پیش داوری
پیش داوری و کلیشه ها، خطای ذهنی ما هستند
پیش داوری و قضاوت نابجا از جمله آسیب های رفتاری است که روابط انسانی را تخریب می کند. پیش داوری پیامدهایی چون تبعیض، تحقیر و برچسب زدن به افراد را به دنبال دارد.
پیش داوری(Prejudice) نگرشی منفی و خصمانه نسبت به گروهی مشخص، بر اساس تعمیم های ناشی از اطلاعات نادرست است. پیشداوری قضاوت زود هنگام، پندار یا احساسی ویژه نسبت به یک موضوع است که معمولا قبل از جمعآوری و بررسی اطلاعات لازم پدید میآید و بر شواهد ناکافی یا حتی خیالی مبتنی است.
وقتی مردم نسبت به دیگران نگرش تعصب آمیز و پیش قضاوتی دارند، تمایل دارند که همه کسانی که در یک گروه خاص قرار می گیرند را شبیه به هم بدانند. پیش داوری و قضاوت می تواند بر اساس عوامل مختلفی از جمله جنسیت، نژاد، سن، گرایش جنسی، ملیت، وضعیت اقتصادی-اجتماعی و مذهب باشد.
پیش داوری اغلب یک پیش فرض و نگرش منفی در میان اعضای گروه های مردم است. پیش داوری مولفه ای هیجانی است؛ بسته به اینکه چه هیجانی زیربنای پیشداوری ماست، اعمال پیشداورانه متفاوتی به دنبال خواهد داشت. پیش داوری بر اساس منطق و واقعیت نیست بلکه بر پایه مجموعه ای از فرضیات، مفاهیم نیمه درست و گمانه زنی هاست. اگر پیش داوری نوعی نگرش است، تبعیض تجلی آن و تحقیر و برچسب زدن، پیامدهای آن می باشد.
پیشداوری ممکن است مثبت باشد. مثل اثر پیگمالیون (Pygmalion effect)، که اشاره به انتظارات و نگرشهای مثبت نسبت به فرد یا گروه دیگر دارد. برای نمونه اگر معلمی بر این باور باشد که بچهای کند ذهن است، خود بچه هم باور میکند و واقعاً دیر یاد میگیرد در عین حال اگر از کسی انتظارات بالایی برود، او تلاش خود را برای دستیافتن به چنین انتظاری بالاتر میبرد. اثر پیگمالیون «انتظار دیگران از عملکرد شخصی» نیز نامیده میشود.
در بسیاری از موارد، پیش داوری بر اساس کلیشه هاست. کلیشه یک باور ساده بی اساس درباره یک گروه است که بر اساس تجارب و عقاید قبلی، ساخته شده است. کلیشه ها نه تنها می توانند به باورهای معیوب و نادرست منجر شوند، بلکه می توانند منجر به پیش داوری و تبعیض شوند.
پیش داوری به وسیله قالب های فکری افراد هدایت می شود. تفکر قالبی (Stereotypes) به معنای «محکم» و «غیرمتحرک» است و اصطلاحا تصور یا عقیده ایست که شخص یا گروهی بدون تعمق بپذیرد. عقیده قالبی، بیانگر قضاوتی ساده شده، بررسی نشده و گاه نادرست، در باب گروهی دیگر و یا وقایع است. به تصور قالبی، نگرش کلیشهای نیز گفته میشود.
تفکر قالبی(کلیشه ای) ترکیبی از نگرش ها و پیشداوری هاست و به هر نوع باور تعمیم یافته اغراقی، و اغلب نادرست، درباره گروهی از مردمان اطلاق می شود که شخص بر پایه ان چنین می پندارد که همه افراد ان گروه از ویژگی معینی برخوردارند؛ مثلاً این تصور که قالبی که همه اصفهانی ها خسیسند و یا همه سیاه پوستان خرافه پرست، تنبل و خوشگذران هستند؛ و یا یهودیان مادی و پول دوست و بلند پروازند.
انواع پیشداوری
پیشداوری بسته به اینکه بر چه مبنایی (نژاد، جنس، مذهب و …) شکل گرفته باشد، میتواند انواع مختلفی داشته باشد که مهمترین آنها عبارتاند از:
- نژادپرستی (Racism)؛ نژادپرستی یعنی تعصب و پیشداوری مبتنیبر تمایزهای جسمانی که از نظر اجتماعی اهمیت دارند. نژادپرست کسی است که معتقد است برخی از افراد بهدلیل تفاوتهای نژادی برتر یا پستتر از دیگران هستند.
- تعصب جنسی (Sexism)؛ تعصب جنسی از روی پیشداوری و رفتار تبعیضآمیز نسبت به یک شخص بر اساس تعلق او به یکی از دو جنس شناخته میشود. هر چند مطابق این تعریف هم مردان و هم زنان شامل اینگونه رفتارها میشوند، غالبا زنان قربانیان تبعیض جنسی بودهاند.
- تعصبات مذهبی؛ یکی از قدیمیترین منابع اختلاف که پیشداوری و تعصب شدید و نیز تبعیض ناروا بهدنبال داشته است، عقاید دینی و مذهبی بوده است. طرفداران ادیان در مقابل مذهب و در مقابل یکدیگر تصورات قالبی شدیدی دارند که موجب پیشداوری نسبت به یکدیگر شده و زمینه اختلاف را فراهم میکند.
- قوممداری (Ethnocentrism)؛ عبارت است از پیشداوری و بدگمانی به غیرخودیها همراه با گرایشی به ارزیابی دیگران بر اساس فرهنگ خویش. تقریبا همه فرهنگها تا اندازهای قوممدار بودهاند. غیرخودیها بهمنزله افرادی بیگانه و نامتمدن یا کسانی که از نظر اخلاقی و ذهنی فرومرتبهاند، پنداشته میشوند. اکثر تمدنها به اعضای فرهنگهای کوچکتر با چنین دیدی مینگریستند و این نگرش به درگیریهای قومی بیشماری در طول تاریخ دامن زده است.
علل پیش داوری :
عوامل شناختی – هیجانی
- تصورات قالبی(Stereotype): بهمعنای نسبت دادن خصوصیات یکسان به همه افراد یک گروه، بدون اینکه تفاوتهای واقعی میان اعضای آن گروه در نظر گرفته شود.
- عواطف: به معنای اینکه احساسات مبتنی بر تصورات قالبی غالبا بر داوریهای اجتماعی ما درباره دیگران تاثیر میگذارند.
- طبقهبندی اجتماعی: تقسیم دنیا به دو مقوله “ما” و “آنان” از لحاظ نژاد، قومیت، مذهب، جنس و غیره که منجر به ایجاد باورها و احساسات خوب درباره “ما” و احساسات منفی درباره گروه بیگانه یعنی “آنان” میشود.
- تجانس برونگروهی و درونگروهی: افرادی که پیش داوری شدیدی نسبت به برخی گروههای اجتماعی دارند، اغلب چنین عباراتی را بیان میکنند: همه آنان مثل همند، مشت نمونه خروار است. مدلول این جملات آن است که اعضای گروههای دیگر بیش از اعضای گروه خودی به هم شباهت دارند. گرایش به مشابه دانستن اعضای گروه غیرخودی را “توهم تجانس برونگروهی” و میل به متفاوت دانستن اعضای گروه خودی را “تمایز درونگروهی” مینامند.
- همرنگی با هنجارهای اجتماعی (Similarity): قسمت اعظم رفتار تعصب آمیز، تابع و ناشی از همرنگی بنده وار با هنجارهای اجتماعی است. حتی مواجهه تفننی با تعصب می تواند نگرش ها و رفتار فرد را نسبت به گروهی که قربانی پیش داوری هستند تحت تاثیر قرار دهد؛ مثلا پژوهش ها نشان داده اند که صرف شنیدن اینکه کسی برچسبی توهین آمیز، در خصوص گروهی مشخص به کار ببرد، می تواند این احتمال را افزایش دهد که افراد با دیدی منفی نسبت به عضوی از آن گروه نگاه کنند. همچنین نگرش های تعصب آمیز می توانند توسط یک جامعه متعصب که تعمدا از اینگونه نگرش ها حمایت می کند، پرورده شوند.
- سپر بلا کردن: اصطلاح سپر بلا نشان دهنده تمایل افراد به این است که در هنگام ناکامی یا ناشادی، خشم خود را متوجه گروه هایی کنند که مورد تنفر و نسبتا ناتوان هستند. به طور مثال، در آلمان نازی، یهودیان و در کالیفرنیا در قرن نوزدهم، چینی ها سپر بلا شدند. نظریه سپر بلا(Scapegoating) از کارهای زیگموند فروید مشتق شده است و بر این نکته تاکید دارد که هرگاه راه رسیدن افراد به هدف سد شود(ناکامی) چون نمی خواهند یا نمی توانند منابع یا مبانی ناکامی را پیدا کنند، در نتیجه خشم خود را متوجه فرد یا گروهی که در دسترس آنان است می سازند. هدف اخیر این است که کسی (یا گروهی) را پیدا کرد تا بتوان تقصیر همه بدبختیها و بلاها را به گردن او انداخت. کارکرد نظریه سپر بلا، دفاع از خود است.
- رقابت و تعارض اقتصادی و سیاسی: پیش داوری می تواند در نتیجه تاثیر نیروهای اقتصادی و سیاسی به وجود آید. بنابر این نظریه و با در نظر گرفتن محدودیت منابع، گروه مسلط ممکن است بکوشد تا یک گروه اقلیت را استثمار و تخفیف کند تا بتواند به کسب مزایای مادی نائل آید. هنگامی که موقعیت، بحرانی باشد و روی هدف های اقتصادی مانعت الجمع، تعارض وجود داشته باشد، نگرش های تعصب آمیز شدت می یابند. مانند تحقیر ملل مستعمره و جهان سوم توسط استثمارگران و ملل غرب و ارجحیت قائل شدن برای خود جهت نیل به منافع اقتصادی و سیاسی.
عوامل انگیزشی و شخصیتی
- توجیه رفتار خود: یکی از علل پیشداوری، نیاز وی به توجیه رفتار خویش است. مثلا اگر کسی نسبت به فردی بیرحمی کرده باشد سعی میکند او را تحقیر کند تا بیرحمی خود را توجیه کند و خود را متقاعد می سازد که او به یک گروه بیارزش و غیر انسانی تعلق دارد.
- شخصیت اقتدارطلب یا استبدادی(Authoritarian Personality): برخی افراد به علت نوع شخصیت، آمادگی و تمایل بیشتری به پیشداوری دارند. تئودور آدورنو، این نوع افراد را شخصیتهای استبدادی مینامند که دارای این مشخصات هستند: در اعتقادات خود خشک و متحجرند، پایبند ارزشهای سنتی هستند، نسبت به ضعف و ناتوانی چه در خود و چه در دیگران بردباری ندارند، بسیار مجازات کنندهاند، سوء ظن دارند و برای صاحبان قدرت احترام فراوانی قائلند.
چند روش موثر برای کاهش پیش داوری :
۱- اثرهای تماس هم مرتبه : اگر گروه های نژادی مختلف را بتوان تحت شرایط هم مرتبه یعنی دارای مقام و پایگاهی برابر گرد هم آورد، شانس مناسبی برای شناخت یکدیگر دارند. این امر می تواند در شرایط یکسان، تفاهم را افزایش و تنش را کاهش دهد.
۲- اثرهای غیر مستقیم اختلاط نژادی: تجمع و اختلاط می تواند بر ارزش های مردمی که حتی مجالی برای تماس مستقیم با گروه های اقلیت ندارند، تاثیر بگذارند. این امر از طریق ساز و کاری تحت عنوان روانشناسی چاره ناپذیری انجام می گیرد. به این صورت که فردی که ناگزیر است با افراد گروهی که دوستشان ندارد تماس نزدیک داشته باشد دچار احساس ناهماهنی می شود و برای کاهش ناهماهنگی کوشش می کند که اهمیت ویژگی های نامطلوب آن گروه را نادیده بگیرد و یا به حداقل برساند و در جستجوی خصوصیات مثبت آن گروه باشد. در نتیجه ناچار می شود نگرش های تعصب آمیز خود را نسبت به افراد آن گروه تغییر دهد. اما این امر تحت شرایطی اتفاق می افتد که شرایط دیگر ، یکسان باشند که این امر ، به ندرت اتفاق می افتد .
۳- اتکا به یکدیگر : افراد در موقعیت هایی که در آن ، برای نیل به مقصود، به وجود همدیگر نیاز دارند، با یکدیگر دوستانه تر رفتار می کنند و هم توجه بیشتری به یکدیگر دارند تا هنگامی که یک جو رقابتی برقرار است. در ارتباط با این موضوع، شیوه آرایه چین پیشنهاد شده است. شیوه آرایه چین، یک ساختار برای کلاس درس است که برای کاهش پیشداوری و بالا بردن عزت نفس کودکان از طریق قرار دادن آنان در گروه های کوچک، گروه های مختلط نژادی و همیارانه طراحی شده است.
۴- افزایش همدلی : یکی از دلگرم کننده ترین پیامدهای افزایش همدلی این است که پس از پرورش این توانائی، تمایل متداول قضاوت به نفع خود، می تواند به دیگران، به انضمام افرادی که اعضای گروه قومی یا نژادی فرد نیستند، تعمیم پیدا کند.
۵- برخورد با مسئله تنوع : تنوع در یک ملت، در یک شهر، در یک منطقه مسکونی، یا در یک آموزشگاه، مهیج است. اختلاط ، به افراد این مجال را می دهد که از امتیاز تنوع استفاده کنند . لیکن برای بیشینه ساختن این مزایا ، حیاتی است که افراد بیاموزند با دیگرانی که پیشینه های نژادی و قومی متفاوتی دارند ، به هماهنگ ترین نحو ممکن ارتباط برقرار کنند.
منابع :
- روانشناسی اجتماعی. الیوت ارونسون. ترجمه حسین شکرکن. انتشارات رشد
- روانشناسی اجتماعی. لوک بدار، ژوزه دزیل، لوک لامارش. حمزه گنجی(مترجم)، مالک میرهاشمی (ویراستار). نشر ساوالان
- روانشناسی اجتماعی. اتو کلاین برگ. علی محمد کاردان(مترجم). نشر علمی و فرهنگی