دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

عشق در انسان مدرن

عشق، حسی است به معنای دوست داشتن فرد یا چیزی.

عشق در دنیای مدرن از آن ساحت پیچیده و غیرقابل دسترس جامعه سنتی فاصله گرفته است و بسیار ساده و دست‌ یافتنی شده است.

عشق منطقی

در دنیای مدرن، عشق اساساً تغییرات بسیاری را از سر گذرانده است و برای نخستین بار در قرن بیستم فروید و اریک فروم از زاویه‌ای متفاوت به عشق نگاه  کردند. فروم معتقد است که «عشق هنری است آموختنی». در حالی که در نگاه سنتی ما معتقد هستیم که عشق «آمدنی» بود نه «آموختنی». در نگاه مدرن، عشق «دست‌یافتنی» شده و در زمان حال به وقوع می‌پیوندند.

آلن بدیو، در کتاب «در ستایش عشق» می‌گوید: عاشق شدن، هنر «یکی شدن» نیست، هنر «دوتا شدن» است. اساساً چیزی با نام «یکی شدن» در دنیای مدرن وجود ندارد و اگر فردیت افراد در جریان عشق از بین برود، آن عشق، یک عشق بیمارگونه است. در یک عشق سالم، کسی حذف نمی‌شود. به تعبیری، می‌توان گفت که عشق مدرن به نوعی عشق برابر طلبانه است.

آنتونی گیدنز، تحلیل‌های جالبی در ارتباط با عشق دارد؛ به زعم او، عشق محصول جنبش‌های برابر خواهانه است. اینکه عشق در قرن بیستم با قرائت جدیدی مواجه شد، به خاطر زنان بود. وقتی برای نخستین بار زنان توانستند در جامعه نقش فعال پیدا کنند، ما با مفهوم جدید عشق مواجه شدیم که طی آن دیگر نمی‌توان از عبارت «عاشق و معشوق» سخن گفت و باید از تعبیر «عاشق و عاشق» حرف زد. چرا که وقتی می‌گوییم معشوق، زن مفعول شده و نقش دوم را می‌گیرد، این در حالی است که در عالم مدرن زن نقش دوم نیست و کسی نیست که دیگران عاشقش شوند و خود می‌تواند عشق را ایجاد کند.

آیا عشق توهم است؟

عشق توهمی ضروری است که توسط مغز بدوی مان برای تکرار نسل بشر ایجاد شده است. جفت‌خواهی و تعلق خاطر پر شور به معشوق، پیامی است که در ذهن انسان باستانی شکل می‌گیرد و به‌ خود می‌قبولاند که موجودی دوست‌داشتنی یافته است که می‌تواند تا ابد به او عشق بورزد.

اگر به دستورات شیمیایی بخش بدوی مغز فرصت ابراز داده شود با صراحت تمام اعلام خواهد کرد که تیر عشقی که در قلب عاشقان کاشته است برای آن است تا اولا با مجنون ساختن بشر، هر چه سریع‌تر و جدی‌تر، شرایط آمیزش و باروری مهیا گردد. دوماً با ایجاد عاطفه‌ قدرتمند فرزند دوستی، زوج انسانی وادار می شوند تا با فرزند آوری در کنار هم ماندگار شوند.

تحول اجتماعی و فرهنگی انسان، باعث پیدایش لایه‌ی تازه‌تری از برنامه‌ریزی‌های زیستی در مغز ما گشته است. برنامه‌ها و نقشه‌هایی که در بخش «مغز منطقی» انسان معاصر گرد هم آمده‌اند. بخش غریزی به او می گوید عشق بورز، غرق شو در معشوق و سریع با هر ریسک ممکن، بچه دار شو؛ اما راه حلی که مغز منطقی برای زوج ها مطرح می کند در حقیقت تکرار معکوس فرمانی است که مغز بدوی برای عشق صادر می‌کند.

مغز انسان معاصر به دنبال شعله های سرکش عشق و هوس نیست. او از ظرفیت‌های متنوع‌تر عاطفی استفاده خواهد کرد. تماس‌های ساده‌ی فیزیکی و نوازش‌های کوتاه در طول‌ روز از جمله‌ آنهاست. زوجی که با عشق و علاقه خواهان پایداری رابطه‌ای همیشگی‌ است، قبل از هر چیز باید از فعالیت‌های آتشین جنسی فاصله بگیرد. فعالیت جنسی‌‌ شدید به صدور همان فرمانی در مغز بدوی منجر خواهد شد که برای اجداد شکارچی ما بعد از دوران عشق پرشکوه اولیه شان رخ می داد؛ آن‌ها در هر بهار از هم دلسرد می شدند و ناگزیر شعله‌ عشقی تازه در چشم‌انداز آن‌ها قرار می‌گرفت. تجربهٔ سردی رفتار و بی‌علاقگی، در فردای یک شب پر حرارت و زیبا که سرشار از شور جنسی بوده است، برای بسیاری از افراد بشر در عمل نیز ثابت شده‌ است.

مراحل عاشق شدن 

عاشق شدن یک فرایند شیمیایی-اجتماعی است. وقتی فردی عاشق می‌شود، مجموعه‌ای از واکنش‌ها در بدن او رخ می‌دهد. این تغییر و تحولات شیمیایی تضمین‌کننده بقای گونه انسان هاست. نشانه‌های عاشق شدن، که شبیه بروز کردن علایم بیماری هاست، به وضوح قابل شناسایی است؛ از عرق کردن دست‌ها گرفته تا از بین رفتن اشتها و حس سرخوشی و همچنین سرخ شدن گونه‌ها و تپش قلب. عشق مراحل مختلف دارد. شروع شدن هر کدام از این مراحل با ترشح مجموعه‌ای از مواد شیمیایی همراه است که واکنش‌های فیزیکی خاصی را سبب می‌شود.

پست های مرتبط
مرحله اول : حس جنسی

حس شهوت نتیجه ترشح هورمون‌های جنسی تستوسترون و استروژن است. تستوسترون تنها ویژه مردان نیست و مشخص شده که این هورمون در نیروی جنسی زنان هم تأثیر عمده‌ای دارد.

مرحله دوم : جذب شدن

این مرحله وقتی است که آدم‌ها عاشق می‌شوند و دیگر به هیچ چیز دیگر فکر نمی‌کنند. آن‌ها ممکن است حتی کم اشتها و کم خواب شوند و روزانه ساعت‌ها به عشق جدیدشان فکر کنند. در مرحله جذب شدن به فرد مقابل، گروهی از مواد شیمیایی از گروه پیام‌رسان‌های عصبی (neuro-transmitters) به نام مونو آمین ها نقش مهمی دارد؛ که عبارتند از:

  • دوپامین: که با مصرف کوکائین و نیکوتین هم می‌تواند فعال شود.
  • نور اپی‌نفرین: که به نام نور آدرنالین هم شناخته می‌شود و افزایش آن در بدن می‌تواند سبب عرق کردن و تپش قلب شود.
  • سروتونین: یکی از مهم‌ترین ترکیبات شیمیایی عشق است که می‌تواند ما را به‌طور موقت به حالت دیوانگی برساند.
مرحله سوم : حس وابستگی

اگر قرار باشد رابطه‌ای ادامه یابد، وابستگی، حسی است که بعد از جذب شدن به یک نفر ایجاد می‌شود و در صورتی که مرحله جذب شدن همچنان ادامه یابد، می‌تواند منجر به تولیدمثل شود. در این مرحله دو هورمون توسط دستگاه عصبی ترشح می‌شود که در بروز حس وابستگی اجتماعی نقش دارد:

  • وازوپرسین: ماده شیمیایی ای که در مرحله تعهد طولانی مدت نقش دارد. آزمایش‌هایی که روی موش‌های آفریقایی انجام شده، نشان می‌دهد که کاهش وازوپرسین در مردان به سرعت سبب بدتر شدن رابطه بین شریک‌های زندگی و کاهش وفاداری می‌شود.
  • اکسی‌توسین: این ماده به هنگام زایمان از غده هیپوتالاموس ترشح می‌شود و به خروج شیر از پستان کمک می‌کند. از جمله کارکردهای دیگر این هورمون کمک به ایجاد پیوندی قوی بین مادر و فرزند است. این هورمون در لحظه اوج لذت جنسی در هر دو جنس ترشح می‌شود و اعتقاد بر این است که باعث محکم تر شدن رابطه بین بزرگسالان نیز می‌شود.
۴ ۲ رای ها
رأی دهی به مقاله

* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه مقالات سایت، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام هماهنگ نمایید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها