مفروضه های بنیادین روان پویشی
مفروضه های بنیادین مشترک در روان پویشی
فرمولبندیهای روان پویشی، مفروضه های بنیادین راجع به رفتار انسان و آسیب شناسی روانی دارند. این مفروضه ها زبان روان درمانی را هدایت می کند.
روان درمانی پویشی (psychodynamic psychotherapy)، شکلی از روانشناسی عمق نگر (depth psychology) است و روی آشکارسازی محتوای ناخودآگاه افراد به منظور کاهش تنش های روانی تمرکز دارد. رویکرد روان پویشی در مقایسه با دیگر اشکال روانشناسی، عمق نگرتر و همچنین تاکید بیشتری بر رابطه درمانی میان درمانگر و مراجع دارد. رویکرد روان پویشی بر این فرض استوار است که رفتار قابل مشاهده (پاسخ های آشکار) تابعی از فرایندهای روانی داخلی (رویدادهای پنهان) است.
روان درمانی پویشی از روانکاوی مشتق شده است. درمانگر روان پویشی بصورت فعالانه تر درگیر بیمار می شود و از نظر هیجانی، بیشتر با حالت های عاطفی بیمار هم نوایی می کند، تصویر او شبیه تصویر درمانگر منفعلی نیست که صورت سنگی دارد؛ وقتی لازم و مفید باشد، درمانگر پویشی پرحرف است و به سهم خود در این مورد که بیمار او را چطور ادراک می کند توجه دارد.
ویژگی های روان درمانی پویشی طبق تعریف مفهوم سازی فوناگی(۲۰۱۵) به این شکل است : مجموعه ای از مداخلات روان درمانی که به طور اختصاصی و عمومی برای اختلالات مختلف طراحی شده است و نسبت به ذهنیت انسان و چگونگی تعامل روابط فرد با محیط بیرونی و درونی درکی موشکافانه دارد. این نوع از درمان دارای طیفی از مداخلات است که یک طرف آن مداخلات حمایتی و همدلانه است و طرف دیگر آن مداخلات تحلیلی و تعبیری است. این نوع درمان به تعارضات ناخودآگاه، بازنمایی های درونی روابط، معناهای منحصر به فرد و پیچیده که متصل به تجارب هستند، می پردازد.
فرمولبندیهای روان پویشی، مفروضه های بنیادین(basic assumptions) راجع به رفتار انسان و آسیب شناسی روانی دارند. این مفروضه ها زبان روان درمانی را هدایت می کند. جویس و مک کالم(۲۰۰۴) این مفروضه های بنیادین را ۵ مورد به شرح زیر می دانند:
۱- نخست، جبرگرایی روانی(Psych determinism) است. یعنی افکار، احساسات، و رفتار افراد هرگز تصادفی نیستند، بلکه حاصل وقایع ذهنی و محیطی خاصی است(اصل علیت – Causality). تمام مشکلات ما تا اندازه ای توسط فرایندهایی تعیین می شوند که نسبت به آنها ناهشیار هستیم. جبر روانی یعنی اعتقاد به اینکه رفتارهای فرد حاصل تجربیات ۵ سال اول زندگی است که به مرور زمان در ناخودآگاه مدفون شدهاند و رفتارهای بعدی او را تحت تاثیر قرار میدهند.
۲- انگیزه های ناهشیار و مشتقاتشان (آرزوها، نیازها، امیال یا تکانه ها)، برای ارضای خودشان ما را تحت فشار خواهند گذاشت. افکار، احساسات و رفتار افراد تحت تاثیر ناهشیار پویشی قرار دارد که نسبت به آن آگاهی کاملی وجود ندارد.
۳- حضور همه جانبه تعارضات درون روانی. یعنی قدغن ها و ممنوعیت های اجتماعی، خودش را در قالب اضطراب و ترس نشان می دهد. برای مثال ترس از رهاشدگی و در عین حال، ترس از بلعیده شدن نشان می دهد که فرد دو نیروی متعارض یعنی نیاز به رابطه و ترس از نابودی فردیت را تجربه می کند.
۴- برای حل و فصل تعارضات، مکانیزم های دفاعی ایگو فعال می شوند. تکانه های متعارض پس از فیلتر شدن توسط مکانیزم های دفاعی به شیوه ای تحریف شده اجازه بروز پیدا می کنند.
۵- چشم انداز تحولی، که بر اساس آن تجارب اوایل زندگی نقش مهمی در شکل گیری خصایص شخصیتی بازی می کنند.
تمام روان درمانی های روان پویشی، گذشته از مفروضه های بنیادین بالا، در یک سری اصول بنیادین (basic principles) اشتراک دارند.
گابارد ۷ اصل بنیادین روان درمانی پویشی را چنین مطرح میکند:
- ۱. بیشتر حیات ذهنی، ناهشیار(ناخودآگاه) است.
- ۲. تجارب دوران کودکی، به همراه عوامل وراثتی، شکل دهندۀ فرد بزرگسال هستند.
- ۳. نشانه ها و رفتارهای بیمار، کارکردهای متعددی دارند و توسط نیروهای پیچیده و اغلب ناهشیار، تعیین می شوند.
- ۴. انتقال (transference) بیمار به درمانگر، منبع اصلی درک بیمار است.
- ۵. انتقال متقابل (counter transference) درمانگر، درک ارزشمندی از آنچه بیمار در دیگران برمی انگیزد، ارائه می دهد.
- ۶. مقاومت (resistance) بیمار در برابر فرآیند درمان، یک کانون عمدۀ درمان است.
- ۷. هدف، یاری رساندن به بیمار جهت دستیابی به اصالت (authenticity) و بیهمتایی (uniqueness) است.
ویژگی های متمایز تکینک در روان درمانی روان پویشی
- تمرکز بر عاطفه و هیجان
- شناسایی زمینه ها و الگوهای تکرار شونده
- بحث در مورد تجربیات گذشته
- تلاش در جهت یادگیری از تجربه ها
- تمرکز بر روابط بین فردی
- تمرکز بر رابطه درمانی
- کشف آرزوها و امیال و فانتزی ها
محدودیت های روان پویشی
اگرچه درمان روان پویشی میتواند یک روش مؤثر در درمان بسیاری از اختلالات روان باشد، محققان در طی یک پژوهش دریافتند که ممکن است این روش برای درمان شرایط زیر تأثیر کمتری داشته باشد:
- روانپریشی
- اعتیاد به مواد مخدر
- اختلال وسواس فکری عملی
- اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
درمان به شیوهی رواندرمانی پویشی هنوز هم در برخی شرایط میتواند برای درمان اختلال استرس پس از سانحه مؤثر باشد، هر چند که شواهد پژوهشی محکمی برای این امر وجود ندارد.
تکنیک درمانی روان پویشی بر اساس اصول اساسی زیر شکل گرفته است:
- تجربیات فرد شخصیت او را شکل میدهد و شخصیت هم به نوبه خود میتواند بر روی واکنش فرد به تجربیات تأثیر بگذارد.
- گسترش دامنه انتخابها و بهبود روابط شخصی میتوانند به افراد کمک کنند تا مشکلات خود را برطرف کنند.
- انگیزههای ناخودآگاه مانند فشارهای اجتماعی، زیستشناسی و روانشناسی میتوانند بر رفتار تأثیر بگذارند.
- ایجاد بینش و درک عاطفی میتواند به افراد دارای مشکلات روانشناختی کمک کند.
- رهایی از گذشته میتواند به افراد کمک کند تا در آینده زندگی بهتری داشته باشند.
- تجارب گذشته بر وضعیت حال فرد تأثیر میگذارند.
منابع :
- ارزیابی اختلالات شخصیت بر اساس راهنمای تشخیصی روان پویشی(PDM). ترجمه و تالیف دکتر محمد امین شریفی
- روان درمانی روان پویشی بلند مدت. گلن گابارد