دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

نیروهای پویشی و روش درمانگری

نیروهای پویشی

دوانلو معتقد است که حجم عمده ای از نورزها از احساسات متعارض بیمار در درون روابط خانوادگی ناشی می شود. چگونه این احساسات متعارض و ترکیبی متحول می شوند؟

دوانلو بر مبنای تجارب بالینی گسترده و یافته های حاصل از به کارگیری فنون خود، فرایند شکل گیری و تحول اختلال را به صورت زیر مفهوم سازی کرده است: براساس نظریات مربوط به دلبستگی یک ظرفیت فطری برای شکل دهی صمیمیت و دلبستگی هیجانی به والدین یا جانشینان آنان وجود دارد. دوانلو معتقد است که تنها ظرفیت پیوندهای گرم با والدین فطری است(دلبستگی و پیوند) . وقتی تلاشهای کودک برای دلبستگی به طرز گریزناپذیری ناکام می شود(درد ناشی از ضربه) این ناکامی زمینه ساز درد و اندوهی درونی می شود و خشمی واکنشی نسبت به منبع ناکام کننده نیاز به دلبستگی، که معمولا والدین هستند ایجاد می کند (خشم مرگبار).

وقتی آسیب های وارده شدید و در مراحل ابتدایی تر تحول صورت گرفته باشد، خشم مرگبار با تمایلات جنسی در آمیخته می شود اما در بیمارانی که اختلال آنها از وخامت کمتری برخوردار است چنین درآمیختگی مشاهده نمی شود، بلکه تنها سطوح متفاوتی از خشم قابل ردیابی است.

خشم واکنشی منجر به شکل گیری لایه ای وسیع از احساس گناه می گردد، و روی آن را نیز لایه ای از اندوه و غم می پوشاند. دفاعهای عمده بیمار که جزیی از خوی وی هستند و مقاومت خوی را نمایان می سازند، در این قسمت شکل می گیرند. اما آنچه سطحی ترین لایه را در سازمان یافتگی مرضی بیمار شکل می دهد مقاومت در برابر نزدیکی هیجانی است. در این لایه بیمار برای پیشگیری از درد ناشی از صمیمیت با دیگران، بر اساس آسیبهایی که در گذشته تجربه کرده است، نسبت به هرگونه رابطه نزدیک و صمیمی مقاومت نشان می دهد. این مقاومت در فرایند درمانگری در قالب ممانعت از ورود درمانگر به دنیای خصوصی بیمار و شناخت احساسات و افکار واقعی وی متجلی می شود. چنین بیمارانی که شخصیت یا خوی مرضی دارند اغلب نسبت به هر نوع درمانی مقاومت نشان می دهند.     

دوانلو

                                                      

روش درمانگری:

روان درمانگری پویشی فشرده و کوتاه مدت مجموعه ای از فنون برای درمانگری مشکلات بر اساس الگوی یاد شده است. در این روش روشن سازی دفاعها و به دنبال آن فشار به تجربه احساسات و چالش با موانع دفاعی بیمار باید از ابتدای فرایند درمان آغاز شود. به کارگیری این فنون به جنبش احساسات شدید و ترکیبی در انتقال (رابطه بیمار- درمانگر) منجر می شود و لایه های دفاعی تنیده در خوی بیمار بر ضد این احساسات را فعال می سازد. این موقعیت تعارضی، تعارضهای مشابه بیمار را در گذشته بیدار می کند. به کار گیری صحیح این فنون مکررا نشان داده است که اگر سیستم دفاعی بیمار شکسته شود، و احساسات بیمار در انتقال به طور مستقیم لمس و ابراز شود، تجارب و آسیبهای پدید آورنده ناهشیار گشوده می گردند.

براساس مبادی نظری این فن، هنگامی که بیمار با آنچه قبلا از آن می گریخته است هشیارانه روبرو می شود، دیگر به دفاعهایی تکیه نخواهد کرد که ماهیتی واپس رونده و خود شکست جویانه دارند. در این شرایط “من” خودمختاری خود را به دست می آورد، و بیمار قادر می شود در بالاترین سطح توانایی های خود زندگی کند.

مقاومت و پیمان درمانی:

تقریبا تمامی بیمارانی که متقاضی درمان هستند، جلسه درمانگری را با دوسوگرایی آغاز می کنند که از مؤلفه های هشیار و ناهشیار تشکیل شده است. « پیوستار مقاومت و پیمان درمانی دوانلو »

مؤلفه های هشیار پیمان درمانی:

۱- میل بیمار به خوب شدن؛ ۲- همکاری با درمانگری؛ ۳- گفتن حقایقی که دردناک است؛ ۴- رویارویی با احساسات ناراحت کننده خود.

مؤلفه های ناهشیار پیمان درمانی:

۱- برقراری ارتباط به سبکی که درمانگر به استنباط اموری گه در اعماق فکر و احساس بیمار می گذرد قادر شود؛ ۲- فرایند شناسایی و لمس آنها را در بیمار تسهیل کند.

در مقابل پیمان درمانی، مقاومت قرار دارد و آن « پیامد گریز ناپذیر سازوکار زیربنایی نورزها، یعنی سرکوبی احساسات به سبب دردناک و غیرقابل پذیرش بودن آنهاست. از این روی، بیمار از هر مانعی برای گریز از به سطح آمدن و لمس کردن این احساسات استفاده می کند.» مقاومت نیرویی بسیار قوی در فرایند درمان است.

بعد هشیار مقاومت: امتناع از ارائه اطلاعاتی است که بیمار بر اهمیت آنها واقف است.

بعد ناهشیار مقاومت: به کارگیری گسترده ای از سیستم های دفاعی مختلف است. 

نیروهای پویشی

موضع و هدف درمانگر :

در روش روان تحلیل گری سنتی فروید، درمانگر هدایت درمانگری را به بیمار واگذار می کرد. مشکلات این فن غیرفعال؛ نورز انتقال، واپس روی، وابستگی به درمانگر و درمانگری طولانی و خسته کننده بود.

دوانلو با طراحی روش روان درمانگری پویشی فشرده و کوتاه مدت به چالش با چنین موضع گیریهایی بر می خیزد. بر اساس این روش، درمانگر باید موضع غیرفعال خود را در مقابل بیمار رها و جلسه را مدیریت کند. در این وضعیت، درمانگر به طرز فعالی تعارض بیمار را در کانون قرار می دهد و تعارضی درون روانی بین مقاومت و پیمان درمانی در درون بیمار ایجاد می کند و از طریق زنجیره ای از فشار و چالش، مقاومت بیمار را می شکند. بر خلاف روش سنتی که در آن مقاومت یک مانع قلمداد می شود، در این روش افزایش مقاومت نشانه نزدیک شدن درمانگر به هسته تعارض دردناک و مشکل بیمار است.

جنبه های نورو فیزیولوژیک روان درمانگری پویشی فشرده و کوتاه مدت:

۱- زیر بناهای نورو فیزیولوژیک نورزها؛  ۲- کارکرد نورو فیزیولوژیک بازگشایی ناهشیار.

در این روش درمانی، نورزها بر اساس ناهماهنگی ارتباط دو نیمکره مغز و کارکرد مختل نیمکره راست تبیین می شود و بازگشایی ناهشیار امکان هماهنگی کارکردهای دو نیمکره را با یکدیگر فراهم می سازد.

به سبب غلبه نیمکره چپ در گفتار و مهار رفتار، امکان دستیابی به فعالیت نیمکره راست در شرایط طبیعی وجود ندارد؛ اما پس از غلبه بر مقاومت و شکست غلبه کلامی نیمکره چپ، بررسی مستقیم احساسات در نیمکره راست فراهم می شود.

منبع : روان درمانگری پویشی فشرده و کوتاه مدت: مبادی و فنون. نیما قربانی. نشر سمت.

۳.۵ ۲ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها