مقاومت در روان درمانی
مهمترین مشکل جریان درمان، حل و فصل مقاومتهاست.
مقاومت، واکنش مراجع در برابر فعالیتهای درمانی است و هدفش ایجاد نوعی مزاحمت در فرایند درمان است. مراجع در جریان درمان باید از مقاومتهای خود، آگاه شود.
مقاومت در درمان، نیرویی است در درون بیمار که بر ضد فرایند درمان و حل تعارضات روان رنجور و حتی به قیمت تداوم علائم مراجع، عمل میکند. مقاومت(resistance) در واقع دفاع در برابر ورود تکانه ها و افکار اضطراب آور به هشیاری است که به صورت خودبخودی و ناخودآگاه انجام می شود و به این صورت نمود می یابد که بیمار میلی به فکر کردن یا بحث کردن در مورد موضوعات ناخوشایند و دردناک ندارد. وقفه های فکری بیمار در طول مصاحبه و درمان بیانگر همین مقاومت است.
مقاومت از تلاش برای مواجهه با اضطراب، و اضطراب از تلاش برای هشیار کردن عناصر ناهشیار ناشی می شود. هنگامی که بیمار میکوشد در درمان، اضطراب حاصل از تهدید حضور احساسات، آرزوها، افکار و تجارب ناهشیار را در آگاهی دفع کند، مقاومت متجلی میشود.
مقاومت عبارت است از هر گونه عملی که به منظور ممانعت از پیشرفت کار درمان، از مراجع سر میزند. این پدیده شاید در نگاه اول نوعی پارادوکس را به ذهن متبادر سازد. زیرا مراجع با خواست درمان شدن وارد پروسه درمانی شده است؛ حالا چرا باید در جهت پیشرفت آن مانع ایجاد کند؟ برای پاسخ به این سوال میتوان دو موضوع را مطرح ساخت:
۱- اولاً هر فکر، باور، عقیده، نگرش یا رفتاری که فرد در حال حاضر از خود بروز میدهد، در ساختار روان وی نقشی را برعهده دارد و ایگو تلاش میکند تا نظم شکل گرفته را حفظ نماید و مانع از هم پاشیدگی روان فرد شود.
۲- ثانیاً در سطحی عمیقتر، همه رفتارهای ما، دارای ریشههای ناخودآگاهی هستند که هوشیار شدن نسبت به آنان برای مراجع درد و رنج به همراه خواهد داشت. اصولاً این مسایل از آنجا که دردناک و عذاب آور بودهاند از حوزه هوشیاری خارج شدهاند و اکنون که بیم مواجه شدن دوباره با آنها وجود دارد، ایگو در واکنش به اضطراب ناشی از تهدید شدگی ارگانیزم، وارد عمل میشود و در راه روبرو شدن با محتوای ناهوشیار مانع ایجاد میکند.
مراجع در حین رواندرمانی، در برابر تلاش برای حذف روشهای روانرنجورانه خویش در حل مسائل، مقاومت میکند. مراجعان معمولا میل ندارند رفتارهایی را که مؤثر بودهاند، حتی اگر ناراحتکننده باشند، کنار بگذارند؛ ضمن اینکه فکر کردن و جر و بحثکردن در مورد موضوعات دردناک برایشان دشوار است. مثلا فردی که همیشه از مادرش میترسیده است، دوست ندارد درباره مسائل مرتبط با مادرش صحبت کند. مقاومت حتی گاهی به وسیله انتقال منفی بسیار قوی اتفاق میافتد که بهصورت تنفر از روانکاو و سرگرم کردن او با جملات کلامی ظاهر میشود.
فروید اولین کسی بود که در مورد مقاومت نوشت و آن را “هر آنچه پیشرفت کار تحلیلی را مختل می کند” توصیف کرد. از نظر وی مقاومت پا به پای درمان پیش می رود. هر تداعی واحد و هر عمل بیمار را باید در زمره مقاومت او به شمار آورد و مصالحه ای دانست میان نیروهای خواستار بهبود و نیروهای متضاد آن. مفهومی که ابتدا در قالب مقاومت های بیمار برای یادآوری و تداعی آزاد پدیدار شد، اما به زودی تا آنجا گسترش یافت که تمام موانع بر سر راه اهداف و روند تحلیل که از درون بیمار منشأ می گیرند، را در برگرفت. (آلن عباس، ۲۰۱۶).
از نظر فاین مقاومتها به ۲ دسته طبقهبندی میشوند:
- مقاومت مستقیم : آنهایی هستند که مراجع بنا به خواهش درمانگر به سادگی از آنها دست میکشد. حضور در وقت معین، پرداخت هزینه مشخص و صحبت کردن، از جمله این مقاومتها هستند.
- مقاومت غیرمستقیم : در تمام طول درمان تجلی میکنند و متضمن تأکید فوقالعاده بر واقعیت، خواستهای نامعقول و واکنشهای درمانی منفی هستند. این نوع مقاومتها جریان درمان را کند میسازند. در این نوع مقاومت مراجع نمی تواند تغییرها، تفسیرها، تداعی ها و احساسات خود را به یاد بیاورد و با به یاد آوردن آنها بدتر می شود.
دسته بندی دیگر مقاومت :
- مقاومت های مأنوس با خود: مراجع آنها را آشنا، منطقی و باهدف احساس می کند و متوجه جنبه مقاومتی آنها نمی شوند. مثل عادت ها و رفتارها. بنابراین تشخیص این نوع مقاومت ها برای مراجع و درمانگر مشکل است و شکستن این مقاومت سخت می باشد.
- مقاومت نامأنوس با خود: مقاومت هایی هستند که با خود معقول و منطقی مراجع بیگانه هستند، در نتیجه تشخیص و پیگیری و درمان این نوع مقاومت ها آسان تر است(مثل حضور در وقت معین)
شکل های مختلف مقاومت:
- دائم حول یک موضوع صحبت کردن، مکررا چیزی را تکرار کردن
- گزارشهای تحریف شده از رویاها و وقایع، یا حذف و سانسور کردن برخی اطلاعات
- نیامدن به جلسه درمان یا دیر آمدن به جلسه درمان
- اجتناب از صحبت کردن در مورد برخی موضوعات
- کم صحبت کردن، سکوت طولانی یا طرح این نکته که چیزی به ذهنم نمی رسد
- از مشاور و نحوه مشاوره به شدت انتقاد کردن
- عدم پرداخت حق الزحمه درمانگر
- تعقل و توجیه عقلی احساسات و هیجانات توسط بیمار
- تشدید نشانه های بیمار یا خوب شدن ناگهانی بیمار
شناسایی مقاومتها
برای شناخت مسائل در درمان به تداعیهای مراجع نیازمندیم. یعنی جهت شناسایی و درک مقاومت از مراجع میخواهیم که به تداعی آزاد بپردازد. هنگامی که بیمار به تداعی روی نمیآورد و بر توضیحهای خود از وقایع زندگی به عنوان واقعیتها و نه تخیلات، تأکید میورزد و میکوشد فرایند روانی را همانند مسائل ریاضی به گونهای منطقی حل و فصل کند، آنگاه مقاومت متجلی میشود.
درهنگام گوش کردن به تداعیهای بیمار از خود بپرسید: آیا او بهطور ناآگاهانه یا معنی دار به سمت چیزی میرود یا از آن دور میشود. آیا مطلب عمیقتر میشود یا سطحی میشود. آیا بیمار چیز مهمی را اضافه میکند یا دارد وقت میگذراند. اگر بنظر میرسد که او به سمت مطلبی میرود یا از مطلبی دور میشود، درمانگر آن را به عنوان مقاومت تشخیص داده و صبر میکند تا مطلب به اندازه کافی روشن شود.
روشهای مواجهه با مقاومت مراجع
- پذیرش مراجع و بازتاب احساسات او
- گوش دادن فعال به مراجع
- دادن حس آزادی و راحتی به مراجع برای بیان افکارش
- مواجهسازی مراجع با رفتارش
- تحلیل علل مقاومت و آگاهسازی مراجع
دفاع های بیمار به عنوان مقاوت
گاهی برطرف شدن دفاعهای بیمار موجب تجدید نشانهها میشود. اما حالت عکس آن هم میتواند روی دهد، یعنی بیمار یک دفعه سالم شود و حالش بهتر شود. در حالت اول گویی زبان حال بیمار این است که اگر مرا با این امور رو به رو کنید، حالم بدتر میشود. در حال دوم، زبان حال بیمار این است که ببین من نیازی ندارم به این مسایل فکر کنم، چون حالم بهتر شده است.
روش دیگر برون ریزی است. در این حالت بیمار با انجام اعمال نامعقول یا رفتار خطرناک از اضطراب پدید آمده در درمان فرار میکند؛ بیماران ناگهان به کوهنوردی روی میآورند یا مصرف کوکائین یا هرویین را شروع میکنند. عده ای هم به توجیه عقلی پناه میبرند. آنها تجربهها یا خاطرات خود را از محتوای هیجانی تهی میکنند و آرام و عاقلانه به تشریح و تحلیل آنها میپردازند.
پس به تعبیری، مقاومت، سد راه حل و فصل سریع تعارضات روانرنجورانه است. مقاومتی که در حین درمان پدید میآید احتمالاً بازتاب وقایع زندگی واقعی مراجعان است. اگر مقاومت در جریان درمان تحلیل شود و بیمار به کارکرد حقیقی آن پی ببرد در خارج از دفتر درمانگر هم دیگر از این گونه دفاعها استفاده نخواهد کرد.
منابع :
- فیرس. جری تیموتی جی.ترال. روانشناسی بالینی. فیروزبخت، مهرداد. انتشارات رشد.
- شفیع آبادی، ناصری ، عبدالله،غلامرضا(۱۳۸۹). نظریه های مشاوره و روان درمانی. مرکز نشر دانشگاهی.
- دوانلو، حبیب(۱۳۹۱). قفل گشایی ناخودآگاه. عنایت خلیقی سیگارودی. انتشارات ارجمند.
عرضم به حضورتان که جالب بود. منتها تو جلسات درمان وقتی داریم واقعیتو به درمانگر میگیم طرف میگه داری مقاومت میکنی!!! یعنی هرچی که بگم صاف میبره تو مکانیسم های دفاعی و مبحث مقاومت و … تا جایی که یبار بهم گفت فیلم بازی نکن و بعد از تست ام ام پی آی معلوم شد من هیستریونیک نیستم و خیلی سر جلسات مشاوره آدمو با ناباوری ای که اصلا میل به درمانو در آدم نابود میکنه اذیت میکنن تا جایی که بعید میدونم با این ناباوری ها گره ای از مشکلات من باز بشه و ختم جلسه میدم.
خلاصه ی کلام:
این ها در حد حدسیات شما درمانگران هستن و برخلاف جسم که وقتی بیمار میشه علائمش دیدنی هستن، روان مراجع علائم قابل رویت نداره؛ پس وقتی بهت میگه این قسمت ذهنم درد نمیکنه ولی این قسمت درد میکنه، با انکار پی در پی و اتهام به مقاومت یا اون مکانیسمای دفاعی خستش نکنید ، هیچ کس بهتر از اون نمیدونه کدوم بخش ذهنش آسیب دیده.