تمایلات جنسی بهنجار
مراحل چهار گانه پاسخ جنسی انسان
رفتار جنسی بهنجار رفتاری است که موجبات لذت فرد و شریک جنسی اش را فراهم می آورد و شامل تحریک اعضای جنسی، همراه با مقاربت است.
تمایلات جنسی همواره کانون کنجکاوی، علاقه و تحلیل بشر بوده است. ترسیم رفتار جنسی از دوران نقاشی های غارنشینان ماقبل تاریخ تا تصاویر و نقاشی های تشریحی داوینچی در مورد مقاربت و تا سایت های هرزه نگاری موجود در اینترنت وجود داشته است. عوامل مختلفی در تعیین رفتارها و تمایلات جنسی نقش دارند نظیر عوامل تشریحی- فیزیولوژی- روانشناسی- فرهنگی که فرد در آن زندگی می کند. این تمایلات در برگیرنده ادراک مردانگی و زنانگی و افکار و تخیلات خصوصی و رفتار است. برای فرد بهنجار معمولی جذابیت فردی دیگر و عشق و اشتیاق حاصل از آن عمیقا با احساسات شادی صمیمانه ارتباط دارد.
رفتار جنسی بهنجار رفتاری است که موجبات لذت فرد و شریک جنسی اش را فراهم می آورد و شامل تحریک اعضای جنسی همراه با مقاربت است. احساس نامتناسب گناه یا اضطراب در آن وجود ندارد و از سر اجبار نیست. در برخی شرایط خود ارضایی و انواع مختلف تحریکات جنسی که به اعضای غیر از اعضای اولیه جنسی مربوط است ممکن است در محدوده بهنجار قرار گیرد.
تمایلات جنسی شخص چنان با کل شخصیت او در هم آمیخته که صحبت از تمایلات جنسی به عنوان پدیده ای مستقل غیر ممکن می باشد به همین دلیل به آن اصطلاحاً روانی جنسی (Psychosexual) می گویند. بنابراین می بایست در بررسی رفتار جنسی هر فرد نخست شخصیت فرد مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد. از نظر فروید تمام فعالیت ها و تکانه های لذت بخش انسان ریشه جنسی دارد. این نظریه مبالغه آمیز تحریف زیادی را در مفاهیم جنسی بوجود آورد و خیلی از محققان بعدی را وادار به ایستادگی در مقابل این نظریه و ارائه مطالبی در جهت بطلان آن نمود. به عنوان مثال یکی از نظرات دانشمندان در نقطه مقابل فروید این بود که خوردن غذا هم برای انسان ایجاد تکانه های لذت می کند در حالی که هیچ سائق جنسی ندارد و یا افراد ممکن است از فعالیت هایی با ریشه جنسی برای اقناع نیازهای غیر جنسی خود استفاده کنند مانند: وابستگی، پرخاشگری، قدرت و مقام.
بیشتر تجارب یادگیری جنسی در کودکی و بدون اطلاع والدین آغاز می شود برای مثال بازی با اعضای تناسلی در شیرخواران بخشی از رشد طبیعی آن ها محسوب می شود. البته محیط و خصوصاً رفتار والدین که چه بسا با جنسیت کودک متغیر می باشد نیز در شکل گیری هویت جنسی کودکان بی تأثیر نمی باشد. برای مثال با پسربچه ها با جدیت بیشتری رفتار می شود و برعکس دختر بچه ها بیشتر در بغل گرفته می شوند، پدرها وقت بیشتری را با پسران می گذرانند و مادران با دختران، پسرها بیشتر تنبه می شوند و دختران بیشتر بوسیده و یا نوازش می شوند.
عوامل روانی-جنسی :
۱- جنسیت فرد : در مراحل اولیه زندگی جنینی هر دو جنس ماده هستند ولی ترشح آندروژن ها از هفته ششم بارداری سبب ایجاد دستگاه تناسلی مردانه شده و تغییراتی را در مغز نیز ایجاد می کند و عدم وجود این هورمونها سبب پیدایش اندام های زنانه می گردد که به آن جنسیت زیستی افراد گفته می شود.
۲- هویت جنسی : احساس مردانگی و یا زنانگی فرد نسبت به خودش می باشد که به آن جنسیت اجتماعی هم گفته می شود. جنسیت زیستی و اجتماعی در اغلب مواد با هم هماهنگ هستند یعنی مردان رفتار مردانه و زنان رفتار زنانه از خود نشان می دهند ولی ممکن است این دو مقوله در تعارض باهم و یا حتی در تضاد با هم باشند. هویت جنسی که شکل گیری اولیه آن حدود ۲تا ۳ سالگی می باشد، ناشی از یک رشته سرمشق های بی شماری است که از اعضای خانواده، معلمین، دوستان، همکاران و پدیده های فرهنگی موجود حاصل می شود. و در نهایت سبب ایجاد نقش جنسی برای فرد می شود.
۳- نقش جنسی : عبارت است از هر آنچه فرد برای شناساندن خود به عنوان یک پسر یا مرد و یا دختر و یا زن می گوید و انجام می دهد. نقش جنسی گاهی وقت ها از هویت جنسی متفاوت به نظر می رسد، مثلاً شخص ممکن است با هم جنس همانند سازی کند ولی در عین حال لباس، آرایش مو و یا سایر خصوصیات جنس مخالف را برگزیند و یا برعکس ممکن است شخص با جنس مخالف همانند سازی کرده ولی بنا به مصلحت بسیاری از خصوصیات رفتاری هم جنس را انتخاب نماید.
۴- گرایش جنسی (Sexual Orientation) : موضوع یا هدف تکانه های جنسی فرد را گرایش جنسی می گویند . اگر هدف این تکانه ها به سمت جنس مخالف باشد دگرجنس گرا ، و اگر هدف به سمت جنس موافق باشد همجنس گرا و در نهایت افرادی پیدا می شوند که دوجنس گرا نامیده می شوند.
۵- رفتار جنسی : در سال ۱۹۶۶ دو پژوهشگر به نام های جانسون و مسترز بر اساس مشاهدات و کاوش های کلینیکی خود یک الگوی چهار مرحله ای ارائه نمودند که تاکنون هم مورد قبول است. این پژوهشگران متوجه شدند که در حین رابطه جنسی دستگاه های مختلفی در بدن دستخوش تغییر می شوند و در این میان دستگاه عصبی بدن مهمترین نقش را بر عهده دارد.
خود ارضایی بهنجار است
هیچ نوع فعالیت جنسی بیش از خودارضایی(masturbation) مورد بحث قرار نگرفته، صریح تر و آشکارتر محکوم نشده و جهانگیرتر انجام نگرفته است. تحقیقات آلفرد کنیزی در مورد شیوع خودارضایی حاکی از آن است که تقریباً همه مردان و سه چهارم همه زنان زمانی در عمر خود به آن دست زده اند.
مطالعات طولی رشد نشان می دهد که خود انگیزی جنسی در دوران شیرخواری و کودکی شایع است. کودک در سن ۱۵ تا ۱۹ ماهگی همان طور که در عمل انگشتان و دهان خود کاوش می کند یاد می گیرد که در مورد دستگاه تناسلی خود نیز چنین کند. کودکان علاقه فزاینده ای به دستگاه تناسلی دیگران ، والدین ، کودکان و حتی حیوانات پیدا می کنند . وقتی کودک همبازی پیدا کرد کنجکاوی او در مورد دستگاه تناسلی خود و دیگران محرکی برای تفتیش ناحیه تناسلی می شود . احساس لذتی که از تماس این ناحیه به او دست می دهد به همراه میل عادی برای کاوش بدن سبب علاقه ای طبیعی به لذت خودارضایی در این دوره می شود که توصیه می شود چنین تجاربی با ترس گناه آلود مهار نشود چراکه بعدها در زندگی زناشویی این ترس مانع لذت بردن او از یک ارتباط جنسی سالم می شود.
با نزدیک شدن سن بلوغ و صعود ناگهانی هورمون های جنسی و رشد صفات جنسی ثانویه کنجکاوی جنسی تشدید و خود ارضایی افزایش می یابد. نوجوانان از لحاظ جسمی توانایی نزدیکی و رسیدن به ارگاسم را دارا هستند ولی معمولا با مهارتهای اجتماعی کنترل می شوند. نواجوانان تحت فشارهای دوگانه و اغلب متناقضی برای تثبیت هویت جنسی و کنترل تکانه های جنسی هستند که سبب تنش های فیزیولوژیک قدرتمندی می شود که نیاز به تخلیه دارد و خودارضایی راهی طبیعی برای کاهش تنش های جنسی است. به طور کلی مردها زودتر از زنان خودارضایی را برای رسیدن به ارگاسم یاد می گیرند و بیشتر از انان این کار را انجام می دهند.
یک تفاوت هیجانی مهم بین نوجوان و کودک پیش از سن بلوغ وجود خیال پردازی های جنسی همراه با خود ارضایی در نوجوانی است. این خیال پردازی ها یک جزء کمکی مهم در رشد هویت جنسی است. این فعالیت حودانگیزی جنسی تا سنین بزرگسالی معمولا حفظ می شود و در آن سنین به طور طبیعی جای خود را به رابطه جنسی می دهد. زوج هایی که با همدیگر رابطه جنسی دارند خود ارضایی را به طور کامل کنار نمی گذارند. و قتی رابطه جنسی رضایت بخش نیست یا به علت بیماری یا فقدان شریک جنسی امکان پذیر نیست خودتحریکی اغلب در خدمت یک هدف انطباقی به ایجاد لذت جنسی و رفع تنش کمک می کند.
تحریم های اخلاقی بر علیه خودارضایی موجب پدید آمدن افسانه هایی مثل پیدایش و ایجاد بیماری روانی یا کاهش توانایی جنسی در نتیجه این عمل شده است. هیچ شواهد اختصاصی به نفع این ادعاها وجود ندارد. خودارضایی فقط وقتی یک علامت روانی بیمارگونه به شمار می آید که به صورت وسواس گونه و خارج از کنترل ارادی شخص درآید. و در چنین حالتی نه به دلیل ماهیت جنسی آن بلکه به دلیل خاصیت وسواسی و جبریش علامتی از یک اختلال هیجانی محسوب می شود. خودارضایی احتمالا یک وجه جهانگیر و غیر قابل اجتناب رشد روانی و جنسی است و در بسیاری از موارد انطباقی است.
مراحل چهار گانه پاسخ جنسی انسان:
- میل جنسی Desire
- برانگیختگی Excitement
- اوج لذت جنسی Orgasm
- فرونشینی Resolusion
منبع : خلاصه روانپزشکی – کاپلان و سادوک – ترجمه فرزین رضایی – ویراست دهم ۲۰۰۷ ( فصل ۲۱ )
سلام اقای دکتر نوربخش
امروز با سایت شما آشنا شدم و بطور تصافی و حین سرچ مطلبی وارد سایت شما شدم .خیلی سایت منسجم و شیوا و رسایی دیدم .خیلی خوشحال شدم که چنین سایت به روز و روانی ایجاد کردید .بهتون تبریک میگویم ارزوی موفقیت روز افزون برای شما دارم .🙏
درود. با تشکر از بازخورد مثبت شما