دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

عشق ویرانگر (شخصیت وابسته)

وابسته

ویژگی برجسته وی نیاز شدید به مراقبت است. اعتماد به نفس پایینی دارد و سخت بدنبال کسب راهنمایی و اطمینان خاطر از سوی دیگران است . او همواره تلاش دارد اطرافیانش را از خود راضی نگه دارد . آن ها را می توان به عنوان افرادی خوب ، مهربان و باگذشت توصیف کرد ، با این وجود آن ها آنقدر به طرف مقابل می چسبند که او را می رنجانند. به خاطر هراس از تنهایی و اینکه پشتیبانی در زندگی نداشته باشند در روابط خود با دیگران شیوه های انفعالی در پیش می گیرند تا دیگران را راضی نگه دارند و حمایت آن ها را نگه دارند .

آنها فاقد روحیه مستقل هستند و هنگامی که فردی آشنا کنارشان نباشد، احساس بیچارگی می کنند. در صورت شدت این اختلال شما به این باور می رسید که محبوب شما از نظر روانی در حد یک کودک خردسال است و در واقع شما به جای همسر داری  مشغول بچه داری هستید. احساس نیاز به دیگران در طی یک چرخه معیوب موجب می شود روز به روز اعتماد به نفس  فرد وابسته بیشتر و بیشتر کاهش یابد و در نهایت می تواند به افسردگی شدید منجر گردد.

احساس اضطراب و احساس عدم امنیت موتور حرکتی یک فرد وابسته را تشکیل می دهد. او غالبا هر گونه مشکلی را در زندگی و رابطه با شما انکار می کند و تنها چیزی  که برای وی فاجعه آمیز و وحشتناک تلقی می شود این است که شما او را ترک کنید. روانشناسان آن ها را دهانی همیشه باز برای بلعیدن توجه و محبت می دانند. هیچ مقدار توجه و محبتی برای وی کافی نیست و او را راضی نمی سازد و یا او را نمی تواند بسمت استقلال سوق دهد. غالبا نیمه خالی خود را می بینند و در تعریف خود ، همواره از نداشته های خود سخن می رانند. وی هنگامی در بهترین حالت خود قرار دارد که دیگران به نمایندگی وی کاری را آغاز کرده و سپس ادامه کار را به وی بسپارند و تا پایان کار همراه با تحسین و تمجید و راهنمایی در کنارش قرار داشته باشند. در نتیجه وی از عزت نفس پایینی برخوردار است و پیوسته به خود تلقین می کند که کفایت چندانی ندارد و قادر به انجام کاری نیست.

ویژگی های شخصیت وابسته

  1. فاقد قدرت تصمیم گیری در امور روزمره بدون اظهار نظر و کسب اطمینان از سوی شما و دیگران است.
  2. نیاز دارد مسئولیت غالب حیطه های مهم زندگی خود را به عهده شما یا دیگران بگذارد.
  3. به خاطر فقدان اعتماد به توانایی و قدرت ارزیابی خود ، دشواری زیادی در شروع به انجام کاری و یا به اتمام رساندن کاری دارد.
  4. اهمیت زیادی برای حمایت از سوی دیگران قائل است و این سبب می شود که گاهی بخاطر دیگران تن به کارهایی بدهد که خوشایند خودش نیست.
  5. هنگام تنهایی احساس ناراحتی و درماندگی میکند. زیرا از اینکه نتواند به تنهایی از خودش محافظت کند، برایش بشدت هراس دارد.
  6. هنگامی که به پایان رابطه فردی می رسد، به خاطر هراس از تنهایی به سرعت به جستجوی ایجاد روابط جدید می رود.
  7. بشدت نگران این است که به تنهایی نتواند از خودش مراقبت بکند.
dependent
شخصیت وابسته

                                                                      

شخصیت وابسته چگونه شکل می گیرد؟

بنظر می رسد در دوران کودکی تحت تربیت والدین بسیار کنترل گر و مراقبت کننده و بسیار با محبت قرار داشته است. ممکن است والدین همه نیاز هایش را  براورده کردند و راهی برای استقلال یابی وی هموار نکردند. بنابراین هیچ گاه تصمیم گیری و نحوه براورده ساختن نیاز های خود را یاد نگرفته اند.

بطور کلی در زنان بیشتر از مردان است. بیشتر بودن شکل گیری این شخصیت در زنان به چند علت می تواند باشد: دختران در اوایل کودکی خود بیشتر از پسران تشویق به وابسته بودن به دیگران می شوند. دختران ترغیب می شوند افرادی حامی و مراقبت کننده باشند و نیازهای دیگران به ویژه مردان را بر نیاز های خود ترجیح دهند. دیگر آن که در برخی فرهنگ ها دختران وابسته ، منفعل ، خدمتگزار و فداکار را بر دختران مستقل ، فعال و خودمحور ترجیح می دهند. و آخرین مورد می توان گفت در شرایط استرس آور ، زنان و مردان ممکن است واکنش های متفاوتی نشان دهند، در یک چنین شرایطی ممکن است یک مرد خشونت یا استراتژی های غیر انفعالی انجام دهد و یک زن احتمالا گریه ، فرار و یا دیگر استراتژی های انفعالی روی می آورد.

فرد وابسته به عنوان شریک زندگی

بشدت زندگی با آن ها خسته کننده و رنج آور است. رابطه ای که در ابتدا بشدت شیرین و جذاب بنظر می رسید بتدریج رابطه ای محدود کننده و توان فرسا می گردد. هر گونه حد و مرز ارتباطی برای او، وی را وابسته تر و نیازمندتر می سازد. این چرخه معیوب می تواند گاهی شکل توان فرسا و خسته کننده ای بخود بگیرد. پرسش اساسی این است: آیا شما توان برآورده ساختن تمام نیازهای وی را دارید؟ چنین رابطه ای احتمالا از توازن عاطفی برخوردار نیست و نقش شما در این رابطه نقش یک والد است نه یک عاشق و فرسودگی روانی شدیدی بوجود می آورد.

چرا من جذب افراد وابسته می شوم

بزرگترین عامل در جذب مکرر فرد به رابطه عاطفی با افراد وابسته، نیاز آن ها به حمایت و مراقبت از دیگران است. شاید شما از کودکی شروع به مراقبت از والدین، خواهر و برادر و یا افراد دیگر کرده اید و در قبال این رفتار پاداش گرفته اید. شاید شما مایل به ماندن در رابطه ای را دارید که احساس قدرت بیشتر و کنترل کنید و شاید بشدت از شکستن دل دیگری رنج می برید.

زندگی مشترک با محبوب وابسته

احتمال تغییر در وی بستگی به این دارد که چقدر مایل به تغییر دادن خویش است و تا چه حد به ناکار امدی رفتار هایش بینش دارد. معمولا بینش کمی از وضیت روانی خود دارند و هنگامی که به بن بست می خورند به سرزنش دیگران می پردازند. همواره نگرانند که مبادا محبوبشان روزی ترکشان کند  بنابراین هنگامی که ناراحت بنظر می رسید ، هراس شدیدی او را فرا می گیرد.

اگر دوست دارید به زندگی با محبوب وابسته تان ادامه دهید ، به توصیه های زیر توجه فرمایید:

  1. به محبوب خود کمک کنید به موفقیت های هر چند کوچک دست یابد.
  2. دنیای محبوب خود را گسترش دهید. هر چه شبکه حمایت اجتماعی وی گسترش یابد ، او خوشحال تر و از سلامت روانی بیشتری برخوردار می شود.
  3. آیا درمان موثر است؟ اگر وارد درمان شوند از سایر اختلالات شخصیت انگیزه بیشتری برای درمان دارند.اگر چه پیش آگهی درمان وی در صورت بالا بودن انگیزه خوب است اما باید بدانید که درمان وی در مدت نسبتا طولانی روی می دهد.
  4. زمان ترک رابطه . وی به هنگام ترک بسیار پریشان حال می گردد. اگر طاقت پریشانی او را ندارید ترک رابطه برایتان سخت می شود. به هنگام جدایی انتظار گریه های شدید و التماس او را داشته باشید. ترک شما مستلزم قاطعیت و برگشت ناپذیری شماست. تا رفع بحران مذبور از حمایت دوستانتان بهره ببرید.

منبع: عشق ویرانگر/دکتر براد جانسون  و دکتر کلی موری / ترجمه ؛زهرا حسین زاده – الهام شفیعی /نشر رسا،۱۳۸۷

۵ ۱ رای
رأی دهی به مقاله

همه ما در مراحل و زمان هایی از زندگی، نیاز به گفت و گو و مشاوره داریم. جهت دریافت وقت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ تماس بگیرید.

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها