تجاوز جنسی چیست؟
حدود ۸۰ درصد موارد تجاوز جنسی در ایران گزارش نمیشود.
تجاوز جنسی به معنی انجام نزدیکی جنسی، با زور و بدون رضایت فرد دیگر است. تجاوز جنسی تنها یک حمله فیزیکی و جنسی نیست، بلکه آسیب عمیق روحی و روانی نیز به دنبال دارد.
وقتی کسی از طریق ضرب و جرح یا با خشونت، فرد دیگری را به نزدیکی جنسی یا به انجام یا تحمل عمل جنسی دیگری که قابل مقایسه با نزدیکی جنسی باشد، وادار کند، این عمل تجاوز جنسی(rape) و آن فرد، متجاوز(rapist) دانسته می شود. اگر یک نفر از موقعیت عجز و درماندگی فرد دیگری سوءاستفاده کرده و با او نزدیکی جنسی یا عملی قابل مقایسه با نزدیکی جنسی انجام دهد، متجاوز دانسته می شود. فرد ممکن است بیهوش یا خواب، مست یا تحت تاثیر مواد مخدر، بیمار یا مصدوم یا دارای نوعی معلولیت ذهنی باشد. همچنین باید گفت نزدیکی فرد بالغ با افراد کم سن و سال و کودکان، حتی اگر با رضایت او باشد، تجاوز محسوب می شود. تجاوز، از نظر جنسیتی هم در مورد پسران خردسال و نوجوان اتفاق می افتد و هم در دختران و زنان.
تجاوز نوعی خشونت جنسی است که معمولاً شامل آمیزش جنسی میشود. این عمل میتواند با اجبار فیزیکی، تهدید، سوء استفاده از مسئولیت یا با فردی که ناتوان یا زیر سن قانونی است رخ دهد. دایره آمار قضایی آمریکا (۱۹۹۹) تخمین زد که ۹۱٪ از قربانیان تجاوز مؤنث، ۹٪ مذکر؛ و ۹۹٪ متجاوزین مذکر هستند. معمولاً تجاوز توسط افراد ناشناس از تجاوز توسط افرادی که قربانی آنها را میشناسد کمتر شایع است. تجاوز اگر به قصد از بین بردن گروهی قومی انجام شود، عنصری از جنایت نسلکشی بهشمار میآید.
سازمان ملل، تجاوز را تحت عنوان «مقاربت جنسی بدون رضایت»، تعریف میکند؛ سازمان جهانی سلامت، در سال ۲۰۰۲ تعریف «نفوذ به مقعد یا واژن همراه با اعمال زور و تحت اجبار، بوسیلهٔ آلت جنسی مردانه یا یک شی» را ارائه داده است. FBI تعریف ذیل را برای تجاوز جنسی در گزارش جنایی سالانه خود آورده است: ارضای جنسی زن با اعمال زور و برخلاف میل او. در این تعریف، تجاوز، مقاربت (شامل نفوذ به واژن یا مقعد یا دهان توسط آلت تناسلی مرد یا سایر اندامهای بدن یا یک شی)، با اجبار و عدم رضایت زن تفسیر میشود.
انگیزه های تجاوز
هیلز، یکی از روانشناسان محقق در مورد تجاوز، انگیزه متجاوزان را بخصوص در تجاوز به غریبه چنین برمی شمارد:
- خشم: انگیزه این صدمه زدن جسمی است؛ تجاوز کسب ارضای جنسی نیست، بلکه رنج و خشم ناشی از طرد شدن از طرف زنی است که قبلا با او رابطه داشته است.
- قدرت: فرد متجاوز می خواهد زور و سلطه گری خود را نشان دهد.
- دیگر آزاری: آزارگران جنسی اغلب علاوه بر تجاوز به قربانی، او را شکنجه می دهند و با زورگویی و خشم به برانگیختگی جنسی می رسند.
- گروه گرایی بزهکارانه: در این نوع تجاوز بزهکارانی که معمولا تعدادشان بیش از دو نفر است و در یک باند قرار دارند با حمله و تجاوز دسته جمعی به یک قربانی، پرخاشگری و میل جنسی خود را ارضا می کنند.
- ارضای میل جنسی: اینگونه تجاوز یک اقدام تکانشی است، به این معنی که فرد متجاوز نمی تواند انگیزه جنسی بیدار شده خود را مهار کند.
انواع تجاوز جنسی
تجاوز افراد غریبه : فرد توسط شخصی که آشنایی قبلی با او ندارد، مورد تجاوز یا حمله جنسی قرار می گیرد.
تجاوز فرد آشنا (یا تجاوز به محارم) : متجاوز برای قربانی آشناست. تجاوز ممکن است در نخستین دیدار یا پس از ماه ها آشنایی صورت گیرد. قربانیان این نوع تجاوز، علاوه بر نشان دادن علائم همه قربانیان تجاوز، خود را به دلیل ضعف انتخاب و برانگیختن متجاوز بیش از سایر قربانی ها سرزنش می کنند. این نوع تجاوز هنگامی رخ می دهد که رابطه صمیمانه ای بین دو نفر برقرار می شود و مرد طرف مقابل را وادار به آمیزش کامل می کند. بررسی ها نشان دهنده این واقعیت است که بسیاری از جوانان در ایجاد تفکیک بین تجربه جنسی و تجاوز جنسی دچار مشکل اند و از حداقل آگاهی های علمی لازم در خصوص روابط جنسی برخوردار نیستند.
تجاوز در رابطه زناشویی: این نوع از تجاوز در رابطه ازدواج صورت می گیرد. در گذشته وقتی شوهری بدون رضایت همسرش با او رابطه جنسی برقرار می کرد، این عمل او به عنوان تجاوز تلقی نمی شد و به خاطر ارتکاب به این حمله و تجاوز مورد پیگرد قانونی قرار نمی گرفت؛ از زنان انتظار می رفت که با هر نوع رفتاری کنار بیایند و در هر زمانی برای رابطه جنسی در دسترس باشند. این طرز تفکر مردسالارانه و جنسیت گرا هنوز در بسیاری از کشورها پابرجاست. زنانی که توسط همسران خود مورد تجاوز یا سوءاستفاده قرار می گیرند نسبت به سایر قربانیان تجاوز، کمتر احتمال دارد که این واقعه را به پلیس اطلاع دهند. با اینحال زنانی که توسط شوهرانشان مورد تجاوز قرار می گیرند همچون قربانیانی که توسط سایرین آسیب می بینند همزمان از عوارض جسمی و عاطفی رنج می کشند.
تجاوز در زندان : تجاوز، ممکن است برای شکنجه و تخریب روحی و روانی زندانیان، صورت پذیرد. با توجه به اینکه تجاوز جنسی، آثار بسیار مخربی بر روح و روان افراد دارد و باعث احساس شرمساری این افراد میشود، از این رو، تعداد کمی از بازماندگان، حاضر می شوند که این مسائل را به زبان بیاورند.
تجاوز به زندانیان سیاسی را باید به مثابه عملی خشونتآمیز با هدف اعمال کنترل کامل بر قربانی و برای له کردن شخصیت او و ایجاد جو ترس و ارعاب در جامعه ارزیابی کرد. متاسفانه برخی از افراد فکر میکنند که تجاوز عملی است برای رفع احتیاجات جنسی فرد متجاوز. اما برخلاف باور عامه، تجاوز عملی برای ارضای تمایلات جنسی نیست، با اینکه فرد متجاوز ممکن است در هنگام انجام تجاوز لذت هم ببرد. متاسفانه باید بگویم که این نوع نگرش به تجاوز جنسی و به ویژه به تجاوز جنسی به عنوان شکنجهی سیاسی نگاهی انحرافی و مردسالارانه است. تحقیقات روانشناسانه و جامعهشناسی سالهاست ثابت کرده است که تجاوز جنسی جرمی است که از روی خشونت اعمال می شود و نه از روی شهوت، تا جایی که میبینیم کودکان، سالمندان، و مردان هم قربانی چنین جرمی میشوند.
نباید موضوع اِعمال خشونت جنسی علیه زندانیان را به محرومیت جنسی تعدادی شکنجهگر و نیاز آنان به ارضاءِ احتیاجات جنسی شان تقلیل داد. نباید مسئولیت شکنجهی سیاسی به مثابه عملی برنامهریزی شده و سیستماتیک از روی دوش سیستم برداشته میشود و به سطح مسئولیت فرد شکنجهگر کاهش یابد. با اینکه فرد شکنجهگر مسئولیت مستقیم این اعمال هولناک را بدوش دارد، نباید فراموش کنیم که انسانها در جایی دست به شنیعترین اعمال غیرانسانی میزنند که باورها و سیستمها به رفتار آنان جنبهی قانونی داده، توجیهاش نموده و برای آن پشتیبانی اجتماعی و اجرائی فراهم کرده است.
آثار تجاوز جنسی
قربانیان تجاوز میتوانند به خاطر آزار و اذیت به شدت دچار آسیب شوند. ممکن است که تحریکی یا عصبی باشند. پس از تجاوز، عادی است که قربانی اختلال استرس حاد را تجربه کند که شامل نشانههایی مشابه نشانههای اختلال استرس پس از آسیب(PTSD) است. در ماههای پس از تجاوز، این مشکلات میتواند شدید و ناراحتکننده باشند و قربانی را از آشکار کردن تجربه ناخوشایندشان نزد دوستان یا خانواده یا مراجعه به پلیس یا درخواست کمک پزشکی باز بدارند. نشانگان دیگر اختلال استرس حاد شامل این موارد میشود:
- این افراد شدیداً بیحال و کسل به نظر میرسند.
- زوال شخصیت یا گسستگی (احساس کرختی و بیعلاقگی، مانند در بهت یا خواب بودن، یا این احساس که دنیا غیر واقعی است)
- دشواری در به خاطر آوردن بخشهای مهم تجاوز؛ بازبینی تجاوز در افکار، خاطرات، یا کابوسها
- پرهیز از مکانها، افکار یا احساساتی که تجاوز را یادآوری میکنند.
- اضطراب یا افزایش گوش به زنگی (مشکل در خوابیدن، تمرکز و…)
- دوری از زندگی اجتماعی
حدود نیمی از قربانیان، این نشانهها را پس از ماههای اول تجاوز دارند. بهطور کلی، تجاوز و آزار جنسی، شایعترین عامل اختلال PTSD در زنان است. بیشتر زنانی که مورد تجاوز قرار میگیرند یا میخواهند این واقعه را از ذهن بیرون کنند یا مایل به آنچه که فرایند اهانتآمیز معاینه پزشکی، بازجویی پلیس و رسیدگی دادگاه میدانند، نیستند.
مقصر دانستن قربانی
«مقصر دانستن قربانی» بدین معنی است که قربانی را کاملاً یا تا حدودی در به وقوع پیوستن جرم مسئول بدانیم. این مفهوم اشاره دارد به تئوری دنیای عادل و این نگرش عمومی که برخی رفتارهای خاص قربانی (از قبیل لاس زدن یا پوشیدن لباسهای تحریککننده جنسی) ممکن است تجاوز جنسی را برانگیزد. در بیشتر کشورهای غربی، حمایت از تحریک جنسی به عنوان یکی از علل کاهش خطرات تجاوز جنسی پذیرفته نمیشود. مفهوم مقصر دانستن قربانی تا حدودی در اکثر کشورها پذیرفته شده است. در بعضی کشورها، چنین تصور میشود که زنانی که مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند، نامناسب رفتار کردهاند. معمولاً، اینها کشورهایی هستند که در آنها شکاف اجتماعی عمیقی بین آزادیهای فراهم شده زنان و مردان وجود دارد(مثل ایران).
تعدادی از کلیشههای نادرست در مورد نقشهای جنسیتی میتوانند در توجیه تجاوز نقش ایفا کنند. در مورد تجاوز مرد به زن، این کلیشهها شامل این نظرات است که: قدرت مختص مردان است، در حالی که زنان به درد سکس میخورند و کالایی بیش نیستند؛ اینکه زنان خواهان سکس اجباری و توسری خوری هستند؛ اینکه تکانهها و رفتارهای جنسی مردان غیرقابل کنترل است و باید ارضا شود.
چرا مردها تجاوز میکنند؟
کاملاً اشتباه است که فکر کنیم مردها در نتیجه مقتضیات هورمونی خود تجاوز میکنند. یک مرد در خیابان، درجا به یک زن تجاوز نمیکند. آنها میدانند این کار صحیح نیست، تمایل به انجام آن بصورت مخفیانه است، به دور از انظار عمومی. تجاوز یک عمل جنسی نیست. تجاوز نوعی تهاجم است. هدف آن پیروزی است. موضوع به چنگ آوردن یک شی است؛(در اینجا زن آن شی است) موضوع قدرت یک نفر است. هنگامی که خشونت روانی، خشونت فیزیکی، خشونت مالی، بی اعتنایی به حقوق زنان و تبعیض علیه آنها، عادی جلوه داده میشود، تجاوز نیز اتفاق میافتد.
آیا نحوه تربیت در دوران کودکی در رفتار سالهای بعد فرد متجاوز تاثیرگذار است؟
در فرهنگ ما کودکان بر اساس ارزشها و قدرت قالب مردها تربیت میشوند. یک مادر یاد گرفته که رفتارش با شوهرش متفاوت باشد و از حاکمیت مقتدرانه او اطاعت کند. بنابراین او همین رفتار را در برابر پسر و دختر خود منعکس میکند. میدانیم دخترانی که مادرشان در معرض خشونت خانگی بوده، بیشتر احتمال دارد که خود نیز در روابط یا ازدواجشان خشونت را تجربه کنند. مردانی که مادرانشان از پدرانشان کتک میخورده اند، تمایل بیشتری به انجام رفتارهای خشونت آمیز در روابطشان دارند. دخترها و پسرها بر اساس نحوه رفتار پدر با مادرشان، خود را در جامعه تعریف میکنند.
با مردی که به داشتن چنین تمایلاتی اعتراف میکند و خواهان کمک است چه باید کرد؟
اگر خود او نپذیرد که کارهایش اشتباه است و مسئولیت آن را بر عهده بگیرد، هیچکس نمیتواند به او کمک کند. اگر او بعد از اینکه دستگیر شد ادعا کند که قصد انجام این کار را نداشته، این باعث تغییر در رفتار او نخواهد شد. تعداد مردانی که این تمایل را در خود تشخیص میدهند و قبل از به دام افتادن، تقاضای کمک میکنند، بسیار اندک است. راهی که باید در پیش گرفت این است که مردانی را که مرتکب جرایم جنسی میشوند در طول دوره محکومیت، مورد بازپروری نیز قرار بدهیم. برنامههای گوناگون برای بازپروری متجاوزان جنسی در سرتاسر دنیا وجود دارد. خطر ارتکاب دوباره جرم در میان شرکت کنندگان در این برنامهها، بسیار کمتر از کسانی است که فقط به زندان رفتهاند. این برنامهها به طور خاص در مورد متجاوزان نوجوان بسیار مفید است.
برخی از این صحبت میکنند باید متجاوزان جنسی را عقیم سازی کرد، یا عده دیگری خواهان احیای مجازات اعدام در این زمینه هستند. مجازات اعدام انسانی نیست. ما به خوبی میدانیم که نرخ جرم و جنایت به هیچ وجه در کشورهایی که مجازات اعدام در آنها اجرا میشود، پایینتر نیست. اینها راهکارهای پیشگیرانه نیستند.
یک زن قربانی تجاوز جنسی، اگر شجاعت بلند کردن صدایش را داشته باشد، چه میتواند بکند؟
در جوامع یا فرهنگهایی که مسایل جنسی در آن تابو به حساب میآید و روابط جنسی پیش از ازدواج در آن محکوم است، موارد تجاوز جنسی تقریباً هیچگاه توسط قربانیان گزارش نمیشود. فرد متجاوز به خوبی از این موضوع آگاه است و ممکن است قربانی را تهدید کند که به خانواده او خواهد گفت که چه اتفاقی افتاده است. او از این طریق میتواند به رفتارهای غیرقانونی خود ادامه بدهد. او حتی ممکن است به تهدید فرد ادامه بدهد و بگذارد دوستانش نیز او را مورد سو استفاده جنسی قرار دهند.
البته زنان قربانی تجاوز میتوانند مسیر قانونی را در پیش بگیرند؛ آنها میتوانند از کمک روانشناسان و مددکاران اجتماعی بهره بگیرند. آنها میتوانند با دوستان نزدیک و معتمدشان صحبت کنند. روش بهبود و بازیابی از تجاوز جنسی، قطعاً ساکت ماندن در مورد آن نیست. تجاوز جنسی میتواند به مشکلات فیزیکی، بیماریهای مقاربتی و باردار شدن بیانجامد. بنابراین حیاتی است که زنان قربانی تجاوز خیلی سریع معاینه شده و اقدامهای لازم در مورد آنها انجام بگیرد.
منابع برای مطالعه بیشتر
- کتاب حقایقی درباره تجاوز جنسی. نویسنده : مارک جی کیتلسون
- جامعه شناسی خشونت و آزار جنسی علیه زنان: با نگاهی به پدیده تجاوز و ختنه دختران. نویسنده : امیر رضا ضیابری و پریسا رضازاده جلالی
- مقاله تجاوز به محارم در ایران
بحث تفاوت فرهنگ و باورها هم تو این قضیه نقش کمی نداشته ، ترکیه کشوریه که یه باور پوچ دارند اغلب مردمانش ؛ باوری که با نگاه لحظه ای هم دردسرهای بزرگی برای آدم ایجاد میشه
حالا دیگه مسئله رو باز نکنیم
مطلب خیلی خوبی بود دوست عزیز سپاس