فنون درمان عقلانی هیجانی
کاربست رفتار درمانی عقلانی هیجانی
درمان عقلانی هیجانی توسط آلبرت الیس و بر اساس این ایده که منشاء بسیاری از اختلالهای روانی ریشه در باورهای غیر معقول دارند در اواسط دهه ۵۰ ایجاد می شود.
رفتار درمانگران عقلانی-هیجانی چند وجهی و یکپارچه نگر هستند. رفتار درمانی عقلانی-هیجانی عموما با احساس های آشفته درمانجویان شروع می شود و این احساسات در ارتباط با افکار و رفتارها بررسی می شوند. درمانگر از انواع فنون شناختی، هیجانی و رفتاری استفاده می کند.
به نظر آلبرت الیس، رفتار، افکار و احساسات ما، نتیجه باورها(Beliefs) و فرضهای(Assumptions) ما از خودمان، دیگران و کل هستی است.
فنون و روش های درمانی آلبرت الیس:
۱- فنون شناختی:
درمانگران عقلانی هیجانی معمولا روش شناختی نافذی را وارد فرایند درمان می کنند . آنها به شیوه ای مستقیم برای درمانجویان توضیح می دهند که چه چیزی را مرتبا به خودشان می گویند. آنها به درمانجویان یاد می دهند چگونه به این حرفهایی که به خودشان می زنند بپردازند طوری که دیگر به آنها باور نداشته باشند و انها را ترغیب می کنند فلسفه ای را بر اساس واقعیت کسب کنند. رفتار درمانی عقلانی هیجانی قویا به تفکر، به چالش طلبیدن، مجادله کردن، تعبیر کردن، توضیح دادن و اموزش دادن متکی است. در این قسمت چند مورد از فنون شناختی شرح داده می شود.
۱-۱) به چالش طلبیدن عقاید غیر منطقی:
رایج ترین روش شناختی رفتار درمانی عقلانی هیجانی این است که درمانگر به طور فعال عقاید غیر منطقی درمانجویان را به چالش می طلبد و به آنها می آموزد چگونه این چالش طلبی را خودشان به کار بندند. درمانجویان “بایدها” و حتماهای خاصی را بررسی می کنند تا اینکه دیگر به این عقاید غیرمنطقی معتقد نباشند یا حداقل تا زمانی که نیرومندی آنها کاهش یابد. نمونه هایی از سوالها یا اظهاراتی که درمانجویان یاد می گیرند از خودشان بپرسند و به خودشان بگویند از این قرار است : چرا باید افراد با من منصفانه رفتار کنند؟ اگر شغلی را که می خواهم به دست نیاورم ممکن است ناامید کننده باشد ولی مطمئنا می توان آن را تحمل کنم. اگر زندگی آنگونه که دوست دارم پیش نرود وحشتناک نیست بلکه فقط ناراحت کننده است.
۱-۲) انجام دادن تکلیف شناختی:
از درمانجویان رفتار درمانی عقلانی هیجانی انتظار می رود فهرستی از مشکلات خود تهیه کنند، به دنبال عقاید مستبدانه بگردند و این عقاید را به چالش بطلبند. آنها اغلب فرم خودیاری رفتاردرمانی عقلانی هیجانی را پر می کنند. تکالیف خانگی راهی برای پیدا کردن (بایدهای) مستبدانه هستند که بخشی از پیام های درونی شده خود درمانجویان می باشند. بخشی از این تکلیف اجرا کردن نظریه ی a-b-c در مورد مشکلاتی است که درمانجویان در زندگی روزمره با آنها رو به رو می شوند. درمانگر عقلانی هیجانی به مراجعان می آموزد چگونه به صورت متفاوت فکر کنند.
درمانجویان در جریان انجام دادن تکلیف ترغیب می شوند خود را در موقعیتهای مخاطره جویانه ای قرار دهند که به آنها امکان می دهد عقاید محدود کننده خود را به چالش بطلبند. برای مثال از درمانجویی که استعداد بازیگری دارد ولی می ترسد در حضور تماشاچیان بازی کند چون از شکست می ترسد، خواسته می شود نقش کوچکی را در یک نمایش روی صحنه به عهده بگیرد. به وی اموزش داده می شود که خودگویی های منفی مانند (شکست خواهم خورد) ، (احمق به نظر خواهم رسید) ، یا هیچکس مرا دوست نخواهد داشت، را با پیامهای مثبت تری جایگزیثن کند (حتی اگر گاهی احمقانه رفتار کنم، دلیل آن نمی شود که آدم احمقی باشم. من می توانم نمایش دهم و منتهای تلاش خود را به خرج خواهم داد. دوست داشتنی بودن خوب است اما اگر کسی مرا دوست نداشته باشد دنیا به آخر نمی رسد). بدین ترتیب درمانجویان ترغیب می شوند تکالیف خاصی را در طول جلسات و مخصوصا در موقعیت های روزمره مابین جلسات انجام دهند. آنها به تدریج یاد می گیرند که اضطراب خود را حل و فصل کرده و تفکر غیرمنطقی خود را به چالش بطلبند.
۱-۳) تغییر دادن نحوه ی بیان خویش:
این نوع درمان بر این باور است که نحوه بیان مبهم یکی از علت های فرایندهای تفکر معیوب است. درمانجویان یاد می گیرند که (بایدها) و (حتماها) باید با ترجیحات جایگزین شوند. آنها می آموزند به جای اینکه بگویند (مطمئنا وحشتناک خواهد بود اگر …) بگویند (ناراحت کننده خواهد بود اگر …). درمانجویانی که از نحوه ی بیانی استفاده می کنند که بیانگر درماندگی و محکوم کردن خویش است، می توانند یاد بگیرند تا اظهارات تازه ای را به کار برند که به آنها کمک کنند به صورت متفاوتی فکر و رفتار کنند. در نتیجه آنها به صورت متفاوتی نیز احساس خواهند کرد.
۱-۴) استفاده از شوخی:
رفتار درمانی عقلانی هیجانی بر این باور است که آشفتگی های هیجانی اغلب از خیلی جدی گرفتن خود و شوخی نکردن با رویدادهای زندگی ناشی می شوند. شوخی، پوچی و بیهودگی برخی عقاید را ثابت می کند که درمانجویان قاطعانه به آنها اعتقاد دارند و می تواند به درمانجویان کمک کند خود را خیلی جدی نگیرند. الیس شخصا برای مبارزه کردن با تفکر اغراق آمیزی که درمانجویان را به دردسر می اندازد، از شوخی خیلی استفاده می کند. الیس در کارگاه ها و جلسات درمانی خود معمولا از آوازهای خنده دار استفاده می کرد، افراد را ترغیب می نمود وقتی احساس افسردگی یا اضطراب می کنند برای خودشان آواز بخوانند.
۲- فنون هیجانی:
درمانگران عقلانی هیجانی از انواع فرایندهای هیجانی از جمله پذیرش نامشروط، نقش گذاری عقلانی هیجانی، سرمشقگیری، تصویرپردازی عقلانی هیجانی و تمرین های حمله کردن به احساس شرم استفاده می کنند. به درمانجویان اهمیت خودپذیری نامشروط آموخته می شود. با اینکه پذیرفتن رفتار آنها ممکن است دشوار باشد، می توانند تصمیم بگیرند خود را به صورت آدم باارزشی تصور کنند. به درمانجویان آموزش داده می شود حقیر شمردن خود به خاطر کاستی ها چقدر اخلالگر است.
۲-۱) تصویر پردازی عقلانی هیجانی:
این فن نوعی تمرین ذهنی عمیق است که برای ایجاد کردن الگوهای هیجانی تازه ترتیب یافته است. درمانجویان تجسم می کنند دقیقا به همان صورتی که دوست دارند در زندگی عملی فکر، احساس و رفتار کنند، فکر، احساس و رفتار می کنند. در ضمن می توان به آنها نشان داد که چگونه یکی از بدترین اتفاقاتی را که ممکن است برای آنها روی دهد تجسم کنند، چگونه در مورد این موقعیت احساس ناراحتی ناسالمی کنند و بعد چگونه این تجربه را به احساس منفی سالمی تغییر دهند. هنگامی که درمانجویان احساسات خود را درباره بدبیاری ها تغییر می دهند، بهتر می توانند رفتار خود را در آن موقعیت تغییر دهند. این فن را می توان به نحو ثمربخشی در مورد موقعیت های میان فردی و سایر موقعیت هایی که برای فرد مشکل ساز است به اجرا گذاشت. الیس معتقد است که اگر تصویر پردازی عقلانی هیجانی را به مدت چند هفته تمرین کنیم به جایی می رسیم که دیگر از وقایع ناگوار احساس ناراحتی نمی کنیم.
۲-۲) نقش گزاری:
در نقش گزاری هم عنصر هیجانی و هم رفتاری وجود دارد. درمانگر اغلب حرف درمانجویان را قطع می کند تا به آنها ثابت کند که چه چیزی به خودشان می گویند که موجب ناراحتی آنها می شود و چه کاری می توانند انجام دهند تا احساس های ناسالم خود را به احساس های سالم تبدیل کنند. تمرکز روی روبهرو شدن با عقاید غیرمنطقی است که به احساسهای ناخوشایند ربط دارند.
۲-۳) تمرینهای حمله کردن به احساس شرم:
من(آلبرت الیس) در دهه ۱۹۶۰ وقتی رفتار درمانی عقلانی هیجانی بسیار جوان بود فهمیدم، شرم جوهر بسیاری از ناراحتی های انسان است. وی تمرینهایی را ابداع کرده است تا به افراد کمک کنند احساس شرم خود را در مورد رفتار کردن به شیوه ای خاص کاهش دهند. او معتقد است که ما می توانیم با گفتن به خودمان که اگر کسی تصور کند ما احمق هستیم فاجعه آمیز نیست، سرسختانه از اینکه احساس شرمندگی کنیم پرهیز نماییم. نکته مهم این تمرینها، که معمولا عنصر هیجانی و رفتاری را شامل می شوند، این است که درمانجویان سعی می کنند حتی در مواقعی که دیگران آنها را تایید نمی کنند احساس شرمندگی نکنند. هدف این تمرین افزایش دادن خودپذیری و مسئولیت پذیری پخته است و در عین حال به درمانجویان کمک می کند متوجه شوند که چون واقعیت را به شیوه خاصی برای خود توصیف می کنند، آن را شرمنده کننده برداشت می کنند.
امکان دارد درمانجویان دست به مخاطره زده و کاری را انجام دهند که معمولا به خاطر آنچه ممکن است دیگران تصور کنند، از انجام دادن آن می ترسند. نقص های جزئی آداب اجتماعی غالبا وظیفه کاتالیزورهای مفیدی را بر عهده دارند. برای مثال، امکان دارد درمانجویان لباس های پر زرق و برق بپوشند، با صدای بلند آواز بخوانند ، در یک سخنرانی سوال احمقانه ای بپرسند و … . آنها با انجام دادن این تکالیف احتمالا متوجه خواهند شد که دیگران واقعا خیلی به رفتار آنها علاقه مند نیستند. آنها روی افکار و هیجاناتشان کار می کنند تا احساس شرمندگی نکنند حتی زمانی که بدانند برخی از اعمال آنها به قضاوت های دیگران منجر خواهد شد. آنها تا زمانی که دریابند احساس شرم آنها توسط خودشان ایجاد می شود و تا وقتی که قادر باشند به صورتی رفتار کنند که کمتر بازداری شده باشد به این تمرین ها ادامه می دهند. درمانجویان سرانجام یاد می گیرند که دلیلی ندارند که اجازه دهند واکنشها یا عدم تایید احتمالی دیگران باعث شوند کاری را که دوست دارند انجام دهند، متوقف سازند.
۲-۴) استفاده از نیرو و انرژی:
الیس به عنوان راهی برای کمک کردن به درمانجویان استفاده از نیرو و انرژی را توصیه کرده است. به درمانجویان همچنین نشان داده می شود چگونه گفتگوهای نیرومندی را با خودشان انجام دهند که در آنها عقاید واهی و بی اساس خود را ابراز کرده و بعد به صورت قدرتمندی آنها را به چالش بطلبند. گاهی درمانگر با چسبیدن به فلسفه ی خودشکن درمانجو به نقش گزاری وارونه می پردازد. بعد از درمانجو خواسته می شود قویا با درمانگر مجادله کند تا وی را قانع سازد دست از این عقاید کژکار بردارد. نیرو و انرژی جزء اساسی تمرین های حمله کردن به احساس شرم است.
۳- فنون رفتاری:
درمانگران عقلانی هیجانی اغلب از روش های رفتاری استاندارد مخصوصا شرطی سازی کنشگر ، اصول خودگردانی، حساسیت زدایی منظم، فنون آرمیدگی و سرمشق گیری استفاده می کنند. انجام دادن تکالیف رفتاری در موقعیت های زندگی عملی از اهمیت خاصی برخوردار است. این تکالیف به طور منظم انجام می شوند و روی یک فرم ثبت شده و بررسی می شوند. بسیاری از این تکالیف حساسیت زدایی، مهارت آموزی و جسارت آموزی را شامل می شوند. امکان دارد درمانجویان ترغیب شوند خود را به تدریج حساسیت زدایی کنند ولی گاهی باید همان کارهایی را انجام دهند که از انجام دادن آنها می ترسیدند. درمانجویان عملا کارهای تازه و دشواری را انجام می دهند و به این طریق آگاهی خود را در عمل پیاده می کنند. آنها با عمل کرده به صورت متفاوت، عقاید مفید را نیز پرورش می دهند.
کاربردهای نظریه رفتار درمانی عقلانی هیجانی
رفتاردرمانی عقلانی هیجانی برای درمان اضطراب، خصومت، اختلالات شخصیت، افسردگی، مشکلات جنسی و زناشویی، برای فرزند پروری و نوجوانی و برای آموزش مهارت های اجتماعی و خودگردانی به نحو گسترده ای اجرا شده است. با این حال الیس معتقد نیست که به تمام درمانجویان می توان از طریق تحلیل منطقی و بازآموزی فلسفی کمک کرد. بنابراین رفتار درمانی عقلانی هیجانی الیس روش های هیجانی-تجربی و رفتاری متعددی را شامل می شود. این نوع درمان در رابطه ای تک به تک، روی مشکل خاصی تمرکز می کند. الیس می نویسد بیشتر درمانجویانی که تحت درمان فردی قرار می گیرند هفته ای یک جلسه و در کل در حدود ۵ تا ۵۰ جلسه حضور دارند. این درمان برای گروه درمانی نیز مناسب است زیرا به اعضا یاد داده می شود اصول آن را در موقعیت گروهی در مورد یکدیگر اجرا کنند. الیس توصیه می کند که اغلب درمانجویان یک زمانی علاوه بر درمان فردی، درمان گروهی را نیز تجربه کنند.
رفتار درمانی عقلانی هیجانی در مورد مشاوره با زوج ها و خانواده درمانی نیز اجرا شده است. در رابطه با زوجها اصول رفتار درمانی عقلانی هیجانی به زن و شوهر آموخته می شوند تا بتوانند اختلافاتشان را حل کنند یا حداقل درباره آنها کمتر مشوش شوند. در خانواده درمانی تک تک اعضای خانواده ترغیب می شوند توقع نداشته باشند سایر اعضای خانواده به صورتی رفتار کنند که مورد پسند آنهاست. در عوض رفتاردرمانی عقلانی هیجانی با اعضای خانواده می آموزد که آنها را در درجه اول مسئول اعمال خود و تغییر دادن واکنش های خویش به موقعیت خانواده هستند.
این درمان به عنوان درمان کوتاه مدت کاملا مناسب است، خواه در مورد افراد اجرا شده باشد یا گروه ها، زوجها و خانواده ها. الیس در آغاز رفتار درمانی عقلانی هیجانی را به این دلیل به وجود آورد که روان درمانی را از اغلب سیستم های درمانی دیگر کوتاه تر و کارآمدتر کند؛ ازین رو این درمان اغلب کوتاه مدت است. روش a-b-c را برای تغییر دادن نگرش هایی که موجب آشفتگی می شوند می توان در ۱ تا ۱۰ جلسه آموخت. الیس رفتاردرمانی عقلانی هیجانی را با موفقیت در ۱ تا ۲ روز کار طولانی مورد استفاده قرار داده است. به افرادی که مشکلات خاصی دارند نظیر کنار آمدن با از دست دادن کار یا بازنشستگی آموزش داده می شود چگونه اصول رفتاردرمانی عقلانی هیجانی را برای درمان کردن خود اجرا کنند که معمولا این کار با مطالب آموزشی مانند کتابها، نوارها ، فرم های خودیاری و … صورت می گیرد.
منبع : نظریه و کاربست مشاوره و روان درمانی / جرالد کری، ترجمه: یحیی سیدمحمدی / نشر ارسباران .