روانشناسی بالینی ۲
تعریف :
حرفه هایی که ارتباط نزدیکی با بهداشت روانی دارند (روان پزشکان – روان شناسان مشاور – مددکاران اجتماعی – روان شناسان توانبخشی).
از روان شناسی بالینی تعاریف متعددی به عمل آمده است . بعضی از این تعاریف به موضوع موردنظر و برخی دیگر بر روش علمی مورد استفاده این رشته علمی تأکید دارند . روانشناسی بالینی حوزه ای از روانشناسی است که با رفتارهای ناسازگار و غیرعادی آدمی سروکار دارد . تشخیص، طبقه بندی، درمان، پیشگیری و پژوهش در مجموعه وسیع کارهای بالینی قرار دارد که در این میان ارزیابی ، تشخیص و درمان از وظایف اصلی روانشناسی بالینی می باشد.
ریسنک در تعریف و توصیف روان شناسی بالینی تعریف زیر را بیان می کند؛
رشته روان شناسی بالینی شامل تحقیق در مورد اصول، روش ها و رویه ها و تدریس این اصول، روش ها و رویه ها و ارایه خدماتی در رابطه با این اصول ،روش ها و رویه هاست که امکان شناخت، پیش بینی و تسکین ناسازگاری ها، معلولیت ها و ناراحتی ها عقلی، هیجانی، زیست شناختی، روان شناختی، اجتماعی و رفتاری را فراهم می آورند و در مورد تعداد زیادی از مراجعان کاربرد دارند.
روانشناس بالینی به صورت فردی یا در بیمارستان و مراکز بهداشت روانی به کار بالینی می پردازد و همین جنبه کاری روانشناسی بالینی است که نظر انجمن روانشناسی آمریکا را به خود معطوف داشتهو به همین دلیل است که روانشناسی بالینی در این انجمن به عنوان هنر و فنی که با مسایل سازش افراد آدمی سر و کار دارند، تعریف شده است.
روانشناسان بالینی به فعالیت هایی نظیر روان درمانی، تشخیص / سنجش، نظارت بالینی ، مشورت، امور اجرایی ، تدریس و پژوهش و نگارش می پردازند در این میان روان درمانی بیشتر وقت روانشناسان بالینی را به خود اختصاص داده است و تشخیص و سنجش در مقام بعدی قرار دارد.
روان سنجی و روانشناس بالینی هر دو به سنجش می پردازند. اما نحوه عمل آنها متفاوت است. روان سنج ها آزمون را صرفاً برای بدست آوردن داده ها به کار می برند. نتیجه نهایی کار آنها اغلب به مجموعه ای از توصیف صفات و توانایی های آزمودنی منتهی می شود. در سنجش روانی که توسط روانشناس بالینی انجام می گیرد سعی بر آن است فردی که با موقعیت مشکل مواجه شده است، ارزشیابی شود، به گونه ای که اطلاعات بدست آمده از سنجش به نحوی به حل مشکل کمک کند.
غالباً برای آنکه بتوانند روانشناسی بالینی را تعریف کنند آن را به عنوان قطب مخالف روانشناسی تجربی معرفی می نمایند. لاگاش در ۱۹۶۹ در این باره می نویسد : که روانشناس تجربی و روانشناس بالینی با دو طریقۀ مختلف برای رسیدن به یک هدف واحد اقدام می کنند و آن عبارت است از زیر نظر گرفتن شرایط رفتار. روانشناس تجربی تمام شرایط را خارج از دایره ی تغییر قرار می دهد و به مطالعۀ یک متغیر مستقل می پردازد، در حالیکه روانشناس بالینی به یک راهیابی و برداشت کلی و فردی شده مبادرت می ورزد. پس روانشناسی بالینی را می توان مانند روانشناس تجربی به منزلۀ روش و نه در حکم موضوعی خاص تعریف کرد و در نتیجه نمی توان آن را با روانشناسی مرضی و روانپزشکی مشتبه ساخت.
(غالباً کارهای روانشناسی بالینی در جهت درمانی و تربیتی هدایت می شوند.)
انجمن روانشناسی آمریکا، روانشناسی بالینی را هنر و فنی که با مسائل سازش افراد و آدمی سر و کار دارند تعریف کرده است.
نکته: در مفهوم روانشناسی بالینی می توان دو جنبه را از هم متمایز ساخت: یکی بررسی وضع فردی و دیگری تشخیص و درمان سازش نیافتگی. روش مشاهده« پیاژه » را روش بالینی می نامند؛ روشی که بر اساس آن کودکان بهنجار به منظور تدوین قوانین کلی مورد بررسی قرار می گیرند . این روش بدین دلیل بالینی نامیده می شود که در قالب یک استاندارد خشک قرار داده نشده است و در نتیجه با ویژگی های آزمودنی وفق می دهد.
نکته : وقتی بررسی گروهها و یا مناسبات بین روانشناس بالینی و رفتارشناسی در میان است با روانشناسی بالینی سر و کار داریم که انعطاف پذیر و بر اساس ویژگی های آزمودنی است. روانشناس به فرد کمک می کند به یک آزمایش بالینی دست زند، در این فرآیند غالباً از تست استفاده می کند هرچند که از مصاحبه هم در مراحل بعدی استفاده می کند.
نکته : آندره ری روانشناسی بالینی را یک آزمون گری سازمان یافته بر اساس مسأله ای که توسط فرد مطرح می شود، می داند.
نکته : هدف روانشناسی بالینی بدون آنکه با روانشناسی بالینی در تضاد باشد، شناخت موجودیت فردی است.
در روانشناسی بالینی، روش بالینی که به کار می رود را « تعدیل تجربی تدریجی رفتار فردی » می نامند. دستگاه روانی تمایل دارد مقدار تحریکاتی را که بر او وارد می آید (اصل استمرار) در حد ثابتی نگه دارد، تقلیل تنش منتهی به ایجاد لذت (اصل لذت ) می شود، دستگاه روانی برای حفظ موجودیت خود باید واقعیت بیرونی (اصل واقعیت) را در نظر داشته باشد. هم چنین تمایلی برای تکرار تجربه های واقعی، اعم از مساعد و نامساعد (اصل تکرار) وجود دارد . مراحل موضوعی که مربوط به سازمان مناسبات بین فرد و محیط اوست مطابقت دارند . به دنبال استقرار مرحله احلیلی، عقده ادیب ظاهر می شود. از شش سالگی تا بلوغ، امیال زنا با محارم واپس زده شده اند. این وضع نشان دهنده مرحله نهفتگی یا رکود است.
حرفه های مرتبط با بهداشت روانی
روانپزشک
روانپزشک یک پزشک است . روانپزشکان به خاطر آموزش های پزشکی خود گاهی نقش پزشک را بازی می کنند. آن ها دارو تجویز می کنند، امراض جسمی را درمان می کنند و معاینات بدنی انجام می دهند. روان پزشکان در کنار تمرکزشان بر روان درمانی و تشخیص روان پزشکی ، در درمان مشکلات روانی بیماران خود از داروهای مختلف خیلی استفاده می کنند. روانپزشکان آموزش دیده اند تا مشکلات ظاهراً روانی را که عملاً تظاهر یک بیماری روان پزشکی – طبی هستند، تشخیص بدهد. اگرچه روان پزشکان آموزش رواندرمانی دیده اند ولی می توانند سوابق پزشکی بیماران را نیز بررسی کنند، آنها را معاینه کنند و دارو تجویز کنند.
روان شناسان بالینی برخلاف روان پزشکان معمولاً آموزش پزشکی اندکی می بینند و بخش عمده آموزش آنان در زمینه رفتار انسان و سنجش کارایی روانی و روش های علمی تحقیق است.
روانشناسان مشاور
روان شناسان مشاور کارهای مشترک زیادی با روان شناسان بالینی دارند. روان شناسان مشاور با افراد نابهنجار یا کسانی کار می کنند که ناسازگاریهای خفیفی دارند. روش اصلی آنها در سنجش نیز معمولاً مصاحبه است. هرچند که در کنار آن آزمونهایی هم چون سنجش توانایی ها، شخصیت، علایق و استعداد شغلی نیز می گیرند، به طور کلی روان شناسان مشاور فعالیت های زیر را انجام می دهند؛ ۱- درمان پیشگیرانه، ۲- مشورت، ۳- برنامه های یاری رسانی، ۴- مشاوره شغلی و ۵- درمان کوتاه مدت بین یک تا پانزده جلسه.
مددکاران اجتماعی روانپزشکی
فعالیت های حرفه ای مددکاران اجتماعی روانپزشکی غالباً شبیه فعالیت های روان پزشکان و روان شناسان بالینی است. مددکاران اجتماعی قبلاً به نیروی اجتماعی و عوامل بیرونی دخیل در مشکلات بیماران می پرداختند. مسئولیت های آنان به اندازه روان پزشکان یا روان شناسان بالینی نیست. خصوصیت اصلی مددکاران اجتماعی، درگیر شدن شدیدشان با زندگی روزمره بیماران و فشارهای روانی آنان است.
روانشناسان مدرسه
روان شناسان مدرسه با مربیان و مدرسان کار می کنند تا زمینه ساز رشد عقلی، اجتماعی و هیجانی بچه ها شوند. برای رسیدن به این هدف در طراحی محیط و فضای آموزشی مدارس به اولیای مدارس کمک می کنند. روان شناسان مدرسه هم چنین با معلمان و اولیای مدارس در مورد خط مشی مدرسه یا نحوه اداره کلاسها مشورت می کنند. آنها در محیط های مختلفی مثل مدرسه، کودکستان و بیمارستانهای روزانه، درمانگاهها و حتی مؤسسات کیفری کار می کنند.
روانشناسان توانبخشی
محور تحقیقات و اقدامات روان شناسان توانبخشی، کسانی هستند که معلولیت جسمی یا شناختی دارند. معلولیت ممکن است ناشی از ضایعات مادرزادی یا بیماری ها و صدمات پس از تولد باشد. روان شناسان توانبخشی به افراد کمک می کنند با معلولیت ها و موانع جسمی ،روانی، اجتماعی و محیطی حاصل از آنها کنار بیاید. محل اصلی کارشان هم مراکز توانبخشی و بیمارستانها است.
تخصصهای روانشناسی بالینی
روانشناسی اجتماع نگر بر یک بیماری یا یک مدل درمانی تأکید ندارد. این حوزه برای پیشگیری اولویت قایل است نه معالجه . یکی از مهمترین مفاهیم مرتبط با روان شناسی اجتماع نگر، مفهوم پیشگیری می باشد. به طور کلی فرض بر این است که در دراز مدت پیشگیری مؤثرتر و مقرون به صرفه تر از درمان بیماریها و مشکلات است . در یک طبقه بندی پیشگیری به سه نوع اولیه، ثانویه و ثالث تقسیم می شود. پیشگیری اولیه عبارت است از مقابله با شرایط مضر و خطرناک پیش از آنکه فرصت ایجاد بیماری پیدا کنید . در پیشگیری ثانویه سعی می شود که با روش بیماریابی ،تشخیص زودرس، اجرای به موقع درمان و پیگیری مرتب از نظر درمانی از بروز عوارض بیماری جلوگیری شود. پیشگیری ثالث که عبارت است از کاهش مدت و تأثیرات منفی اختلالات روانی پس از بروز این اختلالات، کمتر از سایر پیشگیریها با جنبش اجتماع نگری رابطه دارد.
روانشناسی سلامت و طب رفتاری
روانشناسان سلامتی با تحقیقات و اقدامات خود به پیشبرد و حفظ سلامتی افراد کمک می کند. در ضمن پیشگیری و درمان را نیز انجام می دهند. این افراد با طراحی، اجرا و بررسی برنامه های مختلف به مردم در کنترل فشارهای روانی، کم کردن وزن یا حفظ تناسب اندامشان کمک می کنند . در روان شناسی سلامت مسایل روانشناختی مرتبط به اینکه مردم چگونه سالم می مانند، چرا مریض می شوند و چگونه به آن پاسخ می دهند، مورد بررسی قرار می گیرند.
روانشناسی عصب شناختی(نوروسایکولوژی)
روانشناسی عصب شناختی عبارت است از علم بررسی رابطه مغز و رفتار. روانشناسان عصب شناس، رفتارهایی را بررسی می کنند یا می سنجند و درمان می کنند که رابطۀ مستقیمی با کارکرد مغز دارند. ارزیابی عصب روانشناختی عبارت است از توصیف کارکرد مغز بیماران بر اساس عملکرد آنها در آزمونهایی که معرفهای دقیق و ظریف رابطۀ مغز و رفتار محسوب می شوند. روانشناسان عصب شناس برای سنجش کارکردهای شناختی و رفتاری از آزمونها و مجموعه آزمونها استفاده می کنند.
روانشناسی قانونی
از آنجایی که روانشناسان از دانش خود برای حل مشکلات قضاوت، وکلا، مأموران انتظامی، و هر کسی که با مسایل مدنی، بزهکاری، یا عدالت اجرایی سر و کار دارد استفاده می کنند از این رو به این بخش از کار روانشناسان بالینی، روانشناسی قانونی گفته می شود. زمینه هایی که روانشناسان قانونی می توانند به عنوان متخصص شهادت دهند عبارتند از؛ حبس کودکان، پیش بینی خطرناک بودن افراد، تعیین صلاحیت برای شهادت در دادگاه، آزار جنسی و ترسیم نیمرخ روانی بزهکاران.
روانشناسی بالینی کودکی
وظیفه اصلی روانشناسی بالینی کودک عبارت است از کار بر روی آسیب شناسی روانی کودکان و نوجوانان و نشانه های آن. این کار یا در مراکز و مطبهای خصوصی صورت می گیرد و یا در درمانگاههای راهنمایی کودکان و در چارچوب گروه سنتی روانشناس، روانپزشک، و مددکار اجتماعی با همکاری پزشکان کودکان.
به طور کلی روانشناسان بالینی بیش از هر کاری روان درمانی انجام می دهند و این فعالیت اکثر وقت آنها را می گیرد. تشخیص و سنجش نیز کماکان جزء فعالیت های مهم هستند. تدریس یکی دیگر از فعالیت های نسبتاً متداول روان شناسان بالینی است.