تفکر به روش نوابغ
حتی اگر نابغه نباشید، می توانید از استراتژی های نابغه هایی مانند ارسطو و انیشتین استفاده کنید تا قدرت ذهن خلاق خود را برای داشتن آینده ای بهتر به کار بگیرید.
راهبردهای زیر شما را تشویق به تفکر موثر در رسیدن به راه حل مشکلات می کنند. این استراتژی به سبک های تفکر نوابغ و دانشمندان خلاق در علم، هنر و صنعت در طول تاریخ متداول است.
۱- با دیدی متفاوت به مشکلات موجود در زمینه های مختلف بنگرید.
دیدگاه های جدیدی بیابید که هیچ کس دیگر پیدا نکرده است.
لئوناردو داوینچی معتقد بود که به دست آوردن دانش مربوط به یک مسئله، با آموختن راه های مختلف بازسازی آن مسئله آغاز خواهد شد. او بر این عقیده بود که اول نگاه به مسئله جانبدارانه و تعصب آمیز بود. اغلب، مشکل خودش بازسازی می شود و به یک مشکل جدید تبدیل می شود.
۲- تجسم کنید.
وقتی که انیشتین به یک مسئله فکر می کرد، همیشه تدوین و فرموله کردن موضوع به روش های مختلف موجود و نیز استفاده از دیاگرام ها را ضروری می دانست. او راه حل ها را تجسم می کرد و اعتقاد داشت که کلمات و اعداد، نقش عمده ای در روند تفکر وی ندارند.
۳- تولید کنید
مشخصه متمایز نابغه بودن، بهره وری است.
توماس ادیسون حق انحصاری اختراع داشت. او بهره وری را با دادن ایده های مختلف به خود و همکارانش تضمین می کرد. یکی از اساتید دانشگاه کالیفرنیا در یک مطالعه روی ۲۰۰۰ دانشمندان در طول تاریخ، متوجه شد که مورد توجه ترین دانشمندان نه تنها کارهای بزرگی انجام داده اند، بلکه کارهای “بد” بزرگی نیز انجام داده اند! آنها در راه رسیدن به مراتب بالا، از شکست یا رسیدن به نتایج نامطلوب هراس ندارند.
۴- ترکیبات جدید بسازید.
ایده ها، تصاویر و افکار را به صورت های مختلف بارها و بارها ترکیب کنید، بدون توجه به این که چه قدر عجیب یا نامتداول باشند. قوانین وراثت که اساس علم مدرن ژنتیک است، از ایده های راهب اتریشی، جورج مندل، گرفته شده است که ترکیب ریاضیات و زیست شناسی را برای ایجاد یک علم جدید به کار گرفت.
۵- بین چیزهای مختلف، حتی آن هایی که به هم بی ربط به نظر می رسند، ارتباط برقرار کنید.
داوینچی به زور رابطه ای بین صدای یک زنگ و سنگی که با آب برخورد می کند، برقرار کرد. این کار او را قادر ساخت تا بفهمد صوت به صورت امواج حرکت می کند. ساموئل مورس ایستگاه های رله برای سیگنالهای تلگرافی را زمانی اختراع کرد که ایستگاه های رله برای اسب ها را مشاهده می کرد.
۶- به تضادها بیندیشید.
نیلز بور فیزیکدان معتقد بود که اگر شما چیزهای متضاد را با هم نگه دارید، به افکار خود شک می کنید و ذهن شما به یک سطح جدید می رسید. توانایی او در تصور نور هم به عنوان یک ذره و هم موج، او را به اصل تکامل رساند. تعلیق اندیشه (منطق) ممکن است به ذهن شما ایجاد یک فرم جدید را اجازه دهد.
۷- به تشابه ها بیندیشید.
ارسطو استعاره را نشانه ای از نبوغ می دانست و اعتقاد داشت که فردی که قادر به درک شباهت هایی بین دو حوزه جدا از هم و اتصال آنها به هم را داشته باشد، یک فرد با استعداد و ویژه است.
۸- خودتان را برای هر شانسی آماده کنید.
هر موقع که برای انجام کاری تلاش کنیم و با شکست مواجه شویم، به سراغ انجام کاری دیگر می رویم که در واقع اصل اساسی برای خلاقیت است. شکست تنها وقتی می تواند مولد و مفید باشد که ما بر روی آن به عنوان عاملی منفی تمرکز نکنیم. در عوض این روند، اجزای آن و این که چگونه می توان آنها را تغییر داد، را تجزیه و تحلیل کنیم تا به نتایجی دیگر برسیم. این سوال را نپرسید که “چرا من شکست خوردم؟”، بلکه به جای آن بپرسید:”من چه کاری کرده ام؟”
۹- صبر داشته باشید.
پل سزان (۱۸۳۹ — ۱۹۰۶) یکی از بزرگترین نقاشان قرن نوزدهم شناخته شده است و اغلب او پدر هنر مدرن لقب می دهند. او پلی ارتباطی بین امپرسیونیسم و کوبیسم ایجاد کرد. وی در طول عمر خود تنها چند نمایشگاه برگزار کرده بود، ولی تاثیر و نفوذ او بر هنرمندان بزرگ بعدی به عنوان مبتکر با شکل و فرم بود. نبوغ او، با این حال، تا اواخر زندگیش آشکار نشد. ورود او به مرکز هنری Ecole des Beaux école در ۲۲ سالگیش رد شد و اولین نمایشگاه انفرادی او وقتی ۵۶ ساله بود برپا شد. نبوغ او محصول سال ها تمرین و نوآوری تجربی بود.
منبع : http://www.studygs.net/genius1.htm ترجمه: نیکو شامخی