دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

خانواده درمانی ساختاری

مینوچین

ساختار گرایان برای بررسی سنجش خانواده عمدتا می کوشند به ساختار و الگوهای تبادلی جاری آن توجه کنند. آنها به بستر و یا زمینه ی اجتماعی که رفتار بدکار خود را در آن نشان می دهد، توجه خاصی دارند. 

موضوع اصلی ساختار گرایان در ارزیابی خانواده :
1- سازمان مرتبه ای خانواده ۲- توانایی خرده نظام ها در اجرای کارکردهای خود ۳ – اتحادها و تبانی های احتمالی خانواده  ۴- نفوذ پذیری مرزهای فعلی و انعطاف پذیری یا ناپذیری آن در شرایط مقتضی.

به طور کلی ارزیابی توان خانواده برای تغییر الگوهای تبادلی کهنه و یا از کار افتاده در راس امور قرار دارند. هدف اصلی هر ارزیابی از نظر ساختارگرایان تدوین یک نقشه ورود  به خانواده ،انطباق با شیوه مرسوم آن در رو به رویی با مسائل  و به محض ورود طرح ریزی مداخله های درمانی است .

نقشه برداری خانواده :

مینوچین برای نشان دادن الگوهای تبادلی کنونی خانواده از نمودار خانواده استفاده می کند.

نقشه برداری خانواده جایگاه یکایک اعضا را در رابطه با یکدیگر نشان می دهد. این نقشه تبانی ها، اتحادها، تعارض های اشکار و نهان و شیوه های دسته بندی اعضای خانواده برای حل و فصل تعارض را اشکار می کند و نشان می دهد که کدام یک از اعضا باعث انحراف تعارض و کدام یک برگرداننده هست. این نقشه خطوط  مرزهای بین خرده نظام ها را نشان می دهد  که چه حرکتی در جریان است و حیطه های قوت و بدکاری،کدامند.

نقشه برداری خانواده دارای دو هدف است: ۱- سازمان خانواده به چه شکل است ۲- نشان می دهد کدام یک از خرده نظام ها بیشترین نقش را در مشکل دارد.

مینوچین

فنون مداخله ساختاری :

کوشش های درمانی و ساختاری معطوف به زمان حال هستند و بر این اصل تکیه دارند که عمل مقدم بر شناخت است. از لحاظ درمانی نوک پیکان  آنها متوجه الگوهای تعامل خانوادگی است که اعضای خانواده را وا می دارد از نشانه های بیمار آشکار فراتر روند و از این رهگذر بتوانند کل رفتار خود را در بستر ساختارهای خانواده بیابند .

پست های مرتبط

به نظر مینوچین ساختارگرایان برای بررسی و حذف ساختهای انعطاف ناپذیر که کارساز نیستند، رهبری، هدایت و تشویق خانواده را به عهده می گیرند. به نظر مینوچین و همکاران وی، موثرترین راه برای تغییر رفتار بدکار و حذف نشانه های بیمارگون، تغییر الگوهای تبادلی ای است که  این رفتار و علایم را حفظ می کنند.

الف) الحاق 

الحاق یعنی همسازی درمانگر با سازمان و سبک خانواده. الحاق نوعی رابطه حسنه و ایجاد اعتماد است. استفاده از خویشتن در سیستم درمانی پرقدرت ترین ابزار در روند ایجاد تغییر در خانواده است .

خانواده درمانگران در درمان، شخصی جالب و با نشاط و تا حدودی حقیقی هستند که وارد خانواده می شوند و خود را با سازمان خانواده منطبق می کنند و نمی گزارند آنها را نادیده بگیرند و اعضای خانواده را وادار می کند تا با شیوه های برگزیده انها مطابقت داشته باشند. ساختارگراها در آغاز از سبک عاطفی خانواده تبعیت می کنند.

ساختارگرایان عمدا افرادی ملعبه گر هستند و مجموعه ی طرحها و شیوه های مداخلاتی دقیقی را که به قصد بر هم زدن تعادل سازمان کنونی  خانواده طراحی شده اند، تعقیب می کنند. مینوچین توصیه می کند که درمانگران ابتدا به خانواده بپیوندند تا تجربه دسته اولی از فشارهای خانواده داشته باشند. به محض ملحق شدن  در جستجوی حیطه های انعطاف پذیر و قابل تغییر، به سراغ ساختار خانواده بروند.

4 روش برای پیوستن  به خانواده در رویکرد ساختی وجود دارد:

۱- رد گیری :

در ردگیری درمانگر از محتوای حرفهای خانواده یعنی حقایق پیروی می کند. درمانگر نماد های زندگی خانواده ( مضامین زندگی، ارزش ها ، رویداد های مهم خانواده ) را که از فحوای پیام رسانی اعضا به دست امده می گیرد و تعمدا انها را در گفتگو با خانواده مورد استفاده قرار می دهد. در ساده ترین شکل ردگیری عبارت است از طرح سوال های تصریح کننده، ارائه نظرهای تصریح کننده و یا شرح و تفصیل یک نکته.

۲- تقلید یا شبیه سازی  :

درمانگران از روش یا محتوای ارتباطی خانواده، مانند انها می شوند. یعنی  تقلید سبک، نحوه و دامنه عاطفی خانواده را به کار بردن.  برای مثال شوخی کردن با خانواده اهل شوخی. درمانگران برای برون سازی سبک و حیطه عاطفی خانواده از تقلید استفاده می کنند . درمانگر در تمامی امور زندگی شبیه اعضای خانواده می شود.

۳- برون سازی :

که در آن درمانگر برای رسیدن به اتحاد درمانی خانواده خودش را با خانواده سازگار می کند.

۴- تایید عضوی از خانواده : 

فرایند تایید اعضای خانواده شامل استفاده از یک کلمه یا عبارت احساسی برای انعکاس احساس ابراز شده یا نشده ی آن عضو خانواده یا استفاده از توصیف عاری از قضاوت در مورد رفتار است. تایید می تواند :  ۱-  به صورت پاسخ همدلانه باشد  ۲-  توصیفی عاری از قضاوت از اعضای خانواده باشد ۳-  توصیف یکی از ویژگیهای ظاهرا منفی در یکی از اعضای خانواده همزمان با نادیده انگاشتن مسئوولیت او در بروز آن خصلت باشد.

در کل درمانگر فقط می تواند به وسیله الحاق در خانواده تغییرات ساختاری به وجود آورد که متضمن کوشش درمانگر برای تماس با یکایک اعضای خانواده  است . از طریق بی پرده گویی از خود، آینه کردن یا  پیدا کردن یک نقطه مشترک به خانواده  می توان ملحق شد.

ب) بازسازی :

قلب رویکرد ساختاری است و متضمن تغییر ساختار خانواده است. اصلاح کردن عملکرد معمول خانواده است. ممکن است متضمن تغییر دادن  نقشهای  اعضای خانواده باشد تا آنچه خودمانی بوده به چیزی چالش انگیز مبدل شود. منظور از این فن ان است که عملکرد مختل شناسایی شود و با شیوه های سالم تر عجین گردد.

منطق زیر بنایی بازسازی این است که خانواده از طریق الگوهای تعادلی سلسله مراتب موجود کارسازتر شود. درمان روندی است که نحوه انجام کارها را زیر سوال می برد .

ج) اضداد:

مداخله ی اضداد در صورت پیگیری، موفق به انجام کاری می شود که ظاهرا متضاد چیزی است که  قصد انجام دادن آن کار وجود داشته است. از این فن  به عنوان یک ابزار بالینی برای برخورد با مقاومت در برابر تغییر ، جلوگیری از جنگ قدرت بین خانواده و درمانگر استفاده می شود.

معیار کاربرد این فن بر اساس ارزیابی درمانگران از میزان مقاومت خانواده، در برابر تغییر در آن جز از سیستم است که از طریق نشانه مرضی تنظیم می گردد. زمانی از این فن استفاده می شود که از طریق مداخله مستقیم مثل توضیح منطقی و پیشنهاد منطقی الگوهای تکراری و پایدار، مراوده ها از بین نمی رود.
موفقیت مداخله اضدادی بستگی به این دارد که خانواده تا چه اندازه با دستورالعمل درمانگر مخالفت یا پیروی کند، در غیر این صورت این فن معنای خود را از دست می دهد و موجب عقب نشینی و کنار کشیدن خانواده می شود .

سه فن عمده در برابر اضداد عبارتند از:

۱- تعریف مجدد :

هدف از تعریف مجدد  تغییر در برداشت خانواده  از مشکلی است که با آن رو به رو است. 

۲- معکوس سازی بر مبنای اطاعت – بی اعتنایی :

که در آن درمانگر یکی از اعضای خانواده را به تغییر نگرش، راجع به موضوعی حساس هدایت می کند، به این امید که موجب ارائه پاسخ متضادی از سوی عضو دیگر خانواده شود . این فن زمانی مفید است که یکی از اعضا با درمانگر همکاری کند و رفتارش را تغییر دهد و دیگری در برابر درمانگر ایستادگی کند و باعث تغییر در این فرد شود .

۳- مداخلات  مستقیم مبنی بر اطاعت:

به کارگیری پند و اندرز، توضیح و تبیین، پیشنهاد،  تعبیر و تفسیر و تکالیفی است که مو به مو باید اجرا شود. هدف از این مداخله : تغییر مستقیم قوانین و نقش های خانواده است.

مینوچین

د)  فعال سازی:

شامل خانواده ای است که با نشان دادن  تسلسل های رفتاری مشکل ساز به درمان انها  را به صورت مراوده های نمایشی به درمانگر نشان می دهد.

فنی که درمان گر از خانواده می خواهد  که در حضور وی با یکدیگر تبادل نظر کنند و واقعیت خانواده را انگونه که اظهار می کنند  تجربه کنند و به  رقص دراورند و مراوده  ناسازگار را بروز دهند. درمانگر سعی می کند مراوده ها را تصحیح کند و درعین حال به مشاهده کلامی و غیر کلامی بپردازد و با افزودن به شدت مراوده ها، درگیر کردن سایر اعضا در مراوده ها و ارائه ی مراوده های جایگزین، در این روند مداخله می کند.

مزایای درمانی فن فعال سازی :  ۱- موجب تسهیل و سهولت سیستم درمان می شود، زیرا درمانگر و خانواده را سریع با هم درگیر می کند ۲ – وقتی خانواده واقعیت خود را در درمان  به اجرا می گزارد همزمان این واقعیت را زیر سوال می برد ۳- موجب سهولت گسستگی می شود.

فعال سازی ۳ مرحله دارد:

۱- به مشاهده خودجوش اعضایی می پردازد که حیطه های ناسازگار را برجسته می سازند

۲- درمانگر فیلمنامه ای می سازد تا اعضای خانواده رقص ناسازگارشان را اجرا کنند

۳- به ارائه طرق مراوده ها می پردازند .

ر) مرز سازی  :

یک خط نامرئی است که افراد را از نظر روانی از هم جدا می کند. وقتی خانواده ای  در جلسه شرکت می کند، شیوه نشستن  اعضا می تواند سرنخ اتحادها ، ائتلافها ، محور بودن و منزوی بودن باشد. اگر کودکی با عجله در صندلی کنار مادر بنشیند درمانگر می تواند در مورد مادر و کودک دست به مفروضاتی بزند. مرزها باید به طور کافی خوب تعریف شده باشند که اعضا زیر منظومه مجال انجام وظیفه را پیدا کنند و درعین حال به قدر کافی باز باشند تا اجازه تماس بین اعضای زیر منظومه ها و سایر اعضا فراهم گردد. در این فن هدف  تغییر اعضای زیر منظومه خانواده یا فاصله بین آنهاست. 

ز)  بازگویی یا باز تعبیر:

در این فن معنای آغازین رویداد تغییر داده می شود و در بستر جدید قرار می گیرد که برای آن، یک تبیین منطقی دیگر امکان پذیر است. مفهوم اصلی در این روش، نامگذاری مجدد رویدادهاست تا ازاین رهگذر، دیدگاه سازنده تر و مفیدتری به وجود آید و لذا شیوه نگرش به آن رویداد و موقعیت تغییرکند. عمل تعویض برچسب یک واقعه یا موقعیت  به منظور تغییر نگرش و تلقی های خانوادگی و سرانجام رفتار خانوادگی .

فن باز تعبیر به منظور تاثیر گذاشتن مثبت تر روی  آنچه از ابتدا موقعیت ناجور تلقی شده است، به کار می رود. تغییر مکرر در برداشت منجر به تغییر در رفتار می شود.

ژ)  نامتعادل سازی :

در این فن هدف این است که رابطه ی سلسله مراتبی اعضای زیر منظومه ای را تغییر دهیم. نا متعادل سازی روشی است که در آن درمانگران از یک فرد یا یک زیرمنظومه در مقابل بقیه اعضای خانواده حمایت می کنند. گاهی به ضعیف ترین عضو خانواده که در پایین هرم قدرت قرار دارد می پیوندند و به جای کوچک و خار کردن وی، او را حمایت می کنند.

زمانی که هر یک از اعضا  در محیط های بین فردی بتوانند نقش ها و وظایف گسترده ای محک بزنند نا متعادل سازی  به بروز تغییرات چشمگیری می انجامد.

فنون نامتعادل سازی:

1-  ممکن است درمانگر به اعضا بپیوندد:
که موجب به وجود آمدن عزت نفس در انها می شود. در واقع درمانگر برای تغییر وضعیت سلسله مراتبی یکی از اعضا خانواده به او می پیوندد. این فن اکثرا برای عضو حاشیه ای  خانواده  یا فردی که در پایین هرم قرار دارد استفاده می شود و موجب می شود او به گونه ای متفاوت به خود نگاه کند . درمانگر می تواند از پیوستن به عضو پرنفوذ خانواده به مثابه تکنیک نامتعادل سازی استفاده کند. او کارکردهای عادی عضو نافذ را تشدید می کند. هنگامی که از این فن برای حمایت سپر بلای خانواده استفاده می شود شانس تغییر در درون کل رابطه افزایش می یابد.

2- نادیده گرفتن اعضا:
این فن با زمینه فرهنگی خانواده متفاوت است. چون مستلزم سخنوری و عمل به نحوه ای است که گویی دیگران وجود ندارند . عضوی که نادیده انگاشته شده اعتراض می کند. اعتراض به درمانگر می تواند به در افتادن مستقیم با او باشد یا در خواست از سایر اعضا برای حفظ یکپارچگی که این درخواست ائتلاف علیه درمانگر صف ارایی سلسله مراتب خانواده را میسر می سازد ( مثال : بی توجهی به کودک پر توقع). این فن را می توان برای کودک سرسختی که با امتناع از حرف زدن درمان را زیر سوال می برد، استفاده کرد.

3- ائتلاف علیه اعضای خانواده :
در این فن درمانگر به عنوان عضوی از خانواده علیه یک عضو یا چند نفر از خانواده شرکت می کند. مثال : ائتلاف با کودکی که سپر بلاست در خانواده. البته این فن برای کودکی که از حمایت درمانگر محروم است زیان آور است.

اهداف درمان:

به طور کلی ساختار گرایان می کوشند، مجموعه قواعد تبادلی خانواده را بازسازی کنند. به طوری که اعضا شیوه های جایگزین و رضایت بخش تری را در ارتباط با یکدیگر فرا بگیرند و بهتر بتوانند در اینده با تعارض و فشار روانی کنار بیایند. مرزهای مناسب بین خرده نظام ها  باید پی ریزی یا مجددا پی ریزی شوند، جایگاه مرتبه ای خانواده باید تحکیم شود و به جای قواعد کهنه باید قواعدی جایگزین شوند که با واقعیت های کنونی خانواده ارتباط بیشتری داشته باشند.   

منابع : 

  1. خانواده درمانی / ایرنه گلدنبرگ، هربرت گلدنبرگ / حمیدرضا حسین شاهی برواتی، سیامک نقشبندی .
  2. خانواده درمانی “مفاهیم و روشها” / مایکل نیکولز، ریچارد شوارتز / محسن دهقانی ، آناهیتا گنجوی ، فرزانه نجاریان، سمانه رسولی ، علی زاده محمدی ، کارینه طهماسیان .
۳.۹ ۱۴ رای ها
رأی دهی به مقاله

همه ما در مراحل و زمان هایی از زندگی، نیاز به گفت و گو و مشاوره داریم. جهت دریافت وقت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ تماس بگیرید.

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها