دوست داشتن و حساسیت بین فردی
مردم چه کسانی را دوست دارند
یک فرد نا ایمن، تقریبا هر کسی را که به او ابراز علاقه کند، خواهد پذیرفت، در حالیکه یک فرد ایمن، بیشتر گزینشی عمل خواهد کرد.
مردم کسانی را دوست دارند که :
- ۱- عقاید و علایق مشابهی با آنها دارند
- ۲- دارای مهارت ها، قابلیت ها و کفایت هائی هستند
- ۳- ویژگی هایی پسندیده و نیکویی از قبیل وفاداری و صداقت و مهربانی دارند
- ۴- به آنها علاقه متقابل دارند.
خصوصیاتی که نقش مهمی را در تعیین مقدار علاقه ایفا می کند شامل این موارد می شوند :
۱ -خصوصیات شخصی : دو خصوصیت مهم در رابطه با خصوصیات شخصی، به این شرح می باشند :
الف- لیاقت و شایستگی
ب- جاذبه بدنی : زیبائی جسمی، اثر عمیق دارد. زیبارویان بیشتر از نازیبایان افراد را تحت تاثیر قرار می دهند و افراد گرایش دارند که زیبارویان را بیشتر دوست بدارند مگر آنکه مورد بی حرمتی آنان قرار بگیرند. به علاوه در موقعیت های آشفته و ناراحت، نسبت به افراد زیبارو ، اغماض و تسامح بیشتر است و با آنها مطلوب تر از افراد معمولی رفتار می شود و این موضوع از سنین خیلی پایین اغاز می شود.
۲ – شباهت و کشش و جاذبه : هر چه عقاید کسی به عقاید فرد شبیه تر باشند .فرد ، او را بیشتر دوست خواهد داشت .برای این امر ،دو علت وجود دارد :
الف- شخصی که با فرد درباره موضوعی اشتراک عقیده دارد ، اعتباری اجتماعی برای عقاید فرد فراهم می کند ،بدین معنا که در فرد این احساس را پدید می آورد که عقایدش صحت دارند .
ب- احتمال دارد که فرد نسبت به منش شخصی که راجع به موضوع مهمی که با او مخالفت کند ، استنباط منفی بکند،اما نه صرفا به این دلیل که مخالفت آن شخص حاکی از اشتباه احتمالی فرد است، بلکه از آن جهت که عقیده آن شخص راجع به موضوع مورد اختلاف، افرادی را برای فرد تداعی می کند که در گذشته ، آنان را ناخوشایند، فاسد یا کودن یافته است. علاوه بر این نکات، گرچه فرد، عموما به کسانی که نگرش هائی شبیه فرد دارند علاقه مند می شود ولی اگر به کسی برخورد کند که علیرغم تفاوت عقیدتی به فرد محبت داشته باشد ،این استنباط را در فرد به وجود خواهد آورد که فرد را به خاطر وجود خودش دوست دارد و نه بخاطر عقایدش، و چون این آگاهی رضایت بخش است، باعث علاقه فرد به آن شخص می شود.
۳ – دوست داشتن، مورد علاقه بودن و عزت نفس :
تنها تعیین کننده خیلی مهم در علاقه یک شخص به دیگری، این است که ان دیگری نیز او را دوست داشته باشد .چندین پژوهشگر این نکته را نشان داده اند وقتی دیگران ما را دوست بدارن ، ما نیز تمایل داریم که آنان را دوست بداریم . مورد علاقه بودن علاقه را بیشتر می کند ، افزون بر آن ، هر چه عدم اطمینان و تردید فرد نسبت به خودش بیشتر باشد، بیشتر به شخصی که به او مهر بورزد علاقه مند می شود. ما علاقه مندیم که مورد محبت واقع شویم و هر چه بیشتر احساس عدم اطمینان کنیم، بیشتر به کسی که ما را دوست دارد علاقه مند می شویم.
یک فرد نا ایمن، تقریبا هر کسی را که به او ابراز علاقه کند، خواهد پذیرفت، در حالیکه یک فرد ایمن، بیشتر گزینشی عمل خواهد کرد. وانگهی فردی که احساس ناایمنی می کند ، حتی ممکن است در پی فردی کمتر جذاب باشد تا احتمال پذیرفته نشدن را کاهش دهد . این امر نشان دهنده این نکته است که میزان عزت نفس ، تاثیر مهمی بر گزینشی بودن فرد در تعاملات بین فردی می گذارد .
مردان دارای عزت نفس پایین، بیشتر به سوی زنان سنتی جلب می شوند، لیکن مردان با عزت نفس بالا، تمایل دارند که به سوی زنانی که از ارزش های برابری زنان دفاع می کنند، جلب شوند. یک زن غیر سنتی معمولا از همتاهای سنتی تر خود ،با جرات تر و مستقل تر تلقی می شود. این صفات ممکن است احساس کنترل و استقلال مردی با عزت نفس پایین را مورد تهدید قرار دهد ، در نتیجه ، وی زن غیر سنتی را تحقیر و خفیف می کند تا از خود پنداره خویش محافظت به عمل آورد . یک مرد دارای عزت نفس بالا ، بنا به تعریف ایمن تر است و کمتر می توان به آسانی او را مورد تهدید قرار داد .
مردم با افرادی که از لحاظ بدنی جذابند بهتر رفتار می کنند، و این امر مطمئنا عزت نفس آنان را بالا می برد.
رابطه بین مشابهت و مورد علاقه واقع شدن
گرچه عموما ما به کسانی که نگرش هایی شبیه ما دارند ، علاقه مند می شویم، اگر به کسی برخورد کنیم که علی رغم تفاوت عقیدتی به ما محبت داشته باشد، این استنباط را خواهیم کرد که باید چیزی ویژه و کم نظیر داشته باشیم که برای او جالب است.
خلاصه آنکه، هنگامی که عقاید مختلف باشند،مردم گمان می کنند “آنها را بخاطر خودشان دوست دارند نه بخاطر عقایدشان “، و چون این آگاهی خیلی رضایت بخش است ، آن اشخاص را بیشتر دوست خواهند داشت.
منبع : روانشناسی اجتماعی – الیوت ارونسون – ترجمه حسین شکرکن – انتشارات رشد.