دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

عشق سیال

رابطه عشق سیال با مصرف گرايي و نگاه كالايي به انسان

عشق سیال به این موضوع اشاره دارد که فرد به جای ایجاد روابط بلندمدت به دنبال روابط کوتاهی است تا در این مدت زمان کم به نیازهای عاطفی و جسمی خود پاسخ دهد.

عشق سیال

یکی از الگوهای جدید روابط زوجین سیالیت عشق و ناپایداری عاطفی در روابط اسـت. سیالیت عشق از نظر باومن(Zygmunt Bauman) پدیده ای برخاسته از فردیت بخشی بی امان انسانها در دنیای سـیال است؛ به گونه ای که افراد در عین حال که خود را نیازمند رابطه می دانند، از ارتباط همیشگی می ترسند. در عشق سیال، افراد در عـین پیوسـتن بـه یکـدیگر، بـه گسسـتن می اندیشند. به بیانی دیگر، در این پدیده، پیوستن و گسستن دو روی یک سکه اند. آنان از اینکه خود را متعهد کنند ابا دارند و راه برگشت را برای خود هموار می کننـد. روابط در این شکل حسابگرانه، شکننده و سیال است. پیوند ازدواج در این الگو همچون کالایی به حساب می آید که با کوچکترین نارضایتی قابل پس دادن است.

باومن معتقد است که یک رابطه درست، هم خوبی هایی دارد و هم بدی هایی و نمی توان رابطه را تنها تا زمانی خواست که برای فرد مطبوع باشد.

عوامل مختلفی در ایجاد پدیده سیالیت عشق نقش دارد که به نظر می رسد مصرف گرایی و در پی آن نگاه کـالایی بـه انسـان یکـی از تأثیرگـذارترین آنها باشد. مصرف گرایی یکـی از ویژگی های دوران مدرن است. به این معنا که مصرف به خودی خود ارزش محسـوب می شود. مصرف گرایی در دنیای کنونی مرز مصرف کالا را در نوردیده و بـه مصـرف گرایـی در روابط نیز سرایت کرده است. در این زمینه، روابط عاطفی و عشق حاکم بین زوجین نیز از ایـن امر تـأثیر پذیرفته است. به بیانی روشن، روابط عاشقانه بین زن و شوهر از ویژگی سیال برخوردار شـده و روابط عاشقانه مستحکم جای خود را به پیوندهای ناپایدار و زودگذر داده است. این در حالی است که دوام و پایداری زندگی زناشویی مستلزم عشق و روابط عاطفی مثبت زوجین به یکدیگر است.

در دنیای مدرن، آن گونه که باومن اشاره می کند، فرهنگ مصرف گرایی بـه روابط انسانی نیز تسری یافته و حتی روابط عاشقانه زوجین را دچار سیالیت و عدم قطعیـت کـرده اسـت. تـاریخ مصرف روابط عاشقانه زوجین، همچون تاریخ مصرف کالا، ممکن است محدود باشد. بین مصرف گرایی و سیالیت عشق ارتباط معنادار و مستقیم وجود دارد. بدین معنا که هرچه میزان مصرف گرایی و نگاه کالایی به انسان بالاتر باشد، سیالیت عشق افزایش پیدا می کند.

باومن مصرف گرایی را پدیده دوران مدرن می داند که افراد کالاها را استفاده می کنند و سپس دور می ریزند. از نظر باومن هدف انسان مصرف کننده میزان گردش، تبدیل و جـایگزینی کالاهاسـت. بـه باور باومن، فرهنگ مصرفی و سرمایه داری به روابط انسانی نیز کشیده شده است؛ به نـوعی کـه انسانها یکدیگر را به صورت کالای مصرفی می نگرند و تجربـه عشقی را هماننـد دیگـر کالاها می بینند. هرگونه نارضایتی یا رابطه جدید می توانـد مجوزی برای به اتمام رسیدن تاریخ مصرف باشد.

باومن نگاه کالایی به انسان را یکی دیگر از عناصری می داند که به مصرف زدگی دامن مـی زنـد. از نظر وی، مادی گرایی مدرن و مصرف زدگی حاصل از آن روابط انسـانی را تحـت تـأثیر قرار داده است. باومن معتقـد اسـت در ایـن میـان ارزش ذاتـی دیگـران بـه عنـوان انسـان های منحصر به فرد نادیده گرفته می شود. باومن سیالیت روابط را به «روابط جیب بلـوز» تشـبیه مـی کنـد. بدین معنا که این روابط را می توان هنگام نیاز شکوفا ساخت، ولـی پـس از رفـع نیـاز، آنهـا را کاملاً در جیب خود پنهان کرد.

عشق سیالبـه بـاور باومن، تعریف رمانتیک عشق به صورت «تا هنگامی که مرگ ما را از هم جدا کند» امـروزه جـایی ندارد. این پدیده به واسطه زیر و رو شدن شـدید سـاختارهای خویشـاوندی و خـانوادگی کهنـه شده و تاریخ مصرف آن گذشته است.

باومن معتقد است در دنیای مدرن، رابطه، نوعی سرمایه گذاری همچون سایر سرمایه گذاری هاست. در سرمایه گذاری، سهامداران هر روز صفحات مبادلات سهام را کنترل می کنند و بر اسـاس آن تصمیم به حفظ یا فروش سهام خود می گیرند. وی می گوید: در رابطه بودن یعنی مواجهه بـا میزان زیادی از مشکلات و از همه مهمتر عدم قطعیت و تردید دائمـی. زمانی که در رابطه، ناامنی رسوخ می کند، هرگز هدایت رابطه اطمینان بخـش، فکورانـه و پایدار نیست و احتمال برخوردهای شدید و تند در جلب رضایت یا کنترل دیگری و حتـی حملـه بدنی و فیزیکی وجود دارد.

رابطه بین مدگرایی و سیالیت عشق

بین مدگرایی و سیالیت عشق رابطه مستقیم وجود دارد. بدین معنـا که با افزایش گرایش به مدگرایی، سیالیت عشق افزایش مـی یابد. در واقـع، فرهنـگ مصـرفی و سرمایه داری آنگونه که باومن اشاره می کند، با تسری به روابط انسانی، انسانها را بـه صـورت کالای مصرفی در آورده و به تجربه عشقی شکل کالا داده اسـت. بـه عبـارت دیگر، عشـق نیـز همانند مد جنبه سیال و مقطعی پیدا کرده و هدف انسان مصرف کننده میزان گردش، تبـدیل و جایگزینی کالاهاست.

پست های مرتبط

رابطه بین مـارک گرایی و سـیالیت عشق

با افزایش مارک گرایی، سیالیت عشق افزایش می یابد. بـه گفتـه بـاومن، وعده های رضـایت بخش تـر و قانع کننده تر روابط گذشته را از صحنه خارج می کنـد یـا رقیـب آن مـی شـود؛ درسـت هماننـد کالاهای جدید که کالاهای مصرفی فعلی را به رقابت می طلبد و آن را به چالش می کشـد.

آزادی وسوسه‌کننده

دوره­‌ مدرن دوره­ ای است که همه چیز دود می ‌شود و به هوا می­‌رود(مارکس). همه چیز جاری و در جریان است و هیچ چیز نمی‌ایستد. همه چیز در این جامعه، مدام در جریان است و اصلا وقفه ندارد. به این دلایل است که باومن نام این وضعیت را مدرنیته سیال می­ گذارد. چالش اساسی کسانی که در چنین شرایطی زندگی می­‌کنند این است که هیچ چیز شبیه گذشته­‌ نیست. این وضعیت یک وضعیت دو لبه است، یعنی دو چیز متناقض و پارادوکس. وقتی هیچ چیز مثل گذشته نمی‌ماند، این خود یک نوع احساس آزادی، احساس پابند نبودن و اسیر نبودن با خودش می­‌آورد. در بحث روابط شخصی هم همین طور است(مثلا روابط بین دوجنس، دوستی­‌ها، و حتی ازدواج­‌ها)، این روابط می­‌توانند خیلی کوتاه باشند، تند تند عوض، جدید و نو شوند، بنابراین در این روابط تنوعی است که درونش آزادی است. اینطور نیست که شما فکر کنید، انتخابی که من کرده­‌ام، یکبار برای همیشه است و تا آخر عمر، به آن مکلفم و هرچه شد همین است یا سرنوشت من همین بوده است. مثل آن زن هندی که وقتی شوهرش می­‌میرد، خودش هم باید با آن بسوزد. این جا دیگر تقدیر(fate) تبدیل می شود به عزم(destiny)؛ قسمت به اراده تبدیل می‌شود و این همراه خود یک نوع آزادی دارد.

این آزادی قطعأ وسوسه‌کننده است و جذابیت دارد، خیلی­‌ها را به سمت خودش می­‌کشاند، خیلی‌ها این را می‌پسندند. اما در آن واحد با وجود جنبه‌ آزادی، جنبه‌ دیگری هم دارد که ناامنی(insecurity) است. وقتی شما در شرایطی زندگی می‌کنید که در هیچ کدام از روابط‌تان نمی‌توانید مطمئن باشید که تا کی پایدار می‌ماند، شما نه به احساسات خودتان اطمینان دارید و نه به احساسات دیگری نسبت به خودتان. مثلا مبنای شکل‌گیری روابط بین دوجنس در جامعه­ جدید عشق رومانتیک است، که افراد به هم می ­گویند من عاشق تو هستم. ما وقتی احساس امروز را مبنای شکل­‌گیری روابط کنیم، خب از کجا معلوم یک ماه دیگر، طرف مقابل بیاید بگوید من عاشق تو نیستم؟

منبع : زیگمونت باومن، عشق سیال، ترجمه عرفان ثابتی، نشر ققنوس.

آزمون آنلاین مثلث عشق استرنبرگ

۴.۳ ۴ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

3 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Lona
۱۴۰۰/۰۳/۱۸ ۰۹:۴۰

زیبا بود
واقعا به عنوان شخصی که در دنیای مدرن زندگی میکنه نمیدونم کدوم مدل رو بیشتر میپسندم
و میتونم بگم با وجود اینکه توی ذهنم مدل پایداری رابطه رو میپسندم در عمل به سمت مصرف گرایی پیش میرم
و حتی به این فکر میکنم که کاش بشه هر دو رو داشت که از مزایای هر کدوم استفاده کرد.
الان دارم به این فکر میکنم که آیا باید عذاب وجدان داشته باشم از این نگاهم یا طبیعیه

امیرحسین معصومی
۱۴۰۰/۱۲/۲۷ ۰۲:۴۹

به نظر اهمیت زیبایی به همسر و تقلیل اهمیت ان فقط به دوران مدرن و مصرف گرایی اهمیت تکاملی زیبایی را ندیده میگیرد

امیرحسین معصومی
۱۴۰۰/۱۲/۲۷ ۰۲:۵۳

رابطه بین مارک گرایی و سیالیت عشق به نظر بی ربط بود.شاید به دلیل حجم مقاله خوب باز نکردین ممنون میشم بیشتر توضیح داده شود.