تفاوت هیجان و خلق و عاطفه
خلق بادوامتر از هيجان است.
خلق با احساس ذهنی بیان و شناخته و ارزیابی میشود، در حالی که عاطفه به صورت عینی شناخته و ارزیابی میشود.
در روانشناسی مفاهیمی از جمله خلق (Moods)، احساس (feeling)، عاطفه (Affect) و هیجان (Emotion)؛ با یکدیگر متفاوت هستند. بسیاری از افراد مفهوم احساس و عاطفه را با هم اشتباه می گیرند، به گونه ای که فکر میکنند آنها مترادف هم هستند.
- خلق و خو (Mood)؛ حالت پایدار، درونی و ذهنی است که لزوما قابل مشاهده نیست، توسط خود فرد بیان می شود، امکان دارد خود به خود تغییر کند و تقریبا تمام ابعاد رفتاری و ادراکی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد.
- احساس (feeling)؛ یک تجربه ذهنی و ارگانیک است که از تفسیر وضعیتی که بدن ما در آن قرار دارد ناشی میشود. این تجربیات، زمانی ظاهر خواهند شد که مغز احساسات را پردازش میکند. برای بسیاری از متخصصان، احساسات ارزیابی ما از یک هیجان است.
- عاطفه (Affect) : عینی و نوعی ابراز بیرونی (مانند وضعیت بدنی، حالت چهره، آهنگ صدا و …) از حالت احساسی درونی است که به محرک های بیرونی و درونی وابسته است؛ بر اساس محرک ها تغییر کرده و احساس های فرد را برای دیگران قابل درک و شناسایی می کند.
- هیجان (Emotion) : الگوی واکنش پیچیده شامل عناصر تجربی، رفتاری و فیزیولوژیک است که فرد می کوشد از طریق آن به موضوع یا رویداد شخصی مهمی پاسخ دهد. کیفیت خاص یک هیجان با توجه به معنای خاص یک رویداد تعیین می شود؛ برای مثال، رویدادی با معنای تهدید احتمالا ترس ایجاد می کند.
عده ای از مؤلفان نیز هیجان و خلق را زیرمجموعه عاطفه در نظر می گیرند و معتقدند عاطفه به دو شکل هیجان و خلق تجربه می شود. به باور آنها، هیجانها، احساس های شدید معطوف به فرد یا چیزی هستند و خلق احساسی است که شدت آن از هیجان ها کمتر و اغلب فاقد محرک زمینه ای است. از آنجا که حالت احساسی طولنی مدت و فراگیر است، ماهیت سرشتی دارد و بر شکل گیری رگه های شخصیت اثرگذار است.(گلدی، ۲۰۰۰)
تفاوت خلق با هیجان
۱- هیجان از موقعیتهای مهم زندگی و از ارزیابیهای اهمیت آنها برای سلامتی ما، به وجود میآید. اما خلق از فرآیندهایی به وجود میآید که مبهم و اغلب ناشناخته هستند.
۲- هیجان عمدتا بر رفتار تاثیر میگذارد و اعمال خاصی را هدایت میکند و حال آنکه خلق، عمدتا بر شناخت تاثیر میگذارد و آنچه را که فرد دربارهاش فکر میکند، هدایت میکند.
۳- هیجان در نتیجه رویدادهای کم دوام چند ثانیهای یا شاید چند دقیقهای ناشی میشود، در صورتی که خلق، از رویدادهای ذهنی چند ساعته یا شاید چند روزه ناشی میشود. بنابراین، خلق بادوامتر از هیجان است.
خلق روزمره :
اغلب افراد تقریبا روزی ۱۰۰۰ دقیقه بیدارند، ولی مقدار کمی از این زمان، هیجانهایی چون خشم، ترس یا شادی را در بر دارند، اما در مقابل، یک آدم معمولی، به طور کلی، جریانهای دایمی خلق را تجربه میکند. با اینکه هیجانها در تجربه روزمره نادر هستند، ولی افراد همیشه چیزی را احساس میکنند. آنچه را که آنها معمولا احساس میکنند، «خلق» است، به عبارت دیگر، احساس دائم و غالب که به صورت اثر بعدی رویداد هیجانی تجربه شده قبلی است، «خلق» نامیده میشود.
«خلق» با احساس ذهنی بیان و شناخته و ارزیابی میشود، در حالی که «عاطفه» به صورت عینی شناخته و ارزیابی میشود. خلق به صورت حالت عاطفه مثبت و عاطفه منفی (خلق خوب و خلق بد) وجود دارد. البته عاطفه مثبت و عاطفه منفی حالتهای متضاد احساس کردن نیستند، بلکه این دو ویژگی، حالتهای مستقل و نه متضاد احساس کردن هستند.
عاطفه مثبت: عاطفه مثبت بیانگر مشغولیت لذتبخش است. عاطفه مثبت به صورت سطح لذت جاری، اشتیاق و پیشروی به سمت هدف وجود دارد. سیستم عاطفه مثبت برای خودش مبنای عصبی دارد و مسیرهای ناقل عصبی در آنها «اندورفین و دوپامین» است. انتظار رویدادهای خوشایند، این مسیرها را فعال میکند. وقتی عاطفه مثبت افراد بالا است، معمولا احساس میکنند علاقهمند، پرانرژی، هوشیار و خوشبین هستند، در حالی که وقتی عاطفه مثبت افراد پایین است، معمولا احساس میکنند خموده، بیتفاوت و خسته هستند. عاطفه مثبت بیانگر سیستم «انگیزشی اشتیاقی» است که پاداش آن را بر میانگیزد. اصولا عاطفه مثبت و خلق خوش، به «رفتار گرایشی» کمک میکند.
عاطفه مثبت به طور منظم طبق چرخه خواب – بیداری نوسان میکند. بر اساس پژوهش کلارک، واتسون و لیکا در سال ۱۹۸۹، سطح عاطفه مثبت هنگام بیدار شدن کاملا پایین است، در طول صبح به سرعت بالا میرود و تا بعد از ظهر به تدریج همچنان بالا میرود تا اینکه بین ۶ تا ۹ بعد از ظهر به اوج خود میرسد و از آن پس به سرعت در اواخر شب پایین میآید و به سطح پایین اوایل صبح باز میگردد.
عاطفه منفی: عاطفه منفی بیانگر مشغولیت ناخوشایند است. عاطفه منفی بالا به صورت احساس ناخوشنودی، تحریکپذیری و عصبانیت وجود دارد. سیستم عاطفه منفی نیز برای خودش مبنای عصبی دارد و مسیرهای ناقل عصبی در آنها «سروتونین و نورآدرنالین» است. انتظار رویدادهای ناخوشایند این مسیرها را فعال میکند. وقتی عاطفه منفی افراد پایین است معمولا احساس میکنند آرام و آرمیده هستند.
عاطفه منفی بیانگر سیستم «انگیزشی آزارنده» است که تنبیه آن را بر میانگیزد و اصولا عاطفه منفی و خلق ناخوش به «رفتار اجتنابی» کمک میکند. عاطفه منفی بر طبق چرخه خواب – بیداری، نوسان و تغییر قابل توجهی ندارد.
منبع : انگیزش و هیجان / جان مارشال ریو / یحیی سیدمحمدی (مترجم) / نشر ویرایش .