دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

نگرش های جنسی در طول تاریخ

رابطه جنسی

یکی از موانع عمده درک مسائل جنسی فهم این نکته است که ما زندانیان نگرش های اجتماعی گذشته نسبت به موضوعات جنسی هستیم. بررسی گذشته به درک زمان حال کمک می کند. در واقع ما با یک میراث جنسی مواجهیم که از یک نسل به نسل بعدی منتقل می شود اما از جهات مختلف نگرش های نوین به امور جنسی به شدت با گذشته متفاوت است.

دوران های اولیه

اگر چه تاریخ مکتوب حدودا به پنج هزار سال پیش بر می گردد، اما فقط اطلاعات محدودی درباره رفتار جنسی و نگرشهای جنسی در جوامع مختلف گذشته تا هزار سال قبل از میلاد وجود دارد. واضح است که زنای با محارم بصورت یک تابو برجسته تاکنون مطرح است و زنان بعنوان دارایی با ارزشهای جنسی و تولید مثل مطرح بوده اند. مردان برای داشتن شریک های جنسی متعدد آزاد بودند، فحشا گسترده بود و رابطه جنسی بعنوان یک حقیقت ساده و بدیهی در زندگی پذیرفته شده بود(مسترز و جانسون، ۱۹۹۵).

رابطه

تفکرات شرقی

کاماساترا که همزمان با آگوستین می­زیست، اعترافات خود را ثبت کرده و از آن بعنوان راهنمای امور جنسی هند تعبیر می شود. در چین باستان و ژاپن نیز چنین راهنماهایی فراوان بودند که از تمایلات جنسی و گوناگونی آن تجلیل شده است. این الگوهای متنوع تاکنون ادامه پیدا کردند (ورن بولاگ، ۱۹۹۴).

تفکرات قرون وسطی و رنسانس

سنت های مسیحی در مورد امور جنسی طی قرن های دوازده و سیزده زمانی­که کلیسا در راس قدرت بود در اروپا بشدت پایدار شدند. خداشناسی تقریبا معادل عرف شده بود و یک تفکر ظالمانه رسمی نسبت به امور جنسی حاکم بود، امور جنسی فقط با هدف تولید مثل و زایش مورد قبول بود.

با این حال بین سیاست­ های سران کلیسا و شیوه های واقعی دوگانگی وجود داشت: خانه­ های مذهبی ، خود اغلب سرچشمه ­های مسائل جنسی بودند. در این عصر تاریخی، شیوه نوینی از زندگی در میان طبقات بالای اجتماع بوجود آمد که حاصل جدایی شدید از آموزه­ های دینی بود. این شیوه جدید «عشق با وقار» نامیده می ­شد. عشق خالص بصورت نامشروط همراه با وسوسه نیز دیده می شد و گاهی این مفهوم توسط عشاق امتحان می ­شد. بدین صورت که کاملا عریان در بستر هم می­ خوابیدند تا با خودداری از رابطه جنسی عشق سرشار خود را ثابت کنند. بدیهی است که چنین عشق باوقاری که هیچگاه به وصال نرسیده است تنها در داستانها و اشعار تصویر شده است.

تنها مدت کوتاهی پس از ظهور «عشق با وقار»، «کمربند عفت» مطرح شد. این وسیله به مردها اجازه می­ داد همسرانشان را همچون دارایی ­هایشان قفل کنند. هر چند ممکن است آنها واقعا برای جلوگیری از تجاوز طراحی شده بودند اما بعنوان وسیله ای برای حفظ “دارایی” هم استفاده می شدند. کمربند دوره قرون وسطی اغلب از جنس فلز ساخته می­ شد که در میان پاهای زن از جلو تا عقب کشیده می­ شد. این کمربند دارای دو سوراخ کوچک و سخت و محکم بود که دفع را ممکن می­ساخت اما از نفوذ و دخول بطور موثری جلوگیری می­ کرد.

پست های مرتبط

با تولد دوباره انسانگرایی و هنر و فراگیر شدن آن در اروپا طی قرن شانزده و هفده محدودیت­ های جنسی کمتر شد، همانطور که طرفداری از عشق باوقار کاهش یافت. با اصلاحات پروتستانی که توسط مارتین لوتر، جان کالوین و بقیه انجام شد از نگرشهایی با بار منفی کمتر نسبت به امور جنسی در مقابل کلیسای کاتولیک حمایت شد. بعنوان مثال  لوتر که در مسائل جنسی خود بشدت آزادی­ خواه بود ، معتقد بود رابطه جنسی ذاتا گناه آلود نیست و همچنین پاکدامنی و تجرد نشانه های تقوا و زهد نیست. در همین زمان اروپا درگیر اپیدمی وسیعی از سفیلیس بود که خود منجر به محدودیت در آزادی جنسی می­ شد (مسترز و جانسون، ۱۹۹۵).

قرن بیستم

با شروع قرن بیستم، امور جنسی بعنوان مقوله ای عینی بیشتر از قبل مورد پژوهش و توجه قرار گرفت.

زیگموند فروید

فروید

زیگموند فروید (۱۹۳۹-۱۸۵۶) معتقد بود تمایلات جنسی انگیزه اولیه رفتار تمامی انسان­ها و نیز علت اصلی همه انواع نوروز است. فروید مفاهیم بسیاری را در زمینه تمایلات جنسی ابداع کرد که شناخته شده ­ترین آن عقده ادیپ است که به جاذبه اجتناب ناپذیر جنسی یک کودک پسر به مادرش اشاره دارد که آمیزه‌ای از عشق، نفرت، ترس و رقابت با پدر است. فروید همچنین معتقد بود پسران بطور دائم با این وحشت مواجهند که بعنوان تنبیه آلت جنسی خود را از دست بدهند ( ترس اختگی) و دختران دائم این حس را دارند که چرا آلت جنسی مردانه ندارند، به همین سبب رشک می ورزند( رشک آلت). فروید همه این شرایط را تحت اختیار ناهوشیار می‌دانست که سطح عمیقتری از شخصیت نسبت به هوشیاری است (کوگان، ۱۹۷۳).

هولاک الیس

هولاک الیس (۱۹۳۹-۱۸۵۸) طی سال های ۱۸۹۷ تا ۱۹۱۰ شش شماره مجله با عنوان ” مطالعاتی پیرامون روان­شناسی تمایلات جنسی” منتشر ساخت. الیس بسیاری از مقولاتی را که فروید بعدها در مورد آن نوشت از جمله تمایلات جنسی را پیش بینی و مطرح کرده بود. بعنوان مثال او دریافته بود که عملی بنام خود ارضایی در میان هر دو جنس و در تمامی سطوح سنی شایع است( بجز تفکرات قدیمی که معتقد است زن خوب میل جنسی ندارد.) و همچنین بر ابعاد روان­شناختی (بجای عوامل فیزیکی) بسیاری از مشکلات جنسی تاکید کرده بود. همچنین نوشته های او بر طبیعت متفاوت رفتارهای جنسی انسان تاکید دارد (مسترز و جانسون، ۱۹۹۵).

آلبرت الیس

آلبرت الیس تمامی آداب و رسوم اجتناب ناپذیر اعصار را این گونه خلاصه کرد: قانون اساس و زیربنای تمایلات جنسی، عشق و ازدواج را با دو بیان ساده می­ توان مطرح کرد:

۱- اگر بعنوان سرگرمی و بازیچه است نباید آنرا انجام دهی.

۲- اگر وظیفه توست باید آنرا انجام دهی (مسترز و جانسون، ۱۹۹۵).

مسترز و جانسون

مسترز و جانسون معتقد بودند برای درک پیچیدگی ­های تمایلات جنسی انسان، افراد باید به اهمیت آناتومی جنسی،  فیزیولوژی جنسی و نیز اطلاعات روان­شناختی و جامعه­ شناختی پی ببرند. با وجود اطلاعات ناقص پاسخ­ های جنسی حاصل مطالعات حیوانات، مسترز و جانسون تصمیم گرفتند به مطالعه مستقیم رفتار جنسی انسان بپردازند. لذا آزمایشگاهی تاسیس کردند و برای شروع به مشاهده و ثبت جزئیات برانگیختگی جنسی انسان پرداختند. با مطالعه ۳۸۲ زن و ۳۸۲ مرد به انتشار کتابی با عنوان ” پاسخ جنسی انسان ” اقدام کردند که با استقبال و همچنین مخالفت های جدی بسیاری مواجه شد. هرچند بسیاری از افراد نتایج مطالعات مسترز و جانسون را صرفا به پاسخ­ های فیزیولوژیک منتهی می­ دیدند اما عده زیادی نیز به اهمیت این اطلاعات در درمان و روش­های درمانی مشکلات جنسی پی بردند. آنها با گسترش مطالعات خود بنای سکس ­درمانی را پایه گذاری نمودند(دیویدسن، ۱۹۹۴).

آلفرد کینزی

کینزی

آلفرد کینزی (۱۹۵۶-۱۸۹۴) مطالعات وسیع و گسترده‌ای را بصورت مطالعه موردی و مصاحبه بر روی افراد انجام داد. کینزی گزارشات خود را بر اساس اطلاعات دوازده هزار نفر منتشر ساخت که با اقبال و انتقاد بسیاری مواجه شد. بسیاری از افراد و اندیشمندان از مطالعات و نتایج گزارشات کینزی استقبال کردند تا آنجا که طی بیست و هفت هفته، کتاب ” رفتار جنسی مردان ” در لیست پر فروش ترین کتاب­ها قرار داشت. از سوی دیگر بسیاری از افراد از جمله مربیان و سران کلیسا، و همچنین برخی از اساتید دانشگاه‌ها انتقادات شدیدی را به نوشته ­های کینزی خصوصا کتاب “رفتار جنسی زنان” او وارد ساختند تا آنجا که برخی یافته‌های کینزی را به صراحت غیر­اخلاقی، ضد خانواده و حتی آلوده می‌نامیدند ( مسترز و جانسون، ۱۹۹۵).

 

۴.۳ ۴ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها