سیستم جستجوگر
سیستم جستجوگر در مغز به عنوان یک سیستم انگیزشی عمل میکند.
سیستم شهوت همان سیستم لیبیدویی(Libido) است که زیگموند فروید در نظریه روانکاوی خود معرفی کرده است.
۴ سیستم پایه ای فرماندهی هیجانی در مغز وجود دارد. پانکسپ به این چهار سیستم اشاره می کند:
- ۱- سیستم جستجوگر (seeking)
- ۲- سیستم خشم (rage)
- ۳- سیستم ترس (fear)
- ۴ سیستم هراس (panic)
سیستم جستجوگر (seeking system) به عنوان یک سیستم پاداش دهنده شناخته می شود. این سیستم فراهم کننده ی برانگیختگی و انرژی است که موجب فعال شدن علاقه ما نسبت به محیط اطراف می شود. در سوی ادراکی، تولید کننده این احساس است که اگر محیط پیرامون را کاویده و با ابژه ها وارد تعامل شویم چیزی مثبت در انتظار ماست. در سوی حرکتی موجب ارتقای رفتارهای کاوش گرایانه همانند جستجوی غذا می شود. این سیستم در برگیرنده رفتارهایی چون بو کشیدن و لمس کردن و کاوش دهانی است.
این سیستم به شکلی قوی در مدت برانگیختگی جنسی و دیگر حالات مرتبط با اشتها فعال می شود (گرسنگی، تشنگی و حتی تمایل به سیگار کشیدن). این سیستم با بازی، به ویژه انواع پرتحرک آن و برخی انواع پرخاشگری نیز مرتبط است.
اجزای سیستم جستجوگر :
- ۱- ventral tegmental area (ناحیه تگمنتوم شکمی)
- ۲- nucleus accumbens (هسته های اکامبنس)
- ۳- هیپوتالاموس
- ۴- prefrontal cortex ( لوب پیش پیشانی)
- ۵- آمیگدال
سلول های ما در این سیستم در ناحیه تگمنتوم شکمی واقع هستند. آکسونهای آنها از ناحیه پشتی – جانبی هیپوتالاموس گذشته و به هسته آکامبنس می رسند. آنها به سمت بالا و شکنج قدامی سینگولیت و دیگر نواحی قشری لوب پیشانی و به سمت پایین به طرف آمیگدال می روند. واسطه شیمیایی این سیستم دوپامین است. این سیستم جرئی از سیستم دوپامینی (mesocortical-mesolimbic) است. در مسیر mesolimbic از VTA به هسته اکامبنس، دوپامین تولید می شود.
رابطه سائق های لیبیدویی با سیستم جستجوگر
مفهوم سائق (drive) در روان کاوی امروز مفهومی مطابق مد روز نیست. ما انسان ها با همان نیروهای تکاملی زیست شناختی درگیر هستیم که اجداد ما را تحت تأثیر قرار داده اند. بنابراین مشکل است که تصویر دقیقی از چگونگی کارکرد واقعی دستگاه ذهنی انسان بدون ارجاع به مفهومی شبیه مفهوم فرویدی سائق به دست آورد. فروید واژه ی آلمانی (Tribe) را در مورد سائق (Drive) به کار برد ولی مترجمین انگلیسی زبان ترجیح دادند از اصطلاح (Instinct) استفاده کنند. امروز از اصطلاح سایق های اشتهایی (Appetitive drives) به جای سائق های لیبیدویی استفاده می شود.
سیستم جستجوگر چگونه فعال می شود؟
طیف وسیعی از سازوکارهای نیازسنج در هیپوتالاموس وجود دارند. این ردیاب ها به شکلی مداوم از محیط درونی نمونه گیری می کند تا اقتصاد ظریف آن را اداره کند. نواحی مختلف هیپوتالاموس این سیستم های ردیابی را خاموش و روشن می کنند (به مثابه گاز و ترمز). به طور مثال یکی از این سیستم ها دمای بدن را تنظیم و قرار داشتن آن را در یک محدوده باریک مشخص، تضمین می کند. ردیاب گرسنگی، ردیاب تشنگی و حتی ردیاب جنسی نیز وجود دارد.
روشن نیست که این سیستم های ردیاب تا چه حد به شکل اختصاصی عمل می کنند؛ به طور مثال آیا ردیاب های تشنگی تنها به تشنگی توجه دارند. احتمالاً اینها به شکلی کامل اختصاصی نیستند، ولی موضوع مهم این است که اینها تولید کننده «نیاز» هستند و این نیازها سیستم جست و جوگر را فعال می کنند. به عبارتی دیگر وقتی که سیستم های نیازسنج به این نتیجه برسند که یکی از سازوکارهایی که مسئولیت تنظیم آن را به عهده دارند از دامنه ی قابل قبول فراتر رفته، رفتار جست و جوگرانه (اشتهایی) را برای تصحیح ان فعال می کنند.
سیستم جستجوگر چه می کند؟
همان طور که از نام آن برمی آید دست به کاوش می زند. می توان چنین فکر کرد که به جست و جوی ابژه ای خاص که مرتبط با نیاز فعلی ما بوده و توسط ردیاب های نیاز، شناسایی شده می پردازد. واقعیت تا حدی پیچیده تر است. سیستم جست و جوگر ظاهراً خود نمی داند که چه چیزی را جست وجو می کند. در قاموس روان کاوی می توان چنین گفت که بی ابژه (Objectless) است. این سیستم به شکلی یکسان به وسیله ی تمام برانگیزاننده ها فعال می شود و وقتی فعال شد تنها در پی چیزی به شکلی غیر اختصاصی می رود. تنها چیزی که می داند این است که چیزی را که می خواهد در آن بیرون قرار دارد.
شکل عملکرد سیستم جست و جوگر بدون در نظر گرفتن سیستم حافظه که با آن به شکلی تنگاتنگ مرتبط است، قابل درک نیست. این سیستم ها فراهم کننده تجلیات و بازتاب ابژه ها هستند که ارگانیزم را قادر به یادگیری از تجارب خود می کند. یکی از اساسی ترین کارکردهای این همکاری تشخیص دادن این است که در دنیای خارج چه ابژه هایی واجد خصوصیاتی هستند که می توانند برای ارضای نیازهای محیط درونی به کار گرفته شوند. همانند هر سیستم یادگیری این نیز محتاج یک سازوکار پاداش دهنده است. پانکسپ به این بخش توسعه یافته از سیستم جست و جوگر نام سیستم شهوت می دهد
زیر سیستم شهوت
این سیستم قدمتی طولانی دارد و به نام سیستم لذت، پاداش یا تقویت کننده نامیده می شود. این نامها بیانگر آن هستند که عملکرد سیستم همراه با خشنودی است، یعنی همراه با ارضای اشتهایی که سیستم جست وجوگر را فعال می کند. در سمت ادراکی این سیستم تولید کننده احساس خوشحالی لذت بخش است (احساس خوب بودن). در سوی حرکتی، این سیستم رفتار اشتهایی را خاموش و آن را با رفتارهای ارضا کننده جایگزین می کند. یک رابطه متقابل میان فعال شدن سیستم جست وجوگر و سیستم شهوت موجود است.
سیستم شهوت شامل گروهی پیچیده از ساختارهایی هستند که از هیپوتالاموس برخاسته و به طور عمده در عمق مغز پیشین نزدیک به پایانه اصلی انشعابات برآمده از سیستم جستوجوگر نهفته اند. تحریک این نواحی در انسان ایجاد احساس ارگاسم می کند. این سیستم در PAG خاتمه می یابد که در واقع در آن احساس لذت تولید یا درک می شود. واسطه شیمیایی این سیستم ، اندورفین است.
رابطه اعتیاد به مواد مخدر و سیستم جستجوگر
سیستم های جستجو گر و شهوت برای تقویت و ارتقای یادگیری طراحی شده اند و موجب برانگیخته شدن ما در جهت کسب مهارت هایی که برای برآورده شدن نیازهای درونی مان در دنیای خارج لازم هستند می شوند. ردیاب های نیاز در هیپوتالاموس سیستم جستجگو را فعال می کنند و این سیستم قادر به تولید رفتارهایی می شود که برای برآوردن نیازهای واقعی زیستی ما لازمند.
تولید لذت به خودی خود در خدمت هیچ هدف زیست شناختی نیست (مانند رفتار خود تحریکی). استفاده از مواد مخدر مانند کوکایین و آمفتامین، سیستم جست و جوگر را تحریک می کنند و به شکل مصنوعی آثار مثبت به وجود می آورند. هرویین و تریاک، مراکز لذت مغز را تحریک می کنند. این مواد رفتارهای اشتهایی و احساس لذت بخش کاذبی ایجاد می کنند که هدفی زیست شناختی ندارند.
اختلالات روانی مرتبط با سیستم جستجوگر
به یاد داشته باشید که سیستم جستجوگر و هسته اکامبنس نقش مهمی را در ایجاد رفتارهای وسواسی دارند.
- کاهش سیستم جستجوگر موجب افسردگی می شود.
- افزایش سیستم جستجوگر موجب مانیا می شود.
حتی در حال استراحت سیستم جست و جوگر از درجه ای از فعالیت برخوردار است. تا زمانی که زنده ایم همیشه به چیزی نیاز داریم. کاهش فعالیت سیستم جست و جوگر برای مدتی طولانی منجر به کاهش (یا به از بین رفتن علاقه) بیمارگونه به دنیای اطراف می شود. به همین ترتیب برانگیختگی بیش از حد آن به ایجاد حالات هیجانی و افزایش علاقه به شکلی نامناسب نسبت به ابژه های اطراف می انجامد.
فعال شدن سیستم شهوت باعث خاموش شدن سیستم جست و جوگر می شود که به معنی آن است که نیازهای درونی در حال ارضا شدن هستند.
منابع :
- مغز و دنیای درون – مارک سولمز و اولیور ترنبال
- http://mybrainnotes.com