دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

مسئولیت پذیری اجتماعی چیست؟

مسئولیت‌پذیری از ویژگی‌های اصیل انسانی است

مسئولیت‌پذیری، به عنوان تعهدی درونی از سوی فرد برای انجام مطلوب فعالیت‌هایی است که به وی سپرده شده است. فرد مسئولیت پذیر، در امور زندگی و کار به موفقیت بیشتری دست پیدا می کند.

مسئولیت پذیری اجتماعی

در دنیایی که ما امروزه در آن زندگی می‌کنیم، ویژگی‌های شخصیتی پایدار از جمله مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار در ذهنیت اطرافیان و دیگران هستند. یکی از این ویژگی‌های شخصیتی مسئولیت‌پذیری است. مسئولیت پذیری(responsibility) یگانه گوهر ارزشمندی است که بدان وسیله انسان بر تمام موجودات جهان برتری یافته است. تاکنون از مسئولیت پذیری تعاریف فراوانی به عمل آمده است، که هر کدام جنبه ای از آن را مدنظر داشته اند. در فرهنگ نامه دهخدا مسئولیت به معنی تعهد ضمانت و مواظبت به امری است. نظم و پیشرفت و ژرف اندیشی عوام صفت شخصیتی مسئولیت پذیری هستند. 

مسئولیت‌پذیری از ویژگی‌های اصیل انسانی است که رشد و تکامل فرد و جامعه انسانی و همچنین حفاظت از طبیعت در گرو آن است. بدین صورت که از طریق مسئولیت‌پذیری رابطه انسان با خود، همنوعان و طبیعت متعادل می‌گردد(کانت،۲۰۰۰). انسان اجتماعی از دیرباز برای زیستن ناگزیر به همکاری با همنوعان خود و قبول مسئولیت بوده، چرا که نیازهای او با کمک و همیاری دیگران مرتفع شده است. مسئولیت‌پذیری یک مهارت اجتماعی است. با افزایش سن، مسئولیت‌ پذیری نیز بیشتر می‌شود.

بروئر(۲۰۰۱) احساس مسئولیت را بیانگر نوعی نگرش و مهارت می‌داند که مانند هر نوع نگرش و مهارت دیگر آموختنی و اکتسابی است. مسئولیت با سلامت روانی ارتباط دارد، افراد هر قدر مسئولیت‌پذیری داشته باشند، از لحاظ سلامت روانی سالم‌تر هستند و بالعکس. مسئولیت‌پذیری یکی از اصول اساسی برای نوع‌دوستی است، یعنی فرد باید خود را مسئول بداند و احساس مسئولیت کند تا نسبت به دیگران بی‌تفاوت نباشد. بنابراین درون‌سازی هرچه بیشتر مسئولیت‌ پذیری باعث تمایل به نوع‌ دوستی می‌شود و کاهش آن موجب افزایش بی‌تفاوتی می‌گردد. مسئولیت‌پذیری فردی به معنای آن است که فرد، نسبت به خود و موقعیتی که در آن قرار گرفته و همچنین نیازها و بهروزی دیگران مسئول بداند. فردی که مسئولیت‌پذیر است احتمالا در نظر خواهد گرفت که چگونه انتخاب‌ها و تصمیم‌هایش بر دیگران و جامعه تاثیر می‌گذارد. لذا اگر چه مسئولیت‌ پذیری فردی بر فرد تمرکز دارد اما در یک بستر اجتماعی اتفاق می‌افتد. بنابراین مسئولیت‌پذیری اجتماعی بعدی از مسئولیت پذیری فردی بشمار می رود.

مطهری، مسئولیت پذیری را شامل ۳ عنصر می داند:

  1. بشر دوستی : انسان کامل در قبال همه ی افراد بشر احساس مسئولیت دارد.
  2. عشق : عنصر عشق، مقدمه یگانگی و وصول به حقیقتی عالی تر از افق انسان است.
  3. آزادی : انسان باید آزاد باشد تا به کمالات خود برسد، چون آزادی یعنی اختیار.

مسئولیت پذیری اجتماعیانسان در میان موجودات، تنها موجودی است که خود باید راه خود را انتخاب کند، حتی به تعبیری خودش باید خودش را انتخاب کند. پس انسان آزاد و مختار است و در مقابل این آزادی مسئولیت دارد و باید بین مسئولیت و اختیار توازنی باشد و الا هر دو بی معنی خواهند بود (مطهری، به نقل از علی آبادی، ۱۳۸۲).

مسئولیت پذیری اجتماعی را به ۵ دسته طبقه بندی کرده اند:

  1. مسئولیت پذیری فرهنگی
  2. مسئولیت پذیری سیاسی
  3. مسئولیت پذیری اقتصادی
  4. مسئولیت پذیری مدنی
  5. مسئولیت پذیری زیست محیطی

ویژگی‌های افراد مسئولیت‌پذیر :

  • داشتن هدف و برنامه منظم
  • دقت کافی روی زمان و زمان‌بندی
  • لغو برنامه در صورت قادر نبودن به انجام کامل آن پیش از رسیدن موعد مقرر
  • کنترل احساسات و عواطف
  • شکایت نکردن از اوضاع و ادامه دادن مسیر
  • سازگاری با بخش‌های مختلف کار
پست های مرتبط

مسئولیت پذیری از دیدگاه روان شناسان :

دیدگاه آدلر و روان شناسی فردی :

آلفرد آدلر اولین روانکاوی است که بر ماهیت اجتماعی انسان تأکید ورزیده است. به عقیده ی او، رفتار در یک زمینه ی اجتماعی رخ می دهد و انسان مجبور است به ایجاد روابط متقابل بپردازد.

آدلر جبرگرا نیست و به آزادی انتخاب و مسئولیت انسان در زندگی معتقد است. به نظر او زندگی فاقد هر گونه معنی ذاتی است و هر کسی به شیوه ی خاص خودش به زندگی معنی می بخشد. در واقع محرک اصلی رفتار بشر، هدف ها و انتظارات وی از آینده است. فرد سالم برای هدف های خود تلاش می کند که در درجه ی اول ماهیتی اجتماعی دارند (شفیع آبادی و ناصری ،۱۳۸۰).

دیدگاه پرلز، گشتالت درمانی :

فردریک پرلز، معتقد بود انسان از طریق رشد بالغ می شود و از حمایت محیطی به حمایت شخصی و استقلال نایل می آید. انسان، منفعل و فعل پذیر نیست بلکه یک سازمان دهنده ی فعال است. به عقیده ی او اشخاص سالم بدون مداخله ی نیروی های بیرونی، قادر به تنظیم خود هستند و فقط آگاهی از خود می تواند به رشد و کمال شخصیت بینجامد.

ما باید خواسته ها و آرزوهایمان را بشناسیم و بپذیریم. اگر در سراسر زندگی پدر و مادرمان را سرزنش کنیم و آنها را مسئول مشکلاتمان بدانیم، همچنان خود را کودک می پنداریم نه فرد بالغی که مسئول خویش است. پس باید به خود بگوییم: “اکنون فردی بالغ و مسئول زندگی خود هستم“. (شولتز،۱۳۸۵).

دیدگاه اریک برن، تحلیل رفتار متقابل :

به نظر اریک برن، فرد ایده آل و با ثبات کسی است که برحسب شرایط خاص به راحتی از یک حالت “من” به حالت دیگر آن جابجا شود. آدم با ثبات از نظر بالغ، آدمی واقع بین، منطقی و مسئول است و از بازی هایی که برای انداختن مسئولیت زندگی بر دوش دیگری ترتیب یافته اند، پرهیز می کند (پروچسکا،ترجمه ی سید محمدی،۱۳۸۳).

به عقیده ی او انسان، مجموعه ای از احساسات، اخلاقیات و کنترل آگاهانه بر خود است که بر اساس هر یک از آنها می تواند در برابر عوامل محیطی پاسخگو باشد. افراد بالغ و رسیده قادرند در اغلب موارد بعد بالغ خویش را تحت کنترل بگیرند. تحلیل تبادلی روشی است که فرد را در تجزیه و تحلیل و درک رفتار خود و در کسب آگاهی و قبول مسئولیت، با توجه به آنچه در زمان حال اتفاق می افتد یاری می دهد (شفیع آبادی و ناصری،۱۳۸۰).

دیدگاه گلاسر، واقعیت درمانی :

به نظر واقعیت درمانگران، هر انسانی این استعداد را دارد که مسئول یا غیر مسئول باشد، اما اینکه به چه شیوه ای رفتار خواهد کرد، به تصمیم او بستگی دارد و نه به شرایط موجود. پیدایش نابسامانی، نتیجه عدم توانایی فرد در تحقق نیازهایش می باشد. گلاسر معتقد است که ناخشنودی و افسردگی نتیجه عدم احساس مسئولیت است. فرد غیر مسئول نه برای خود ارزش قائل است و نه دیگران، در نتیجه خود و دیگران را آزرده می‌کند.

دو نیاز اساسی یعنی مبادله عشق و محبت و احساس ارزشمندی، هر دو در تشکیل هویت نقش عمده ای دارند. کسی بیمار به حساب می آید که نتواند دو نیاز اساسی خود را در حیطه واقعیت و پذیرش مسئولیت و تشخیص موارد درست و نادرست ارضا کند (شفیع آبادی و ناصری،۱۳۸۰). مسئولیت‌ پذیری در قالب سه مولفه صورت‌ بندی شده است، اولا یادگیری و انتخاب رفتارهایی است که نیازهای اساسی ما را برآورده می‌کند، ثانیا پذیرفتن پیامدهای رفتار خود، ثالثا اینکه مانعی بر سر راه برآورده شدن نیازهای دیگران نباشد (صاحبی،۱۳۹۰).

دیدگاه گوردون آلپورت و شخص سالم :

گوردون آلپورت یکی از نخستین روانشناسانی بود که توجه خود را به جای شخصیت روان نژند، به شخصیت سالم معطوف داشت. به نظر او شخص سالم فعالانه در پی هدف ها و امیدها و رؤیاهای خود است و رهنمون زندگی او معناجویی، ایثار و تعهد است. انجام کار در حد متوسط او را قانع نمی کند بلکه می خواهد کارش را به بهترین نحو ممکن به پایان برساند.

به نظر او با شناختن انتظارهای پدر و مادر، پایه ی حس مسئولیت اخلاقی و هدف های کودک گذاشته می شود و پرورش می یابد. کار و مسئولیت به زندگی معنا و دوام می بخشد. بدون داشتن کاری مهم و ارزشمند، و تعهد و مهارت، رسیدن به بلوغ و سلامت روانی میسر نیست (شولتز،۱۳۸۵).

دیدگاه آلبرت الیس، منطقی – هیجانی :

آلبرت الیس در مورد مسئولیت و مسئولیت پذیری در زندگی معتقد است: مردمان سالم مشکلات خود را می توانند حل کنند. گر چه ممکن است به کمک دیگران نیز احتیاج داشته باشند. اما قادرند بدون کمک هم، زندگی خود را اداره کنند. آنها می توانند در عین حال که ازخود باخبرند، ازحال دیگران نیزآگاه باشند.

در مورد تعهد می گوید: کسانی که اختلالی ندارند و پریشان نیستند، گرایش به خود شکوفایی دارند و به مردم و اشیاء علاقه مندند. می توانند کوششهای خود را تغییر جهت داده و جذب امور دیگر شوند (شیلینگ،ترجمه ی آرین،۱۳۸۴).

این تفکر که دوری از مشکلات زندگی و مسئولیت ها، آسان تر از مواجه شدن با آنهاست، غیر منطقی است، زیرا دوری از یک کار، سخت تر و رنج آور تر از انجام آن است و به مشکلات بعدی می انجامد و باعث کاهش اعتماد به خود می شود. باید توجه داشت که یک زندگی راحت، لزوماً یک زندگی شاد نیست.

فرد منطقی آنچه را که باید انجام دهد، بدون شکوه ی زیاد به انجام می رساند، اگر هم از مسئولیت های ضروری اجتناب کند باید به تجزیه و تحلیل دلایل آن بپردازد. کم کم پی می برد که زندگی با مبارزه، مسئولیت و حل مشکل لذت بخش تر است. خلاصه اینکه او برای کسب استقلال و مسئولیت، تلاش می کند (شفیع آبادی وناصری،۱۳۸۰).

دیدگاه فرانکل، وجود گرایان:

افراد زیادی به جای اینکه مسئولیت یافتن راه سالم زندگی را بپذیرند، وانمود می کنند که سایق های زیستی آنها، زندگی شان را کنترل می کند. البته این ما هستیم که تصمیم می گیریم چنین افسانه ای را باور کنیم.

سارتر می گوید: “انسان غیر از آنچه از خودش می سازد، چیز دیگری نیست” این اولین اصل وجود گرایی است. (به نقل از پروچسکا،ترجمه ی سید محمدی،۱۳۸۳).

فرانکل، پذیرفتن مسئولیت را امری ضروری می داند و قاطعانه به آن تکیه دارد. روش درمان او این است: چنان زندگی کن که گویی بار دومی است که به دنیا آمده ای، و اینک در حال انجام خطاهایی هستی که در زندگی نخست مرتکب شده بودی. هیچ قاعده ی کلی، بهتر از این نمی تواند احساس مسئولیت و حس وظیفه شناسی را در انسان بیدار کند (فرانکل، ترجمه صالحیان و میلانی،۱۳۸۵).

منابع

  • نظریه های شخصیت شولتز. مولف شولتز و شولتز. مترجم یحیی سیدمحمدی
  • نظریه های مشاوره و روان درمانی. عبدالله شفیع آبادی، غلامرضا ناصری
۳.۷ ۳ رای ها
رأی دهی به مقاله

* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه مقالات سایت، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام هماهنگ نمایید. *

1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر
۱۳۹۷/۰۳/۱۳ ۰۰:۲۲

آموختم.سپاس.