دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

محبوب مرزی در رابطه

رابطه با شخصیت مرزی مانند یک طوفان است

رابطه با محبوب مرزی با خوشایندی و هیجان آغاز و با بهت، خشم و گیجی خاتمه می یابد. رابطه با شخصیت مرزی مانند درآغوش گرفتن جوجه تیغی است.

محبوب مرزی

فرد مرزی مانند طوفانی شدید وارد زندگی شما می شود و همه چیز را به هم می ریزد. گرچه رابطه با اختلال شخصیت مرزی می تواند در آغاز جالب و هیجان انگیز باشد؛ اما به سرعت همه چیز تغییر یافته و به فردی پرخاشگر و خود تخریبگر تبدیل می شود. افراد مرزی در ابتدا از محبوب خود یک بت می سازند؛ اما به سرعت از او ناامید شده و او را به بی توجهی متهم می سازند.

افراد مرزی حد و حدودی در روابط خود قائل نمی شوند و از همان ابتدا وارد رابطه جنسی شده و از محبوب خود می خواهند تمام وقت خود را با هم سپری کنند. محبوب مرزی از همان آغاز رابطه شدیدا صمیمی شده و خصوصی ترین مسائل زندگی خود را به شما می گوید.

آنها به صورت ناهشیارانه شما را بازی می‌دهند. احساساتی که تجربه می‌کنند را در شما می‌کارند، به صورتی که آن عواطف و احساسات ناخوشایند را احساس کنید. مثلا او عصبانی است و کاری می‌کند که شما را عصبانی کند.

لازم به ذکر است که بدانید اختلال شخصیت مرزی یک طیف است، یعنی برخی افراد دارای نشانه های خفیف هستند(تا حدودی آگاهی و بینش دارند) و برخی دارای نشانه های متوسط تا شدید هستند(آگاهی ندارند). در موارد شدید، تهدید به خودکشی و یا خودزنی دیده می شود که نیاز به مداخله روانشناس بالینی و روانپزشک می باشد.

علت عشق دیوانه وار شخصیت مرزی، ترس از رها شدن است

ویژگی یک شخصیت مرزی، هراس شدید او از طرد شدن از سوی والدین، سرپرستان یا فرد محبوب خود است. آنها نه تنها هر لحظه منتظر هستند که از سوی محبوب خود، طرد شوند؛ بلکه با تقاضای توجه افراطی و رفتار پرخاشگرانه با محبوب خود، موجب می شوند محبوبشان طردشان کند. افراد مرزی هرگونه تأخیر و تغییر در برنامه های محبوبشان را به منزله طرد خویش می دانند، سپس با خشم یا افسردگی که معمولا با آسیب به خود و ژست های خودکشی همراه است واکنش نشان می دهند.

اینگونه رفتارها تلاش عاجزانه برای فرار از تنهایی است. چیزی که آنها در کودکی از آن وحشت داشتند. زمانی که افراد مرزی در رابطه، دچار مشکل شوند یا رابطه پایان یابد، احساس بی ارزشی کرده و ممکن است به رفتارهای تکانشی مانند ولخرجی غیر معمول، رانندگی پرخطر، رابطه جنسی، مصرف مواد یا پرخوری دست بزنند.

چرا رابطه با شخصیت مرزی مانند یک طوفان است؟

برجسته ترین ویژگی افراد مرزی بی ثباتی مزمن و شدید آنها در عواطف، رفتار و روابط با دیگران و تصویر ذهنی از خودشان است. این بی ثباتی می تواند تغییر سریع از حالتی همچون افسردگی به حالت های دیگری همچون خشم، تندخویی و اضطراب همراه با احساس آرامش زودگذر باشد. حالت هیجانی آنها تا حدود زیادی وابسته به این است که تا چه اندازه در رابطه عاطفی خود احساس امنیت می کنند. از آنجایی که افراد مرزی دائما با احساس پوچی خود در کشمکش هستند، غالبا در رابطه عاطفی با جنس مخالف احساسات پرشوری را از خود به نمایش می گذارند تا بدین ترتیب به تجربه دیگری غیر از تنهایی خودشان دست یابند.

تصویر ذهنی یک فرد مرزی از خودش برداشتی شکننده و همواره در حال تغییر است. آنها غالبا خود را بد ذات می دانند و تصویری گنگ و مبهم از خود دارند. افراد مرزی هنگامی که احساس کنند می توانند به محبوب خود تکیه کنند، عاشق می شوند و بهترین احساسات عاشقانه را تجربه می کنند. با این حال چون روابط آنها همواره بی ثبات و کوتاه مدت است، مجددا به همان حالت از خود بیزاری و گمگشتگی سابق باز می گردند.

پست های مرتبط

شخصیت مرزی نمی‌تواند هیجاناتش را مدیریت کند. بنابراین، هنگامی که هیجانات به او هجوم می‌آورند، او اضطراب را تجربه می‌کند. برای کم کردن تنش و اضطراب ناشی از بالا آمدن همیشگی هیجانات منفی، یاد گرفته خود را با مسکن‌های موقتی آرام کند. این مسکن‌ها در پرخوری، سوءمصرف مواد و داروها، سیگار کشیدن‌های پی‌در‌پی دیده می‌شود.

شکل گیری شخصیت مرزی

یک فرد مرزی هیچگاه از یک هویت یکپارچه حتی در دوران بزرگسالی برخوردار نیست. آنها در درون خود احساس امنیت و راحتی نمی کنند و دارای هویتی شکننده هستند. به همین خاطر افراد مرزی در هر رابطه ای تلاش می کنند وجودشان از سوی طرف مقابل مورد تأیید قرار گیرد.

هویت افراد مرزی انسجام نیافته است. به عبارتی، درک ثابتی از خودشان ندارند. در مراحل رشد شخصیت اریکسون، فرد در نوجوانی، هویت خود را شناسایی و به آن متعهد می‌شود. اگر این اتفاق نیفتد، فرد نمی‌تواند مراحل بعدی را به خوبی طی کند. مرحله بعد، زمانی است که فرد احساس نیاز به داشتن رابطه عاطفی دارد. بدین ترتیب، فردی که خود نابسامانی در او شکل گرفته، هنگام عشق‌ورزی نیز، تصویر منسجمی از فرد مورد علاقه‌اش در ذهنش ندارد. او فرد مورد علاقه‌اش را گاهی بسیار خوب و گاهی بسیار بد می‌بیند.

یکی از علل اختلال شخصیت مرزی، دوران کودکی آشفته و بی نظمی همراه با تنهایی آن دوران است. بی اعتنایی، طرد، بدرفتاری جسمی، عاطفی و جنسی جزئی از دوران کودکی آنها بوده است. به احتمال زیاد اینگونه افراد در خانواده هایی بسیار آشفته رشد کرده اند که نیازهای عاطفیشان تأمین نشده و هنگامی که می خواستند هویت خود را تشکیل دهند، مورد تمسخر قرار گرفته اند. برخورد با این افراد به گونه ای بوده که نادیده گرفته شده و دچار آسیب شدید عاطفی شده اند. ناخواسته به آنها القا شده که فردی نامربوط، بی اهمیت و بد بوده و علت همه آشوب های خانواده است.

این افراد به دلیل کودکی پر آشوبی که داشته اند، از قطع ارتباط با واقعیت به عنوان روشی برای مقابله با شرایط استفاده می کردند. این رفتار در بزرگسالی شدیدا اختلال آفرین و آسیب زاست. در صورتی که اختلال شخصیت مرزی شدید باشد، زمانی که فرد در رابطه عاطفی خود دچار مشکل شود، موقتا رابطه وی با واقعیت و زمان و مکان قطع می شود.

فرد مرزی به عنوان شریک زندگی

از نگاه شخصیت مرزی هر فردی او را طرد می کند. پس در نهایت شما هم او را طرد می کنید و قابل اعتماد نیستید. او در آغاز رابطه شما را به عنوان فردی که آرزویش را داشت قلمداد می کند و به شدت به شما وابسته می شود و می خواهد تمام اوقات را با شما باشد. تقاضای مداوم وی از شما، شما را به ستوه می آورد.

پس از مدت کوتاهی شما دیگر فرد ایده آل وی نیستید، چون به قدر کافی نیازهای عاطفی ناسالم وی را تأمین نکرده اید. در اینجا متهم به بی وفایی و بی عاطفگی خواهید شد و رابطه در مرحله بحرانی قرار می گیرد و محبوب شما با خشم و پرخاش خواستار توجه بیشتر از سوی شماست. در این وضعیت هرگونه مخالفت شما با تقاضاهای او، خشم شدید را به دنبال دارد و عواطف شما را زیر سوال می برد. در این دوران طوفانی احتمال رخ دادن هرگونه تکانه رفتاری، هیجانی و کارهای خطرناک وجود دارد.

نکته جالب توجه این است که هنگامی که در یک رابطه عاطفی همه چیز به خوبی می گذرد، فرد مرزی آن را به گونه های مختلف به آشوب می کشد؛ زیرا شادی و راحتی با روحیه وی سازگار نیست و فقط از طریق احساس خشم، افسردگی و طرد شدگی است که به رضایت خاطر می رسد.

در ارتباط با شخصیت مرزی، او همیشه در حال عذاب است. وقتی نسبت به شما ابراز رنجش می‌کند، قصد آسیب به خود را دارد و هم وقتی متوجه می‌شود شما را رنجانده است، با احساس گناه و عذاب وجدان به آزار خود ادامه می‌دهد. متوجه شدن این‌که محبوبمان در رابطه، آرامشی را تجربه نمی‌کند، می‌تواند بسیار عذاب‌آور باشد.

رابطه با شخصیت مرزی با من چه می کند؟

شاید آسیب‌زا ترین بخش رابطه با اختلال شخصیت مرزی، احساسی باشد که در پی فروپاشی رابطه در شما ایجاد می شود. با اینکه شما گناهی ندارید ممکن است محبوب مرزی در انظار عمومی هم به شما توهین کند و شما را به بی اعتنایی متهم کند. در پی این رفتار ممکن است او به سرعت دچار احساس شرم، گناه و بی ارزشی شده و اقدام به خود آسیب رسانی کند.

آنگاه شما از خود می پرسید نقش شما در ایجاد این رفتارهای تکانشی وی چیست؟ همین رفتارهاست که در نهایت شما را از بودن در چنین رابطه ای دلزده می‌کند.

چرا من عاشق افراد مرزی می شوم؟

اگر شما از آن دسته افرادی هستید که همواره عاشق محبوب طوفانی می شوید، باید بدانید که افراد زیادی مانند شما وجود دارند. گذشته از ظاهر کاملا جذاب آنها، برخی از جنبه های رفتاری آنها هم می تواند بسیاری از افراد را جذب کند.

۱- شاید بزرگترین دلیلی که افراد را به سمت محبوب مرزی می کشاند، شور و هیجان شدید آنها در آغاز رابطه است؛ و با توجه به اینکه در زمینه رابطه جنسی هیچ محدودیتی قائل نیستند، رفتارهای جنون آمیزشان در آغاز جالب به نظر می رسد. به احتمال زیاد برای یک مرد، زنی که در نگاه اول عاشقش می شود و به سرعت و بدون محدودیت خودش را در اختیار وی قرار می دهد، می تواند بسیار جالب باشد. اگر شما عاشق روابط پرشور و هیجان انگیز هستید، اگر شما در رابطه جنسی با جنس مخالف عزت نفس کمی دارید، آشنایی شما با یک فرد مرزی فرصتی طلایی است.

۲- فرد مرزی در آغاز از محبوب خود بت می سازد و این بت را می پرستد. برای بسیاری از ما داشتن چنین رابطه پرشور و ستایشگری می تواند بسیار تحریک کننده و جذاب باشد. بسیار ساده انگارانه است اگر فکر کنیم رابطه همین گونه می ماند.

۳- حتی پس از شروع دوران طوفانی، عده ای هنوز رابطه با محبوب مرزی را جذاب می دانند. اگر از این دسته افراد هستید، احتمالا شما در یک خانواده آشفته، در کنار پدر یا مادری دچار اختلالات خلقی که ارتباط با او برای شما دشوار بوده است، رشد کرده اید. شاید اکنون این ویژگی آشنا و خوشایند (اما بیمارگون) را که روزگاری در پدر یا مادر تجربه کرده اید، در محبوب مرزی خود می یابید. شاید با ماندن در کنار محبوب مرزی خود می خواهید به او کمک کنید و حالش را خوب کنید. کاری که به هنگام کودکی نتوانستید برای والدین خود بکنید.

۴- برخی افراد هم جذب اخلاق تند و بی ثباتی محبوب مرزی می شوند. برای برخی از ما که همواره عادت به مراقبت از دیگران داریم رابطه با افراد می تواند جذاب باشد. در این صورت ما همواره تلاش می کنیم محبوبمان احساس بهتری داشته باشد و هر بار که تهدید به خودکشی می کند و یا با خشم و ناراحتی از ما جدا می شود همواره نگران او هستیم و از وی مراقبت می کنیم.

۵- در نهایت ممکن است شما بدون آنکه متوجه باشید وارد رابطه با محبوب مرزی شده اید. زیرا محبوب مرزی خصوصا اگر شدت اختلال زیاد نباشد، در آغاز رابطه بسیار بهتر از چیزی که در واقع هست جلوه می کند، و احتمالا بعدا که با واقعیت اختلالات خلقی، طوفان های ارتباطی و رفتارهای خود آسیب زای او روبرو شدید؛ دیگر آنقدر به وی دلبسته اید که به خود امید می دهید این رفتارها دائمی نیست، و هنگامی که از دائمی بودن آن مطمئن شدید ممکن است رفتارهای او را به عوامل محیطی نسبت دهید و یا بدتر از آن، خودتان را به عنوان عامل رفتارهای وی، سرزنش کنید.

دلبستگی ایمن با محبوب مرزی

عشق سالم وقتی تجربه می‌شود که هر دو نفر در رابطه، دلبستگی ایمن را تجربه کنند. به این معنا که به یکدیگر، دلبسته هستند و در کنار دلبستگی،‌ احساس امنیت می‌کنند. گاهی برداشت ما از رابطه عاطفی این است که به یک نفر بگوییم او را دوست داریم. اما، نکته مهم‌تر، تلاش برای برقراری رشد و تحول این نهالی است که در دل یکدیگر نشانده‌ایم. اگر به رابطه، رسیدگی نشود،‌ در طی زمان به سردی کشیده می‌شود.

دلبستگی ایمن با سرمایه‌گذاری هر دو طرف رابطه، به وجود می‌آید. هر دو فرد نسبت به نیازهای یکدیگر، حساس هستند و به نیازهای هم، پاسخ می‌دهند. دلبستگی ایمن، پایگاهی امن است که در آن، هر دو فرد از این که خودشان هستند، احساس آرامش می‌کنند. وقتی آرامش ما در رابطه، به هر دلیلی تهدید شود، اعتراض می‌کنیم. این اعتراض می‌تواند در رفتارهای متفاوتی خود را نشان دهد.

اما اگر محبوب مورد نظر، به اعتراض فرد مقابل حساس نباشد یا به این اعتراض، پاسخ داده نشود؛ فرد، ناامید می‌شود. یعنی پس از مدتی دست و پا زدن و تلاش برای برگرداندن رابطه به سمت آرامش و سلامت، از تلاش کردن ناامید می‌شود. پس از تجربه ناامیدی است که اگر همچنان طرف مقابل در پی پاسخ یا نزدیکی بر نیاید، فرد از رابطه دل می‌برد. بنابراین، با دانستن این مراحل تهدید رابطه دلبستگی و عشق، می‌توان مهارت‌های ارتباطی خود را در ارتباط با محبوب مرزی، تقویت کرد.

فرد با شخصیت مرزی، دلبستگی‌های ناایمن و روابط ناموفقی را از کودکی تا بزرگسالی به صورت پی‌در‌پی تجربه کرده است. اما این به معنای پایان تجربه عشق و دلبستگی نیست. هر زمان که بتواند با همراهی فردی رابطه دلبستگی را بسازد، تجارب او نیز اصلاح می‌شوند. بنابراین، با دانستن ویژگی‌های شخصیتی خود و محبوبمان، می‌توانیم در راستای تجربه دلبستگی ایمن، قدم برداریم.

در رابطه با شخصیت مرزی، باید بمانم یا بروم؟

گاهی اوقات فقط دوست داشتن برای ادامه یک رابطه کافی نیست. هنگامی که رفتارهای فرد مرزی به سوءاستفاده هیجانی یا جسمی کشیده شد، قطعا بایستی به فکر بیرون آمدن باشیم. سوءاستفاده هیجانی می‌تواند با شوخی و تحقیرهایی که عادی به نظر می‌رسند شروع شوند. رفته رفته در رابطه ممکن است به حدی شوند که آزادی شما به عنوان یک انسان مجزا که حق فکر، رفتار و انتخاب کردن متفاوت را دارد، گرفته شود.

همانطور که گفته شد فرد با شخصیت مرزی، با وجود تمایلش برای برقراری ارتباط، عذاب می‌کشد. و این رنجش را به طرف مقابل هم می‌دهد. می‌توان با دانستن ویژگی‌های یکدیگر و درک متقابل در رابطه ماند. با مرزبندی‌های مناسب می‌توان موجودیت خود را برای شخصیت مرزی مشخص کرد و این یعنی با وجود ویژگی‌های متفاوت، طرفین نسبت به یکدیگر با موضع برابر و با احترام رفتار کنند و در بستری امن، احساساتشان را به اشتراک بگذارند.

منابع :

  1. کتاب عشق دیوانه وار. برد جانسون و کلی موری، ترجمه مهرداد فیروزبخت
  2. Romantic Relationships Involving People With BPD
  3. How to Cope When a Partner or Spouse Has Borderline
۴ ۶ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

5 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
لونا
۱۳۹۹/۰۸/۱۷ ۲۰:۴۹

گاهی اوقات فکر میکنم شاید منم تا حدودی این نوع شخصیت رو دارم ولی گاهی هم فکر میکنم خب شاید همه آدما تا حدودی از همه انواع اختلالات دارن و مقدار کمش طبیعیه و نمیشه گفت اختلال بلکه جزئی از شخصیته .
چطور میتونیم این موارد رو تفکیک کنیم
مثلا یه فرد درونگرا رو از اسکیزوئید یا یه فرد با اعتماد به نفس رو از خودشیفته یا… مجزا کنیم؟

شکوفه
۱۴۰۰/۱۰/۰۴ ۰۱:۰۳

جالبه من اختلال شخصیت اجتنابی دارم و حالا میفهمم که چرا اینقد جذب یه شخصیت مرزی شدم. منو به بی وفایی متهم کرد ولی من صرفا میخواستم با یکی دیگه باشم که اونو فراموش کنم چون میدونستم چه اینده ای در انتظارمه. عرض یک ماه فهمیدم زمانی که رابطشم باهام اوکی بود و رفتارش رو در قبال بقیه دیدم مثلا برای یک بلاک مجازی از طرف کسی که حتی نمیدونست کی هست عزا میگرفت. یا یه بار برگشت گفت فشارم افتاده الان بیمارستانم در صورتی که فهمیدم داره دروغ میگه. به خواهرش گفتم بابا این هر روز به من میگه از دست تو خودمو میکشم و یک ماه نشده من شدم نامزدش. ولی به نکته ای دقیقی اشاره کردید که ادمایی که اعتماد به نفس اندکی دارن جذبشون میشن. واقعا جذابن در اول رابطه و برای یه شخصیت اجتنابی که عقده ی محبت و توجه داره مثل بهشت بود ولی خب زود فهمیدم و تموم شد.
یه چیز دیگه هم خواستم بپرسم به نظرتون شخصیت اجتنابی قابل درمان هست.؟ من کل زندگیم رو زجر کشیدم و دوست ندارم بقیه عمرمم زجر بکشم

شکوفه
پاسخ به  شکوفه
۱۴۰۰/۱۰/۰۵ ۱۲:۱۱

سلام. شخصیت مرزی هم زیاد زجر میکشه خوب نیست با حالت قضاوت گونه نوشتم. مسخرست مشکل روانی رو قضاوت اخلاقی کنی.

Ahdiyeh Fani
۱۴۰۲/۰۲/۱۳ ۱۳:۲۱

سلام
ممنون از توضیحات عالی شما،
ممکنه در مورد قطع ارتباط با واقعیت و زمان و مکان که در شرایط استرس زا برای شخص مرزی رخ میده، بیشتر توضیح بدین؟
مرسی🙏🏻