تاریخچه فرگشت و منشا انواع
تنوع در هر جمعیتی وجود دارد
داروین، فرگشت را بهعنوان تغییر نسلها تعریف کرد. ایدهای که گونهها طی زمان تغییر کرده و گونههای جدیدی را به وجود میآورند و دارای یک جد مشترک هستند.
این قوی ترین یا باهوش ترین گونه ها نیستند که باقی می مانند، بلکه سازگارترین گونه ها باقی می مانند. ( چارلز داروین)
فرگشت(Evolution) در مباحث معاصر نشان دهنده تئوری تغییر گونه های اورگانیک است. در سال ۱۸۵۲ فیلسوف انگلیسی هربرت اسپنسر از این اصطلاح به معنی تغییرات در هر دو جهان کیهانی و بیولوژیکی استفاده کرد.
قبل از داروین نیز فیلسوفان طبیعت گرا سوالات زیادی در این باره ایجاد کردند. از بسیاری جهات ایده تغییر گونه ها بازتابی از یک مفهوم قدیمی از امپدوکلس(۴۹۵ سال قبل از میلاد) و دیدگاه های اتمیست فیلسوفان یونانی است. شاعر رومی تیتوس لوکرتیوس (۹۹ سال قبل از میلاد) نیز در کتاب خود اینگونه می نویسد که منشا تدریجی موجودات زنده از یک هرج و مرج اتمی اولیه از طریق یک فرآیند بدون جهت است. نوشته های افلاطون (۲۳۷-۴۲۷ سال قبل از میلاد) بویژه اسطوره آفرینش تیمائوس یک منبع غیر مقدس برای استدلال در مقابل اتمیست هاست، که در آن یک طراح خارجی هوشمند با الگوها و اشکال ابدی جهان را آفریده است.
در آثار پزشک یونانی کلودیوس نیز می توان آثاری از طراحی غایت شناختی در آناتومی بدن پیدا کرد. ارسطو در نوشته های بیولوژیکی خود، طراحی غایتمند درونی را جایگزین طراحی خارجی کرد. یکی از مهمترین بخش های نظریات بیولوژیکی او در قسمت جنین فردی بود که چگونه یک جنین تغییر و تحول پیدا می کند.
بطور مشترک در منابع بیولوژیکی فرانسوی در حوالی سال ۱۸۳۵ از واژه تبدیل و تحول(Transformism) استفاده می شد. انتشار این مقاله از داروین معنای تغییر گونه ها را تغییر داد. نظریه های علمی از گونه ها یک تغییر بزرگ در قرن نوزدهم بود که ژان باپتیست لامارک(۱۷۴۴-۱۸۲۹) ، چارلز داروین(۱۸۱۲-۱۸۸۲) و به میزان کمتر آلفرد راسل والاس(۱۸۲۳-۱۹۱۳) نقش اساسی در آن داشتند.
لامارک بر این باور بود که تغییرات موجود در یک فرد توسط محیطش ایجاد میشود و استفاده یا عدم استفاده از یک ساختار بدن طی دوران زندگی میتواند به فرزندانش انتقال پیدا کند و منجر به ایجاد تغییر در یک گونه شود.
آلفرد والاس کسی بود که نحوهی پراکندگی گونههای مختلف را در مناطق مختلف مورد مطالعه قرار داد. این حوزه از علم، زمینشناسیِ زیستی نامیده میشود و والاس بهعنوان پدر این شاخه از علم شناخته میشود. او این موضوع را مطالعه میکرد که گونههای مختلف، چرا و به چه شکلی در مناطق مختلف زندگی میکنند.
تفاوت دیدگاه والاس و داروین
در حالی که داروین اعتقاد داشت تکامل با اهرم رقابت بین افراد پیش میرود، والاس بر این باور بود که محیط نیروی محرک است. والاس اساسا معتقد بود که گونهها طی زمان تغییر میکنند تا بتوانند با محیطهای جدید خود سازگار شوند. دیگر تفاوت بین تئوریهای والاس و داروین این بود که والاس نقش انتخاب جنسی را در تکامل در نظر نمیگرفت. اکنون ما میدانیم که در هر دو مورد، نظر داروین درست است.
دیدگاه داروین
بعد از پایان قرون وسطا و حتی در خود آن دوران دیدگاه های جدیدی نیز ارائه شد. در آخر چارلز داروین انتخاب طبیعی را جایگزین طراح هوشمند بیرونی یا روح درونی کرد.
ایدههای کتاب منشا گونهها عمدتا مبتنی بر مشاهدات مستقیم سفر دور دنیای داروین بود. از سال ۱۸۳۱ تا ۱۸۳۶، او مسافر کشتی اکتشافی بیگل بود که در آمریکای جنوبی، استرالیا و جنوب آفریقا توقفهایی داشت. در هر توقف، داروین دارای فرصتی برای مطالعه و فهرست کردن گیاهان و جانوران محلی بود. داروین در کتاب منشا گونهها دو ایدهی کلیدی را مطرح کرد: تکامل و انتخاب طبیعی.
داروین فرگشت را بهعنوان تغییر نسلها تعریف کرد. ایدهای که گونهها طی زمان تغییر کرده و گونههای جدیدی را به وجود میآورند و دارای یک جد مشترک هستند. سازوکاری که داروین برای تکامل پیشنهاد کرد، انتخاب طبیعی بود. به علت اینکه منابع در طبیعت محدود هستند، موجوداتی که دارای صفات توارثپذیری هستند و موجب ماندگاری و تولید مثل بیشتر آنها میشود، نسبت به همتایان خود فرزندان بیشتری تولید می کنند و فراوانی این صفات در نسلهای بعدی افزایش خواهد یافت.
یک صفت توارثپذیر، صفتی است که از طریق ژنها از والدین به فرزندان منتقل میشود. برای مثال رنگ چشم یک صفت توارثپذیر است. این صفت توسط ژنهایی که فرد از پدر و مادر خود دریافت کرده است، تعیین میشود.
پنج مشاهده کلیدی داروین بصورت زیر بود:
- ۱) تنوع : تنوع در هر جمعیتی وجود دارد
- ۲) رقابت : موجودات زنده برای منابع محدود رقابت می کنند
- ۳) فرزندان : موجودات، فرزندانی بیشتر از توانایی زنده بودنشان می آورند.
- ۴) انتقال صفات : موجودات صفات خود را به فرزندان خود منتقل می کنند.
- ۵) انتخاب طبیعی : موجودات با سازگارترین صفات به احتمال زیاد زنده می مانند و تولید مثل می کنند.
مفهوم انتخاب طبیعی داروین
- اغلب صفات قابل توارث هستند. در موجودات زنده بسیاری از ویژگیها به ارث برده می شوند؛ یعنی از والدین به فرزندان منتقل می شوند (داروین نمیدانست که صفات از طریق ژنها انتقال پیدا میکنند).
- تعداد فرزندانی که به دنیا میآیند، پیش از تعدادی است که میتوانند زنده بمانند. بنابراین در هر نسل رقابتی بر سر منابع محدود وجود دارد.
- فرزندان از لحاظ صفات قابل توارث با هم فرق دارند. فرزندان در هر نسلی از لحاظ صفاتشان (رنگ، اندازه، شکل و…) اندکی با هم فرق دارند.
در جهان هر موجودی برای زنده ماندن تلاش می کند. کسانی که با بهترین و سازگارترین صفات هستند به احتمال زیاد زنده می مانند و صفات مطلوب را به فرزندان خود انتقال می دهند. انتخاب طبیعی به قدر کافی می تواند باعث تغییر جمعیت و گونه جدید شود. تصور داروین این بود که تمام گونه ها از گونه های اولیه فرگشت یافته اند. شواهد دی ان ای بر صحت آن می افزاید.
انتخاب طبیعی موجب میشود که جمعیتها سازگار شوند؛ یعنی با گذشت زمان برای محیط خود مناسب شوند. انتخاب طبیعی به محیط بستگی دارد.
شواهد تکامل
- آناتومی : تشابه ویژگیهای فیزیکی (ساختارهای مشابه) گونهها میتواند به علت آن باشد که آن ویژگیها در یک جد مشترک وجود داشته است.
- زیستشناسی ملکولی : کدهای ژنتیکی و توالی DNA تایید کننده وجود تبار مشترک بین گونهها هستند. مقایساتDNA میتواند چگونگی ارتباط ژنتیکی بین گونهها را نشان دهد.
- جغرافیای زیستی : توزیع جهانی موجودات و ویژگیهای منحصر به فرد گونههای موجود در جزیرهها نشان دهندهی همراه بودن تکامل است.
- فسیلها : فسیل ها وجود گونههای منقرض شدهای را نشان میدهد که با گونههای امروزی ارتباط دارند.
- مشاهدات مستقیم : ما میتوانیم مستقیما تکامل را در مقیاس کوچک در موجوداتی با طول عمر کوتاه مشاهده کنیم (مثلا مقاوم شدن حشرات به آفتکشها)
هوش و تکامل
گالتون پسر عموی داروین، نظریه تکامل را در زمینه هوشی پیش برد. او استدلال کرد که هوش نیز مانند دیگر چیزها ارثی است و اگر والدین باهوش باشند، فرزند نیز به احتمال زیاد باهوش خواهد شد. اکنون دانشمندانی چون ریچارد داوکینز در حال گسترش نظریه تکامل هستند. معروف ترین کتابهای داوکینز ساعت ساز نابینا و ژن خودخواه هستند.
نکته پایانی
تاکنون نمیتوان ادعا کرد که ایده های داروین رد شده اند، میتوان گفت بر اساس اطلاعاتی که حاصل علم پس از داروین است، اصلاحاتی در نظریه تکامل اعمال شده است. مثلا در تئوری داروین، تکامل دارای حرکتی بسیار آهسته است اما امروزه میدانیم که در برخی شرایط تکامل میتواند در سرعت نسبتا سریع نیز اتفاق بیفتد. همچنین ما اکنون میدانیم، جهشهای ژنتیکی منبع تنوعی هستند که انتخاب طبیعی روی آنها عمل میکند. ما ایدهی انتخاب طبیعی داروین را رد نکردهایم بلکه فقط اطلاعاتی به آن افزودهایم.
برای مطالعه بیشتر به کتابهای زیر مراجعه فرمایید:
-
دانلود کتاب اصل انواع (چارلز داروین)
-
دانلود کتاب خلاصه تبار انسان (چارلز داروین)
-
دانلود کتاب تکامل (فرانک رودز)
-
دانلود کتاب تکامل چیست (ارنست مایر)
با سلام و تشکر بابت قلم ثلیث و زیبای شما
این طور بنظر میاد که فقط میشود گفت، آنچه فرگشت میگوید، به احتمال زیاد درست است و نه قطعا.
حتی در صورت اثبات بلامنازع. قانون انتخاب طبیعی، باز الزاما این قانون منجر به اثبات عدم وجود آفریدگار نیست.