کند.

۱. فشار (Pressure) : نیروی محرک و میزان فشاری که غریزه برای ارضا شدن اعمال می‌کند. این همان چیزی است که غریزه را اجباری و بی‌وقفه می‌کند. هیچ غریزه‌ای به طور خودکار متوقف نمی‌شود؛ باید تخلیه یا تغییر مسیر یابد. مثلا: میل جنسی می‌تواند به شکل خیال‌پردازی، رفتار جنسی، یا حتی به‌طور نمادین در فعالیت‌های خلاقانه تخلیه شود.

در عصب روانکاوی، این فشار را می‌توان با برانگیختگی عصبی-هورمونی توضیح داد؛ مثلاً افزایش تستوسترون یا دوپامین که فرد را به عمل سوق می‌دهند.

۲. هدف (Aim) : رسیدن به رضایت و کامیابی (satisfaction) از طریق کاهش یا حذف محرک اصلی. گرچه هدف نهایی همیشه ارضا شدن است، اما مسیر رسیدن به آن می‌تواند متفاوت باشد. مثلا در سادیسم، هدف نهایی همان رضایت جنسی است، اما مسیر میانی ممکن است شامل آزار دیگری باشد.

۳. شیء (Object) : چیزی که غریزه از طریق آن به هدفش می‌رسد. متغیرترین بخش غریزه است؛ شیء می‌تواند بیرونی یا حتی بخشی از بدن خود فرد باشد. مثلا در فتیشیسم، یک شیء خاص (مثلاً کفش) می‌تواند به جای شریک جنسی نقش ایفا کند.

در عصب‌روانکاوی، می‌توان گفت «شیء» همان محرکی است که شبکه‌های عاطفی-پاداش مغز را فعال می‌کند.

۴. منبع (Source) : فرایند جسمی در یک اندام (مانند اندام تناسلی) که تولیدکننده محرک غریزه است. فروید فکر می‌کرد این منبع می‌تواند بیشتر شیمیایی یا فیزیولوژیک باشد. مثلا در هیجان جنسی، تحریک اندام تناسلی یا حتی تحریک هورمونی غدد جنسی.

در عصب‌روانکاوی، منابع غریزه بیشتر به شبکه‌های مغزی زیرقشری (مانند هیپوتالاموس، آمیگدال، VTA) نسبت داده می‌شوند تا اندام‌های محیطی.

اقتصاد غرایز

می توان زندگی روانی را حاصل تعامل نیروهایی با شدت مختلف انرژی دید که هر یک از ما را به سمتی می کشانند و همین تلقی بود که الگوی مشهور به الگوی اقتصادی فروید را پیش کشید. الگوی اقتصاد روانی، شیوه جریان انرژی در دستگاه روان را تبیین می کند. محرک جسمی از منبعی نظیر اندام تناسلی (یا دهان یا مقعد) پدیدار شده و نوعی از انرژی را بر دستگاه عصبی القا می کند و آن انرژی به یافتن مفری بر می آید، مثلا فعالیت جنسی. انرژی جنسی برای کسب هدفی (ارضای جنسی) تخلیه می شود و در این راه از موضوعی استفاده می کند(شریک جنسی). حتی در خودارضایی هم موضوعی وجود دارد؛ در این مورد می توان خود فرد را موضوع در نظر گرفت؛ اما در اغلب اوقات تصویر فردی دیگر که در ذهن قرار دارد، موضوع خواهد بود.

هر تراکم انرژى، ثبات دستگاه عصبى را بر هم مى زند و موجب ناراحتى روان شناختى مثل اضطراب می شود.

اگر تراکم انرژى به صورت کنترل نشده افزایش یابد، مى تواند سلامت جسمانى و روانى را تهدید کند. بنابراین، سائق به عنوان نوعى حالت اضطرارى روانشناختى به وجود مى آید و به سیستم هشدار مى دهد که باید دست به اقدام بزند. بعد از اینکه رفتار برانگیخته شد، تا زمانى که سائق یا میل ارضا شود، ادامه مى یابد.

به عبارت دیگر، رفتار به نیازهاى بدن خدمت مى کند، و اضطراب به صورت نوعى واسطه عمل مى کند تا تضمین شود رفتار خدمت کننده به نیاز، هر وقت که لازم باشد، روى دهد.

تفاوت انگیزش و نیاز و سائق و غریزه

  • انگیزش(motivation) : نیروی محرکی است با منشاء درونی و یا بیرونی به سمت یک هدف. انگیزش در واقع عاملی است که موجود زنده را از درون به فعالیت وا می دارد. انگیزش همان علت و چرایی رفتار است. انگیزش مفهومی کلی تر از سائق و نیاز است. 
  • نیاز(need) : یک مفهوم بیولوژیکی است. آن چیزی است که برای ادامه حیات یک موجود زنده لازم است. مانند نیاز به آب
  • سائق(drive) : حالتی درونی است که موجود زنده را به فعالیت وا می دارد یا رفتار خاصی را بر می انگیزد. در واقع حالتی خودکار است.
  • غریزه(instinct) : الگوی رفتاری، مخصوص به یک نوع که در همه افراد آن نوع وجود دارد و در زمان معین به وقوع می پیوندد. غریزه، الگوی ثابت و ذاتی رفتار است.

نظریه‌ی رانه‌

منابع :

۴.۱ ۴۰ رای ها
رأی دهی به مقاله

🌿 آیا نیاز به مشاوره دارید؟

در مقاطع مختلف زندگی، گفت‌وگو با یک مشاور می‌تواند مسیرتان را روشن‌تر کند.
جهت رزرو وقت مشاوره حضوری یا آنلاین، با ما در ارتباط باشید.

📱 ارتباط با واتساپ: ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸

8 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها