دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

احساسات افراد روان رنجور

ماهیت سیستم دفاعی و احساسات در درمان اولیه

تنفس عمیق و روان رنجوری

طبق نظریه رنج اولیه، هر سیستم دفاعی، نوعی روان رنجوری محسوب می شود و چیزی به نام سیستم های دفاعی سالم وجود ندارد. سیستم های دفاعی، واکنش خودکار جسم و ذهن نسبت به رنج های اولیه هستند که خود بر دو نوعند :

  1. ارادی 
  2. غیر ارادی

خیال پردازی، شب ادراری، تهوع، پلک زدن، انقباض عضلات معمولا نخستین مکانیسم های دفاعی در کودکان هستند. زمانی که سیستم های دفاعی غیر ارادی در انجام وظیفه دچار شکست می شوند، سیستم های دفاعی ارادی مانند نوشیدن الکل یا مصرف مواد مخدر و پرخوری وارد عمل می شوند. این سیستم های دفاعی را می توان با نیروی اراده متوقف کرد. مثلا یک کلمه حاکی از خشم صندوق دار در رستورانی، ممکن است فرد روان رنجور را به هم ریخته و او را مجبور به نوشیدن الکل کند. هدف سیستم های دفاعی سد کردن احساسات واقعی می باشد. 

سیستم های دفاعی در کل از توقعاتی که والدین از کودک دارند شکل می گیرند. اگر شخصیت کودک نتواند تنش را متوقف کند، نشانه های دیگری مانند استمنا، مکیدن شصت یا جویدن ناخن ها و یا شب ادراری بروز می کند، که همگی راه هایی برای رهایی از تنش هستند.

افرادی که به لایه های دفاعی ذهنی زیرکانه مجهزند،(کسانی که به عقلشان متکی هستند) مشکل ترین موارد برای روان درمانی هستند. ویلهلم رایش می گوید که انقباضات عضلانی فقط نتیجه سرکوب احساسات نیست، بلکه نشانگر مهم ترین بخش فرایند سرکوبی است. فرد روان رنجور می تواند با تمرینات خاص و تکنیک هایی که برای کم کردن تنش عضلانی (به ویژه تنش ناحیه شکم) طراحی شده، می توان به طور چشم گیری بر روان رنجوری اثر گذاشت.

روان رنجوری به عنوان وسیله ای برای خشنودی والدین عصبی با انکار و پنهان کردن احساسات شروع می شود، با این امید که در نهایت والدین کودک، او را دوست خواهند داشت. نقطه شروع روان رنجوری زمانی است که در شخصیت کودک شکاف ایجاد شود و او از خود واقعی اش فاصله بگیرد. اگر ضربه روانی شدید باشد روان رنجوری حتی از یک سالگی نیز می تواند شروع شود ولی شکی نیست که در بیشتر افراد شکاف احساسات قبل از شش سالگی رخ می دهد. زیرا کودک در ماه ها و سالهای اولیه زندگی اش کاملا بی دفاع و بی پناه و متکی به والدین است.

تنفس عمیق و روان رنجوریماهیت احساسات

روان رنجور با وجود فشارهای نیازهای کودکانه، نمی تواند احساسات بالغ داشته باشد. برای مثال بعدها ممکن است تمایلات جنسی حاد پیدا کند. تمایلاتی که از احساسات حقیقی جنسی نشات نمی گیرند، بلکه نشات گرفته از نیازهای اولیه کودکی برای در آغوش گرفته شدن و دوست داشته شدن هستند، لذا چون در کودکی اش به نیاز او برای در آغوش گرفته شدن به مقدار نیازش پاسخ داده نشده او بر نیاز امروز خود برچسب سکس می زند. به نظر من ریشه گناه چیزی جز ترس از دست دادن عشق والدین نیست. طبق مشاهدات من افسردگی پوششی است بر روی احساسات بسیار عمیق و رنج آوری که شخص نتوانسته آنها را درک کند.

 

تنفس عمیق و روان رنجوری

ویلهلم رایش در مشاهدات خود پی برد، جلوگیری از تنفس، ارتباط مستقیم با جلوگیری از بروز احساسات دارد، زیرا روشن شده است جلوگیری از تنفس، مکانیزم جسمی سرکوب و انکار هیجانات است و در نتیجه مکانیزم اصلی روان رنجوری است. رایش تشریح کرد چگونه تنش ها موجب تنفس سطحی شده و چگونه شخص در حالت وحشت، نفس خود را با سفت کردن عضلات شکم در سینه حبس می کند. بنابراین در درمان اولیه برای نزدیک کردن بیمار به احساسات درونیش از تکنیک تنفس عمیق استفاده می شود.

پست های مرتبط

تنفس کامل باید امری غریزی باشد ولی روان رنجوران به ندرت بطور صحیح تنفس می کنند، لذا تنفسشان سطحی بوده و هوا واقعا به عمق درون آنها نفوذ نمی کند.

من فکر نمی کنم تکنیک های تنفس عمیق به خودی خود ، دارای نیروی ذاتی باشند که بتوانند روان رنجوری را تغییر دهند، تنفس های عمیق مانند آه کشیدن ممکن است بتوانند برای مدت محدودی تنش بیمار را آرام کنند. اما بعد از مدتی خود تبدیل به سنگر دفاعی دیگری چون آرام بخش های تنش زدا می شوند. از آنجایی که این آرام بخش ها ، درد واقعی را دور نگه می دارند، مکانیزم های دفاعی هستند که بعد از حادث شدن صحنه اولیه در زندگی بیمار به عنوان عاملی پایدار مطرح بوده اند و بر اصل همه یا هیچ چیز عمل می کنند.

احساسات سد شده منجر به تولید تنش انباشته شده، همراه با رهاسازی تشنجی عصبی می کند. واضح است که یک احساس سد شده تولید سندرم صرعی نمی کند ، بلکه تولید زخم معده یا لکنت زبان و یا تنگی نفس می کند ، اما وقتی صحبت از سالها سرکوب احساسات در میان است، بیمار تنشی جمع شده ، از سالهای دور را با خود همراه دارد که دیگر خارج از تحمل ظرفیت ارگانیسم است. در این حالت آن ناحیه از جسم و عضوی که آمادگی بیشتری دارد ، زودتر متاثر می شود. مثلا اگر شخصی از بدو تولد مستعد حساسیت بوده ، تنش تولید شده ممکن است به ناگاه تبدیل به آسم گردد و یا کسی که مستعد اختلالات مغزی است را به صرع دچار کند.

وقتی در شرایطی قرار می گیریم که نمی توانیم خودمان باشیم، آن موقعیت به سادگی برای ما تمام نمی شود، بلکه تبدیل به تنش درونی می شود که راهش را به طرف مغز هموار کرده و عملکرد مغز را دچار از هم گسیختگی می کند، این نیز می تواند به تفکری مبهم، لکنت زبان یا صرع یا فقط به رفتاری تصادفی مثل ادامه زندگی باری به هر جهت، منجر شود.

نشانه روان رنجورانه راه حل منحصر به فرد و شخصی، ناشی از تلاش درونی فرد است، مثلا دندان قروچه کردن در افراد مختلف معانی بیشماری می تواند داشته باشد، بطور مثال برای یک بیمار، این تلاش با چنگ و دندان به زندگی گرانقدر چسبیدن بود، همانطور که خودش می گفت : همیشه مجبور بوده ام با چنگ و دندان برای زندگیم مبارزه کنم ، یا برای بیمار دیگری معنایش خشمی بود که هرگز نمی توانست بروز دهد.

انسان طبیعی به دلیل ارضا شدن نیازهایش احساس آرامش می کند، انسان غیر طبیعی، موجودی ناراضی است چون نیازهایش را ارضا نکرده است، لذا به دنبال دلایل قابل لمسی برای عدم رضایت خود می باشد و همین مسئله مانع می شود او علل واقعی نارضایتی خود را بشناسد ، بنابراین همیشه رویای یافتن شغلی جدید ، بدست آوردن درجه دانشگاهی دیگر ، نقل مکان به جایی دیگر و یافتن دوست جدیدی را در سر می پروراند.

تلاش روان رنجور مکانیکی و خودبخودی است. لذا زنی می تواند سالها وقت صرف چانه زدن و خرید اجناس به قیمت مناسب بکند و در نهایت هرگز از آنچه خریده احساس رضایت نکند. او اگر می توانست محبت و عشق والدینش را بدون تلاش بدست آورد ، در آنصورت دیگر شاید چانه زدن آنقدر برایش مهم جلوه نمی کرد. برای یک آدم روان رنجور عشق ممکن است این معنی را بدهد که : پدر، مادر دیگر به شما نیازی ندارم ، من کسی را پیدا کردم که مرا دوست دارد.

 منبع : روان شناسی رنج / نویسنده: آرتور یانوف / مترجم: زهرا ادهمی / ناشر: دایره

۳.۷ ۳ رای ها
رأی دهی به مقاله

همه ما در مراحل و زمان هایی از زندگی، نیاز به گفت و گو و مشاوره داریم. جهت دریافت وقت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ تماس بگیرید.

3 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها